ویرگول
ورودثبت نام
انفرادی
انفرادی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

رکاب زنی و یک ارتباط انسانی

رکاب زنی یک اقدام طولانی مدت است مثل هر کاری که بعد از مدتی تمرین و تکرار ، ملکه ذهن می شود و نیازی نیست هر بار به خودمان فشار اضافی وارد کنیم . هر رکاب پشت رکاب دیگر به صورت فرایندی تکرار شونده ادامه پیدا می کند و دوره تکامل آن بعد از چندین دور چرخیدن کامل می شود. کاری است در زمره کار هایی مانند نفس کشیدن. و اگر قدرت تعمیم دهنده ذهن را بتوانیم کنترل کنیم که امکان شدنی نیست می توان گفت شبیه زندگی کردن. کمی عجیب به نظر می رسد تلاش برای توضیح مقوله خود زندگی همواره نیاز به ارائه مانند و مثال دارد. نیاز به ساخت دنیایی است و سپس شناساندن عوامل زندگی در تک تک چهره ها و راهکار های گفته شده در همان مثال ها و مانند هاست. مثل اکثر فیلم ها! در رکاب زنی نیز کافی است دوربین واید چند ده هزار مگاپیکسلی چشم ها را بگذارید دقیقا در هوا کمی بالای دوچرخه و با سیمی آن را به بدنه دوچرخه وصل کنید تا دوربین به تواند همراه با رفتن دورچرخه حرکت کند. دوربین برای مدتی تا به دست آوردن تسلط کافی فقط بر روی دسته های دوچرخه زوم می کند تا بتواند سکان هدایت را عهده دار شود و جلوی تکان خوردن و نوسان دورچرخه را بگیرد اما پس از آن قطعا می تواند دیگر بدون نگاه کردن رو به جلو به مناظر دیگری جز چرخ و لاستیک ، پستی و بلندی های جاده را ببیند. آن جاست که آن مثال و مانندی که به شما گفتم به صحنه وارد می شود و رکاب زنی را امری متشابه با زندگی کردن و نفس کشیدن در می آورد.

بر روی دوچرخه یک قانون مهم و کلیدی وجود دارد و آن این است که اگر می خواهی این کاری که شروع کرده ای را به انجام برسانی فقط باید رکاب بزنی و رکاب زنی چیزی نیست که خودت را با آن درگیر کنی. و لازم نیست به عضله هایت فکر کنی که آن ها هم به استراحت نیاز دارند و این می تواند خود فریبی ذهنی باشد و می تواند در هر مرحله ای ما را متوقف کند. لحظه ها از کنارت عبور می کنند و برای ثبت لحظه ها چیزی جز نگاه کردن وجود ندارد و رکابی که باید بزنی که اگر این کار را ادامه ندی قطعا بعد از مدتی دوچرخه دچار ایست کامل می شود. چیزی شبیه ایست قلبی. باید راه رفت و راه رفت و راه رفته را نگاه نکرد. زیرا با تردید نمی توانید راه خودتان را بیابید و با هر بادی به سادگی از جا در می روید.

سه نکته ساده درون دوربین ما ثبت می شود اولین نکته این است که جلوی پای خود را ننگر و همواره چندین قدم جلو تر را رصد کن تا موانع جلوی روی پا ما را سست نکن چون ذهن انسان خود فریب است و همواره میل به کنار کشیدن دارد. اما تنها قانونی که بر روی دورچه سواری صدق می کند یک قانون کلی است و آن رکاب زدن است. مثل آن می ماند که ورزش کار ام ام ای وسط میدان دست از مشت زدن بردارد خب قطعا معلوم است به زودی دچار ایست می شود. ایست تنفسی و به راحتی از پا در می رود. دومین نکته ای که درون دوربین به ظاهر ساده چشم های ما ثبت می شود این است که همه چیز در حال گذر کردن است پس به جای درگیر شدن با افکاری همچون خستگی عضلات و یا گرفتاری های دیگر روزمره از قبیل معضلات زندگی زناشویی و یا چالش های رو به رو در محیط کار و یا حتی ساده تر از آن ها انتخاب درست مسیر پیش رو ، به مسیر توجه کنید و مسیر را خوب تماشا کنید. آن کودکی که از کنار شما گذشت و آن زن بارداری که آهسته آهسته از روی خط عابر پیاده گذر می کند و آن درخت با برگ های سورنی شکلش دیگر تکرار نمی شوند. قشنگ ببینید و مشاهده های خودتان را درون ذهن ثبت کنید. این خودش دو مزیت بزرگ دارد اولی این است که چندین تصویر مهم درون ذهن هایتان شکل می گیرد که با آن ها می توانید افکار خود را رشد دهید و به زندگی های دیگری که در کنار زندگی ما زیست می کنند آگاه می شویم و از تک رأی بودن فاصله می گیریم و دومین آن این است که می فهمیم برای فهمیدن دنیا و مفهوم آن گاهی نیاز نیست کاری جز تماشا کردن انجام بدهیم و در موقعیت تسلیم و رضا زندگی می کنیم. برای لحظه ای فقط با تماشا کردن می توانیم پذیرش را بیاموزیم. این که چطور در برابر هر اتفاق خوشایند و یا غیر خوشایند رو به روی خود باید ساکت باشیم و خوب تماشا کنیم. همه این ها در کسری از ثانیه اتفاق می افتد. رکاب های دیگر پشت رکاب های بعدش این را به شما یاد آوری می کند که این تصاویر در حال گذر کردن است. گفتم سه نکته درون دوربین ما ثبت می شود و دو تای اول این شد که ما می فهمیم زندگی همین اکنون نیست و در آینده باید خود را رصد کنیم تا دچار تصمیم های آنی و اشتباه نشویم و دومین نکته این شد که زندگی در همین اکنون وجود دارد و تصاویر در حال گذر کردن هستند و ما باید لحظه حال را ثبت کنیم. قطعا حدس زده اید با این روند سومین نکته توجه به گذشته است. آری دقیقا دوربین ما این را نشان مان می دهد. گذشته نه به مثابه چیزی که از چنگ ما گریخته باشد اتفاقا می توان به سادگی به آن برگشت. سکان دورچرخه را اگر برگردانید می توانید راهی که رفته اید را دوباره آغاز کنید. دوربین به ما نشان می دهد گاهی مسیر را اشتباه طی می کنیم و می توانیم به سادگی در نظر ها و تصمیم های گذشته خود تجدید نظر کنیم به سادگی می توانیم از گذشته خود عبرت بگیریم تا در آینده دوباره به گذشته برگردیم و آن را اصلاح کنیم. نه فقط در راه رفته بلکه در تصویر های ندیده نیز می توان امر اصلاح را انجام بدهیم. رکاب زدن همواره ادامه دارد برای لحظه ای آن را قطع نکنید. رکاب زدن همان ارتباط انسان با زندگی خودش است.

دوجرخهزندگیموفقیتاکنون
نوشتن، هویت من است با آن زیست شخصی‌ام را احساس میکنم و با آن از زیست شخصی‌ ام فرار میکنم و به راحتی پرنده‌ ای می‌شوم در آسمان های تخیلات. شما راهی بهتر از نوشتن سراغ دارید برای نفس کشیدن ؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید