تو مرا ترمیم کرده ای. تو مرا پیوند زده ای. تو برای من همان جراح هستی برای عصب بخت برگشته ای که بریده شده است.
بریده شده است و از تمنای رشد کردن شروع میکند به جوانه زدن، اما جوانه های بسیار زیاد، سرگردان و در هم تنیده. به آن در علم پزشکی کلاف عصبی میگویند. بیمار ممکن است حتی با بسته شدن در، یا همین هوایی که نفسش میکشیم دردش بگیرد. تا مغز استخوان...
اما تنها کافیست این عصب پیوند داده شود، به غلافش، به مسیرش. آنگاه شروع میکند آرام آرام، رشد میکند. و به جایی که باید برسد میرسد.
تو مرا به ادامه ی من متصل کرده ای.
تو مرا به خودم، که از من پاره شده، پیوند زده ای.
روزت برای ما مبارک است شفاگر.
بمان برایمان.