در این پست قصد داریم شعر زیبایی با نام ما منتظر منتقم فاطمـه هستیم به شما تقدیم کنیم.
سر بر تن مردان خدا بارِ گران است
دلچسب تر از طعم عسل، دادنِ جان است
در راه خدا هرچه که دادیم، نگیریم
این مسلک آن شیر زن باغ جنان است
این رسم پذیرایی مهمان نشد آخر
بر خوان لئیمان خبر از تیر و کمان است
این سو دل زینب که پر از آه و فغان بود
آن سو لب خشکی که به دریا نگران است
این سو سر ارباب که مهمان ددان شد
آن سو تن یک باغ که درگیر خزان است
این سو غزلی اشک شد و خون شد و بارید
آن سو قمری با علمش رقص کنان است
انگار که با یک نظرش حرمله فهمید
از نور علی در رخ آن طفل عیان است
از داغ دل زخمی لیلا ننوشتم
آنچه که پیداست چه حاجت به بیان است
یک لحظه دگر قطع کنم مرثیهام را
گفتند که در ظهر عطش وقت اذان است
ما منتظر منتقم فاطمـه هستیم
او مرهم داغ همه عالمیان است
دلتنگ عراقیم و دگر تاب نداریم
زیر علمش امنترین جای جهان است.