?فمینسیتهای لیبرال بهمنظور باز پس گرفتن واژههایی مشخص – مثل «روسپی» – بر این عقیدهاند که باید قدرت مردانه را از آنها حذف کنند. اما این کار زمانی عملی است که مردان بخواهند از شر نگرشهایی خلاص شوند که باعث میشود این واژهها به ذهنشان خطور کند.
به سال ۲۰۱۸ خوش آمدید – سالی که در آن بهرهکشی از زنان و «منازعات فمینیستی بر سر روابط جنسی»[۱] دوشادوشِ هم رو به افزایش است. پورنوگرافی محبوبیت بیشتری از قبل دارد، عکسهای برهنه به ارز دیجیتال باجبگیران بدل شده و قانونی کردن روسپیگری موضوع مباحث دولتی است.
چگونه باید به این مسائل بپردازیم؟ منازعات معروف فمینیستها بر سر روابط جنسی – رویکردهای متفاوت فمینیستها به مسائلی مثل پورنوگرافی و روسپیگری – چند دهه بهشدت ادامه داشت، اما این موضوع در عصر اینترنت، رباتهای مخصوص سکس و موج چهارم فمینیسم از کانون توجه فاصله گرفت.
فمینیستهای رادیکال بر این عقیدهاند که حقوق جنسی مردانه باید دوباره ارزیابی شوند. این به معنای پرداختن ریشهای به این مسئله به جای مدارا کردن و تنظیم شدن با نظام موجود است.
شق دیگر این رویکرد موج چهارم فمینیسم – فمینیسم لیبرال – و متحدان مرد بیدار آن است که معتقدند اگر واژهها و رفتارهای مخرب مردانه بازپس گرفته شوند، زنان از زیر یوغ مردسالاری رها خواهند شد. در زمینۀ خنثی کردن و از بین بردن قدرت موجود در زبان و خشونتی که مردان برای حفظ سلطۀ خود بکار میبرند – از «رژههای روسپیگری»[۲] گرفته تا «کارگری جنسی» – تلاشهای بسیاری شده است.
این ادعا در نظریه پردازی معتبر است.
مسئلهای وجود دارد که مردان به آن بیتوجهاند. هزاران سال مردان با توسل به خشونت و سلطۀ فیزیکی از ظرفیت باروری زنان بهرهکشی کردند تا وضعیت پدرسالاری را حفظ کنند که در واقع قدیمیترین شکل نزاع طبقاتی بوده است. زنان، بهعنوان طبقهای مستقل، تحت انقیاد مردان، بهعنوان طبقهای دیگر، بودند. اَشکال دیگر سلطۀ طبقاتی – مثل تبعیض نژادی و اقتصادی – ریشه در مردسالاری دارند.
پس یک زن میتواند بگوید: «من واژۀ روسپی را پس گرفتم [از انحصار مردان درآوردم] – دیگر زبانی سرکوبگر بر من اِعمال قدرت نمیکند!»
مردان هم شانه بالا میاندازند که: «عالی شد! پس تو روسپی هستی و ما هم با تو مثل روسپیها رفتار میکنیم.»
ایدۀ اصلی حذف قدرت از واژۀ روسپی بود، اما زمانی این ایده عملی خواهد بود که مردان بخواهند از شر نگرشهایی خلاص شوند که باعث میشود این واژه به شکل ناسزا و تحقیر به ذهنشان خطور کند. از قرار معلوم، این تغییر نگرش رخ نمیدهد. حقیقت ناراحتکننده این است که فمینیسم لیبرال زنان را از یوغ مردسالاری رها نمیکند. اگر هم کاری بکند پیوند دادن زنان با آن چیزی است که از آن فرار میکنند.
تلاش برای بازپس گرفتن قدرت فراتر از زبان میرود. برخی فمینیستها معتقدند که تجارت جهانی رابطۀ جنسیْ زنان را توانمند میکند چون به آنها عاملیت میبخشد تا در مورد بدنشان تصمیم بگیرند و حق انتخاب داشته باشند تا با چه کسی در ازای دریافت پول رابطۀ جنسی داشته باشند. اما همۀ اینها صنعتهایی است که مردان بر آن نظارت دارند، برای مردان است.
نتیجه اینکه، فمینیستهای رادیکال که در تقابل با این صنعتها هستند اغلب متهماند که «نگرش منفی به رابطۀ جنسی»[۳] دارند، از کارگران جنسی منزجرند[۴] یا مخالف رابطۀ جنسیاند، درست برعکس فمینیستهای موج چهارم که نگرش مثبت به رابطۀ جنسی دارند. این اهانتها پوچ و بیاساس است. بسیاری از فمینیستهای رادیکال زندگی خود را وقف کمک به دیگران در سراسر جهان کردهاند. آیا میتوان افرادی را که مخالف مغازههای شیرینیفروشی هستند «ضد لباسفروشی» خواند؟
نباید از پیوند میان رابطۀ جنسی که پورنوگرافی تولید میکند و خشونتگری در زندگی واقعی غافل ماند. هر سال بهطور میانگین به ۸۵۰۰۰ زن فقط در انگلیس و ولز تجاوز میشود. نتایج پژوهشی در این زمینه حاکی از آن است که احتمال ارتکاب تجاوز جنسی در افرادی که در ۱۲ ماه اخیر (پیش از انجام پژوهش) آثار پورنوگرافیک دیدهاند (۸۵ درصد افراد) بیش از افرادی است که این کار را نکردهاند. پژوهشی دیگر نشان میدهد که با دیدن آثار پورنوگرافیک احتمال بروز رفتارهای خشن فیزیکی و کلامی بالا میرود.
مسئله این است که نگرش کنونی مردان ریشه در قرنها رفتار سرکوبگرانه دارد. نمیتوان با حمایت و هواداری از این نگرشها چیزی را بازپس گرفت. بهاینترتیب خشونتگری مردان توجیه میشود و ادامه هم خواهد داشت. دیگر حتی نیاز نیست توجیه کنند که چرا زنان را تحقیر میکنند، چون دوندگیهایش قبلاً انجام شده است. همین است که مردان سوار موج فمینیستهایی میشوند که نگرش مثبت به روابط جنسی دارند[۵] – لازم نیست به رفتارهای خود بیندیشند. نگرش منفی به رابطۀ جنسی به معنی تنفر از رابطۀ جنسی نیست. فمینیستهایی که به این رویکرد گرایش دارند بر این عقیدهاند که مردسالاری حتی پشت در اتاق خواب هم نمیایستد. آنها بهاینترتیب رفتارها و خواستههای جنسی را زیر سؤال میبرند. برای مثال، در جهانی ایدهآل هیچ مشکلی با پورنوگرافی وجود ندارد، اما فمینیستهایی که نگرش منفی به رابطۀ جنسی دارند سازوکار مردسالارانۀ تجاوزگرانهای را نقد میکنند که در اغلب آثار پورنوگرافیک وجود دارد.
بدون شک آنچه گفتم بدین معنا نیست که زنان به خاطر رفتار ما مردان مراقب روابط جنسی خود باشند؛ بلکه منظور من دقیقاً عکس آن است. اما وقتی پارادایم مردسالاری نوعی تجاوز و خشونت جنسی، فیزیکی و کلامی، نوعی حق و برتری مردانه تلقی میشود، چه ابزاری برای مبارزه با آن همساز است؟
مردان باید به بازبینی منتقدانۀ رفتار خود بپردازند. به این معنا ما باید آنچه را با ایستادن بر گردۀ زنان ساختهایم ویران کنیم – از راهحلهای سرکوبگرانه برای مرتفع کردن مسائلی که خودمان ساختهایم استفاده نکنیم. باید این حق انحصاری مردانه را که بر اساس سرکوب شکلگرفته بازتعریف کنیم، نه اینکه از زنان بخواهیم خریدار آن باشند و مطابق آن حرکت کنند.
منبع: نشریۀ ایندیپندنت
برگردان: پرستو قربانی
[۱] feminist sex wars
[۲] slut walks
[۳] sex negativity
[۴] whorephobic
[۵] sex positive