شاید احساسات آدمی، مشترک ترین زبان میان مردم دنیا باشه. بر خلاف مسائل اجتماعی و زیست محیطی که در ملل مختلف ممکنه متفاوت و یا مشابه باشن؛ ولی به جرات میشه گفت #احساسات، از هر نوعی، مثل #غم، #شادی، #دوستی، #عشق و... بین مردم جهان مشترکه.
این نکته مهم میتونه درک عمیقی برای جهانی کردن ایده ها، تفکرات و حتی محصولاتمون به ما بده! نکته ای که از چشم مدیران و استراتژیست های بزرگ مخفی نمونده و به کمک اون، چیزی رو جهانی کردن.
کمپین "taste the feeling" کمپانی با قدمت #کوکاکولا گواه همین موضوعه. البته این رویکرد کوکاکولا بر اساس احساسات، تنها معطوف به این کمپین نیست و در تمامی کمپین های تبلیغاتی گذشته این شرکت هم میشه این نکته رو دید، مثل کمپین "open the happiness" که کمپین قبلی کوکا بوده. "Taste the feeling" به معنای "احساس را بچشید" پر از حرف های شنیدنی است. معنای مفهومی آنرا می توان "احساس رو حس کن" در نظر گرفت. غم، شادی، عشق و هر احساس دیگری. اما همه این عواطف قابل حس کردن نیست تا زمانی که کوکاکولا رو بچشید! چون کلید ورود به سرزمین عجایب احساسات، با چشیدن معجون اسرارآمیز آن یعنی کوکا، اعطا میشه.
در نهایت، شناخت احساسات مردم، چه احساسات جهانی و یکتا و چه احساسات بومی هر ملت و همسو کردن خود با این احساسات، رویکرد محبوب ترین نوشیدنی غیر الکلی دنیاست.
کوکا بزن تا بتونی احساسات رو حس کنی!
پی نوشت: کمپین "taste the felling" حاوی مطالب، استراتژی ها و بحث های بسیار مفصل تری هم هست اما هدف من از نگارش این متن، تمرکز بیشتر روی جنبه توجه به احساسات مشتری بود و نه بررسی کمپین.
پی نوشت مهم: شما برای فروش محصولات یا خدماتتون چقدر احساسات مشتری رو در نظر می گیرید؟ مثل تبلیغات زرد تلوزیون دوست دارین هی از کیفیت و نحوه ساختش گزارش بدین یا سعی می کنید احساسات اونا رو درگیر کنید؟ آیا برای سنجش و تحقیق این احساسات ابزاری هم دارین؟