پیش فرض های نادرست بسیار گسترده است و اغلب منفی است. مری آخر روز بدون خداحافظی می رود! من می دانم چه معنایی داشت! او باید ناراحت باشد! چگونه من می دانم؟ چون من هرگز بدون خداحافظی نمی روم - مگر اینکه ناراحت باشم!
اینجا چی شده؟
من رفتار او را قضاوت کردم و معنای آن را بر اساس معنای من تعیین کردم اگر من همان رفتار را به نمایش بگذارم. شاید ، فقط شاید ، مری قرار ملاقات مهمی داشت که برای رسیدن به آنجا عجله داشت ... یا شاید قرار داغی داشت!
این تعاملات آشنا دیگر را در نظر بگیرید:
همكاری كه معمولاً با او ناهار می خورید ، جایی برای نشستن با او باز نمی كند. آیا شما تصور می کنید باید چیزی اشتباه باشد؟ در واقعیت آنها ، آنها احتمالاً تصور می کنند که شما می خواهید از آنها جا بگیرند یا اگر می خواهید به آنها بپیوندید جا برای خودتان باز می کنید.
یک همکار از شما می خواهد کاری را به روشی دیگر انجام دهید. شما قبلاً آن را امتحان کرده اید و نتیجه ای نداشته است. آیا شما امتناع می کنید؟
شما با یک برادر ، خواهر ، والدین ، فرزند یا همسر خود روبرو هستید که به دلیل اختلاف نظر اختلاف نظر وجود دارد. مطمئناً شما معتقدید که حق با شماست و آنها هم غلط!
مطمئناً همه سناریوهایی از این دست را تجربه کرده ایم! همه آنها نمونه هایی از ساختن پیش فرض های غلط بر اساس حقایق شخصی ما هستند.
پیش فرض های نادرست
پیش فرض های نادرست بر اساس حقایق شخصی ما اولین شکست در برقراری ارتباط است.
وقتی با دیگران ارتباط برقرار می کنیم ، همیشه از مکانی می آییم که تحت تأثیر تجربیات خودمان است.
انتظارات ما به دلیل باورها ، عقاید و پیش فرض های منحصر به فرد و فردی مبتنی بر تجربیات ما متفاوت است.
این انتظارات به حقایق شخصی ما تبدیل می شوند که بر اساس آنها قضاوت درست و غلط را بنا می کنیم. فکر کنید B.O.A.T. - باورها ، نظرات ، فرضیات به حقایق ما تبدیل می شوند.
همه ما تجربیات منحصر به فرد و فردی داریم ، با این وجود انتظار داریم یکدیگر به همان روشی که فکر می کنیم ، فکر کنیم ، عمل کنیم و پاسخ دهیم.
این تصورات غلط وقتی ما را دچار مشکل می کنیم که فکر می کنیم دیگران باید رفتاری مشابه رفتار ما داشته باشند ، یا رفتار آنها نادرست است. ما فکر می کنیم دیگران باید آنچه را که ما به آن اعتقاد داریم باور داشته باشند وگرنه اشتباه می کنند.
وقتی فهمیدیم که حقایق شخصی ما ، نحوه قضاوت درباره جهان و آنچه درست و غلط باور داریم براساس تجربیات منحصر به فرد و فردی است که داریم ، دیگر نمی توانیم باور کنیم که پاسخ ما تنها پاسخ درست است.
چگونه با پیش فرض های غلط کنار می آیید؟
درک و احترام به سایر حقایق شخصی برای برقراری ارتباط موثر بسیار مهم است. در اینجا یک کلمه سه حرفی وجود دارد که 90٪ مشکلات ارتباطی شما را برطرف می کند: بپرسید!
وقتی آن تورم را در روده خود گرفتید ، و فکر می کنید ، "هوم ... من تعجب می کنم منظور آنها از این حرف چیست؟" یا خودتان را پیدا می کنید که می گویید ، "فکر می کنم منظور آنها این بود" - شما نمی دانید!
خود را فوراً از تعجب و حدس و گمان باز دارید و بپرسید! تعجب خواهید کرد که با شنیدن قصد آنها ، چقدر بسیاری از باورهای اولیه ، نظرات و پیش فرض های شما نادرست است.
هنگامی که سال کردید ، در واقع با ذهن باز به آنها گوش دهید. بگذارید در میان بگذارند که چرا احساسی را که احساس می کنند یا کاری را به روشی خاص انجام می دهند ، دارند.
ما باید با طرز فکر درست یا غلط قضاوت کنیم. برخی موارد ممکن است از نظر شما 100٪ درست به نظر برسد و از نظر من 100٪ اشتباه است. چه کسی درست است؟
واقعیت این است که در بسیاری از موارد ، هیچ درست یا غلطی وجود ندارد. قضاوت ما بر اساس تجربیات گذشته ما است.
اگر چیزی که در گذشته تجربه کرده ام مثبت بوده باشد ، معتقدم که دوباره مثبت خواهد بود. ممکن است شخص دیگری نیز همین تجربه را داشته باشد اما منفی بود. آنها تصور می کنند که دوباره منفی خواهد بود. بنابراین ، اگر هر دو یک وضعیت را توصیف کنیم ، تفاوت زیادی خواهد داشت.
اجازه بدهید مثال دیگری بزنم:
وقتی 50 ساله شدم در وه ناپا سوار بالن شدم. روز زیبایی بود و نمی خواستم پایان یابد. من منتظر هستم که روزی دوباره بروم.
یکی دیگر از دوستان من با بالون هوای گرم سوار شد ، هوا وحشتناک بود و پرواز ترسناک بود. او تمایلی ندارد که دیگر هرگز سوار بالون هوای گرم دیگری شود.
به نظر من بالن سواری بسیار جذاب است. او فکر می کند آنها افتضاح هستند. چه کسی حق است ، و چه کسی اشتباه است؟ منظورت را می بینی؟
چگونه می توان از فرضیات غلط در محل کار جلوگیری کرد
در مطب دندانپزشکی شما ، ممکن است یکی از اعضای تیم تجربه خوبی در انجام کاری به روش خاص داشته باشد در حالی که دیگری این کار را نکرده است. برای آنها مهم است که برای ایجاد یک روند ، سیستم یا پروتکل سازگار به توافق برسند.
آنها می توانند با به اشتراک گذاشتن حقایق شخصی خود در مورد این تجربه شروع کنند. آنها باید آشکارا به حرفهای یکدیگر گوش دهند و در مورد جواب یا راه حلی که برای هر دو مفید باشد توافق کنند.
برای رسیدن به توافق ، باید درک کنیم که هرگز برای کسی عالی نخواهد بود اما می تواند برای همه خوب یا موثر باشد. اگر نسخه کمال خود را بخواهیم ، مجبوریم تنها کار کنیم!
مهم است که ما ، به عنوان افراد ، تعهد شخصی خود را داشته باشیم که در مورد حقایق شخصی یکدیگر گشوده ، محترمانه و درک کنیم. این همان چیزی است که ما را قادر به برقراری ارتباط و تعامل موثر با دیگران می کند.
موفقیت ما تا حد زیادی به چگونگی ارتباط ما بستگی دارد زندگی شخصی و شغلی ما هنگامی که ما به طور آشکار ، مثبت و موثر ارتباط برقرار می کنیم ، از ارتباطات الهام می گیریم و روابط صمیمانه ، محکم و پایداری برقرار می کنیم. سقف ما برای موفقیت فوراً بالا می رود ، و آسمان حد مجاز است.