تجربیات تدریس انگلیسی من در جاهای مختلف جهان به من اطمینان داد که سیستم آموزشی انگلیسی اشتباه است. به هر کجا که رفتم، تمام شرایط یکسان بود. دانش آموزان خسته، ناامید، پر استرس و عصبی بودند. بیشتر دانش آموزان بعد از سال ها مطالعه انگلیسی موفق به مکالمه روان نبودند. شما تنها نیستید، چون این مشکل یک مشکل جهانیست.
یکی از دانش آموزانم از ژاپن به نام سیکو، این تلفیق شکست و استرس را ” زخم انگلیسی” توصیف کرد. سیکو می گفت که از انگلیسی متنفر است. او این احساس را داشت که یادگیری انگلیسی حوصله سر بر و پر استرس است و مکالمه ی آن بدتر از یادگیری آن است. در حقیقت فکر اینکه او با یک انگلیسی زبان بومی مکالمه کند به سرعت به او احساس خجالت و نگرانی می داد. سیکو این حس را داشت که مشکلی با انگلیسی در خود توسعه داده که نام آن را زخم انگلیسی گذاشت .
با خودم فکر کردم، چقدر غم انگیز است که خیلی از افراد فکر می کنند که انگلیسی یک نوع زخم یا مشکل روانیست . در تمام دوره ی تدریسم با دانش آموزان زیادی که این احساس را برای انگلیسی داشتند ملاقات داشته ام. متوجه این شدم که سیکو تنها کسی نبود که این مشکل را داشت بلکه زخم انگلیسی یک مشکل همه گیر بود. با اینکه خیلی از مردم احساس می کنند که نیاز به یادگیری انگلیسی دارند، تعداد کمی از آنها از این دوره ها لذت می برند. بیشتر کسانی که زبان یاد می گیرند با احساس نگرانی و نا امیدی ای که سیکو نیز داشت سر و کار دارند .
وقتی با این مشکل بیشتر و بیشتر رو به رو شدم، شروع به پیدا کردن دلیل اصلی این مشکل کردم. متوجه شدم که قبل از پیدا کردن راه حل نیاز دارم که مشکل را درک کنم. همانند یک دکتر که باید اول بیماری را تشخیص دهد و سپس آن را درمان کند. به این فکر کنید، چه چیزی دلیل اصلی این همه شکست و گرفتاریست ؟ چرا بیشتر مردم با وجود سال ها مطالعه زبان، در روان انگلیسی صحبت کردن شکست می خورند؟ چه چیزی در سیستم یادگیری انگلیسی مشکل دارد؟
اولین و مشخص ترین مشکلی که در کلاس ها کشف کردم روش تدریس آن ها بود . بیشتر مدارس، در سراسر دنیا، از روش گرامری ترجمه ای استفاده می کنند. همان طور که از اسم آن مشخص است، تمرکز اصلی این روش بر روی تجزیه و تحلیل گرامر و حفظ کردن واژگان به زبان خودتان می باشد. این روش زبان انگلیسی را به هزاران فرمول مختلف که باید حفظ شوند تقسیم می کند. مشخص است که هر فرمول شامل توضیحاتی است که باید آن ها هم حفظ بشوند.
مدارس مشتاق اند از روش گرامری ترجمه ای استفاده کند چون جدی، آکادمیک و پیچیده است. روش گرامری ترجمه ای سازگار با روشی است که مدارس برای تدریس بیشتر موضوعات دیگر (با کتاب های درسی، سخنرانی، یادداشت ها، حفظ لغات و امتحانات) استفاده می کنند. تنها مشکل همانطور که می دانید اینجاست، که این روش اصلا کارساز نیست .
در مکالمه واقعی، زمانی برای فکر کردن به فرمول های گرامری و توضیحات آنها وجود ندارد. از این رو درصد شکست در این روش به شدت بالاست. با وجود این همه شکست میان اکثر متقاضیان مکالمه روان، مدارس همچنان به استفاده از این روش ادامه می دهند. این یک شکست حماسی در سیستم آموزشی ما محسوب می شود.
جدیداً، چون دانش آموزان روش گرامری ترجمه ای را خسته کننده می دانند بعضی از کلاس ها “فعالیت های ارتباطی” را به برنامه تحصیلی اضافه کرده اند. معمولا مدرس دانش آموزان را به گروه هایی تقسیم می کند و دانش آموزان دیالوگ های داخل کتاب های درسی را می خوانند و تکرار می کنند. بعضی وقت ها شاید به بعضی از سوالات در کتاب کار جواب دهند. خب! این فعالیت ها مصنوعی است و هیچ قسمتی از آنها به مانند مکالمه واقعی انگلیسی نیست. در نتیجه درصد شکست فعالیت های ارتباطی نیز به اندازه ی گرامری ترجمه ای بالاست.
مشخصاً روش های تدریس انگلیسی که در مدارس استفاده می شوند کارساز نیستند. درک آن بسیار ساده است. من می دانستم. دانش آموزان نیز می دانستند و خیلی از مدرسان هم این را می دانند، به هر حال درصد کمی از آنها به این مشکل اعتراف می کنند. وقتی که مشغول جست و جو مشکل در مدارس بودم، متوجه ی مشکلاتی عمیق تر در سیستم آموزشی شدم، این مشکلات کمتر آشکارند، ولی از راه های مختلفی به دانش آموزان ضربه می زنند. من این مشکلات را “برنامه ی درسی مخفی” نام گذاری کردم چون این درس ها بصورت مخفی در مدارس تدریس می شوند.
در اقصی نقاط دنیا تمام مدارس یک برنامه درسی مخفی و یکسان را دنبال می کنند. یکی از عناصر این برنامه درسی غیر فعال بودن بین دانش آموزان است. دانش آموزان آموزش داده می شوند که غیر فعال باشند تا فعال! آنها در یک ردیف روی صندلی هایشان می نشینند. وقتی که جوان هستند به آنها گفته می شود که ساکت باشند و از معلم پیروی کنند. وقتی معلم حرف می زند، دانش آموزان یاداشت برداری می کنند و سپس از آنها خواسته می شود که برای امتحان این نکات را حفظ کنند. این پیام مشخص است، یادگیری یک عمل غیر فعالانه است. شما به معلم خود گوش می دهید، یاداشت بر میدارید و آنها را حفظ می کنید.
مشکل آنجاست که مکالمه ی انگلیسی یک عمل غیرفعالانه نیست. شما باید با دیگران در ارتباط باشید، باید بطور مداوم مشغول پرسیدن و پاسخ دادن باشید. باید ایده ها، احساسات، تعاریف را با دیگران به اشتراک بگذارید . باید برای چیزی که انتظار ندارید آماده باشید. باید خود جوش باشید. باید فعالانه ارتباط برقرار کنید. انگلیسی چیزی نیست که شما بخواهید آن را غیر فعالانه آموزش ببینید، چیزی است که باید انجام دهید.
مشکل غیر فعالانه آموزش دیدن، مقوله انرژی است. نشستن برای مدت زیاد یک فعالیت کاهنده انرژی است. هر چه بیشتر بنشینید، بیشتر انرژی شما افت می کند و هر چه انرژی شما افت کند تمرکز شما نیز افت خواهد کرد. چیزی که بدتر است، این است که ما می دانیم بعضی دانش آموزان برای یادگیری موثر نیاز به حرکت بدن دارند.
این افراد kinesthetic learners (یادگیرنده های حرکتی) نام دارند . حقیقت این است ما نیز در بعضی جهات یادگیرنده حرکتی هستیم، چون ما همگی از حرکات بدن خود سود می بریم. مدارس ما را بر صندلی ها بسته اند و انرژی ما را دچار افت می کنند، به مرور زمان یک بدن غیر فعال به یک ذهن غیر فعال ختم می شود.
یکی از معایب بزرگ در مدارس ایده “جواب صحیح” است. این ایده یکی از بخش های مهم در برنامه درسی مخفی است. این ایده نتیجه استفاده از کتاب های درسی و امتحانات است. در مدارس، معمولا اینگونه آموزش دیده می شوید که فقط یک جواب درست برای یک سوال وجود دارد. بطور مثال از شما پرسیده می شود که فعل درست برای فلان سوال را انتخاب کنید یا به شما سلام و احوال پرسی معمول میان انگلیسی زبانان آموزش داده می شود. پیام مخفی پشت این دروس این است که همیشه معلم درست می گوید.
در زندگی و انگلیسی واقعی اینگونه نیست. بطور مثال من یک داستان را با استفاده از افعال حال به شما می گویم در صورتی که آن داستان در گذشته رخ داده است. این یک تکنیک است که میان بومی زبان ها عمومیت دارد. پس وقتی که زبان آموزان این داستان ها را می شنوند بسیاری از آن ها گیج و ناراحت می شوند. آنها اطمینان دارند که باید این داستان با استفاده از افعال گذشته تعریف شود. بعضی از آنها بابت این ماجرا ناراحت و بعضا با من به جرو بحث می پردازند. آنقدر اطمینان دارند که فقط یک جواب صحیح وجود دارد که حتی با یک بومی زبان به جرو بحث می پردازند!
این دانش آموزان طوری تمرین داده شده اند که باور داشته باشند، فقط یک راه درست برای گفتن موارد مختلف در انگلیسی وجود دارد. در حقیقت همیشه راه های زیادی برای گفتن یک مورد مشابه وجود دارد. ما می توانیم زمان افعال را تغییر دهیم تا احساس داستان تغییر کند. ما میتوانیم از واژگان و عبارات متفاوتی استفاده کنیم و می توانیم قواعد گرامری را در صحبت کردن هایمان دائم بهم بزنیم. ایده “یک جواب صحیح” زبان آموزان را محدود و گیج می کند. ارتباط موثر نیاز به انعطاف پذیری دارد، در صورتی که ایده “یک جواب صحیح” دانش آموزان را به سر سخت بودن و خشک فکر کردن سوق می دهد.
علاوه بر این، این موضوع مشکل دیگری به نام ترس از اشتباه به وجود میآورد. ترس از اشتباه، یکی از منفی ترین و آسیب زننده ترین پیام هایی است که در مدارس آموزش داده می شوند. چگونه ترس از اشتباه آموزش داده می شود؟ خیلی ساده!!! با استفاده از امتحانات و تصحیح اشتباهات.
تقریبا در تمامی مدارس جهان، مدرسان بطور منظم از دانش آموزان امتحان می گیرند. معلم از آنان سوال می پرسد و دانش آموزان باید جواب درست را ارائه دهند که البته جواب درست همان جوابی است که معلم می گوید.
اگر دانش آموز یک جواب متفاوتی ارائه دهد چه اتفاقی می افتد؟ آنها با نمرات پایین مجازات می شوند. دانش آموزان باهوش هستند و سریع متوجه می شوند که در مدارس اشتباه کردن بد است و باید از آنها دوری کنند. آنها این را درک می کنند که جواب درست مهم نیست، بهترین راه برای موفقیت این است که جوابی را ارائه کنند که معلم می خواهد.
به مرور زمان بیشتر دانش آموزان از انگلیسی صحبت کردن فراری می شوند چرا که این موقعیت را درد آور می دانند. با مجازات کردن و تصحیح اشتباه، مدارس به جای دانش آموزان، ریسک پذیری آنان را مجازات می کند. کم کم آنها دانش آموزان را تمرین می دهند که از ریسک کردن فرار کنند و از کاری که نمی توانند عالی انجام دهند بگذرند. در واقع عالی شدن در انگلیسی وجود ندارد. حتی بومی زبانان هم اشتباه می کنند . ما اشتباهات گرامری داریم. کلمات را بد تلفظ می کنیم. بعضی واژگان را فراموش می کنیم که هیچ کدام آنها مهم نیستند چرا که ما به جای امتحانات و نمرات بر روی ارتباط داشتن متمرکز هستیم.
ترس از اشتباهات مربوط به کلاس های زبان است. بعد سال ها شرکت در کلاس زبان آموزان یاد میگیرند که از ریسک کردن در بیشتر اوقات در زندگیشان فراری باشند. مدارس به آنها یاد می دهند که غیرفعال، ترسو و مطیع باشند. اینها فقط به مکالمه انگلیسی شما ضربه نمی زند بلکه موقعیت شغلی شما را دچار آسیب کرده و موفقیت تان را در تمام زمینه های زندگی محدود خواهد کرد. آینده نیاز به جسارت دارد. آنهایی که فعال، انعطاف پذیر و سرشار از شوق هستند، بهترین موفقیت را در زندگی کسب می کنند. اما غیر فعالان و مطیع ها هنوز در رویاهایشان به سر می برند.
شما همزمان که اشتباه می کنید در مکالمه نیز پیشرفت خواهید کرد. اصلا دلیلی بر ناراحتی وجود ندارد. حقیقت این است که بومی زبانان اصلا به این ها توجه نمی کنند. اصلا اهمیتی نمی دهند که شما اشتباه گرامری دارید. آنها می خواهند که با شما به عنوان یک انسان در ارتباط باشند نه به عنوان یک دانش آموز انگلیسی. برای ارتباط داشتن به صورت موثر باید ایده “عالی بودن” را فراموش کنید و یاد بگیرید که انعطاف پذیر باشید.
اگر برنامه درسی مخفی اینقدر بد است، سوال اینجاست که چرا مدارس و معلم ها به استفاده از این روش ادامه می دهند؟ حقیقت اینجاست که سیستم آموزشی ما بنا بر برنامه درسی ای پایه ریزی شده است که به مدارس سود دهد نه دانش آموزان. مدارس از این روشها استفاده می کنند چون استفاده آن برای مدرسه آسان است، نه بخاطر اینکه برای دانش آموز مناسب باشد.
برنامه درسی مخفی، دانش آموزان غیر فعال تربیت می کند، آنها را مطیع می سازد و در نتیجه دانش آموز مطیع و غیر فعال کنترل آسان تر و راحتی بیشتری برای مدیران مدارس ایجاد می کند.
به طور مثال کتاب های درسی، کار مدارس را آسان تر می کنند. با استفاده از کتاب های درسی مدارس نیازی به ایجاد یک درس جدید برای هر کلاس ندارد، چرا که برنامه ریزی درس ها، بسیار کار سختی است و کتاب های درسی آن را آسان می سازند. مدارس با کمترین تلاش می توانند کتاب های درسی را دنبال کنند. بعضی از معلم ها از یک کتاب خوان درسی فراتر نیستند. هر روز برای دانش آموزان کتاب ها را میخوانند، کورکورانه درس ها را دنبال می کنند.
به نظر من، آنها را به سختی می توان معلم خواند. به جای آن می توانیم اسم آنان را کتاب خوان خودکار بگذاریم. منفعتی دیگر از کتاب های درسی برای مدارس این است که درس ها را استاندارد می کنند. با استفاده از کتاب های درسی مدارس اطمینان حاصل می کنند که دانش آموزان هر کلاس حتما یک چیز مشترک را آموزش ببینند. این را مدارس بسیار قبول دارند چرا که امتحان گرفتن و رتبه بندی دانش آموزان برایشان بسیار ساده می شود. مدارس همانند کارخانه ها هستند، مدیران کارخانه همه چیز را مشابه می خواهند.
همین موضوع برای امتحانات و نمرات صادق است. این ها هیچ سودی برای زبان آموزان ندارند. در واقع همانطور که به این بحث پرداختیم امتحانات و نمرات میزان استرس و ترس از اشتباه را در دانش آموزان زیاد می کند. امتحانات و نمرات یک دلیل عمده برای “زخم انگلیسی” است. اما امتحانات و نمرات ابزار قوی کنترل کننده برای مدارس نیز می باشد. هر چه دانش آموز بیشتر از نمره ی ضعیف ترس داشته باشد از معلم خود بیشتر اطاعت می کند. آنها این را یاد می گیرند که معلم همیشه درست می گوید، چون اگر با معلم موافق نباشند با نمرات پایین مجازات خواهند شد.
نمرات به معنی رتبه بندی دانش آموزان است. بیشتر مدیران و مدرسان به جای تمرکز بر موفقیت دانش آموزان متمرکز بر رتبه بندی آنان هستند. در بیشتر مدارس سیاست رسمی این است که یک درصد خاصی از دانش آموزان در هر کلاس باید نمره ضعیف بگیرند، یک درصد خاصی نمره متوسط و درصد بسیار اندکی نمره عالی دریافت کنند.
این سیستم طوری طراحی شده که دور موفقیت حداکثری دانش آموزان دیوار بکشد. هنگامی که در یکی از مدارس تایلندی مشغول تدریس بودم، به من مستقیماً توسط رئیسم گفته شد که خیلی از دانش آموزانم نمره عالی دارند. رئیسم اصرار بر این داشت که به دانش آموزان بیشتری نمره ضعیف بدهم. بسیار شوکه و عصبی شده بودم. به جای از عمد نمره کم دادن از شغلم استعفا دادم. بدبختانه این طرز فکر که من آن را” طراحی برای شکست” نامیده ام در بسیاری از مدارس دنیا وجود دارد. مدارس از رتبه بندی و کنترل دانش آموزان سود می برند.
روش گرامری ترجمه ای به معلم برخلاف دانش آموزان سود می دهد. با تدریس قواعد گرامری، معلم خیلی ساده می تواند با کتاب درسی شروع به سخن گفتن کند. چون زبان شناسی یک موضوع پیچیده است، معلمان دانا خطاب می شوند و بدین ترتیب یک جایگاه برتری مطلق در مقابل دانش آموزان برای خود ایجاد میکنند. حتی اگر معلم یک غیر بومی با توانایی انگلیسی ضعیف باشد، می تواند با تدریس قواعد پیچیده توسط کتاب ها طوری وانمود کند که یک کارشناس است. مشکل اینجاست که خیلی از معلمان انگلیسی غیر بومی مکالمه فوق العاده ضعیفی دارند. با تمرکز بر قواعد گرامری میتوانند ناتوان بودن خود در مکالمه انگلیسی را پنهان کنند.
درباره فعالیت های ارتباطی چطور؟ مطمئناً آنها طوری طراحی شده اند که به دانش آموزان کمک کنند، ولی در حقیقت اینگونه نیست. این فعالیتها همانطور که قبلا به بحث آن پرداختیم غیر طبیعی هستند. هیچ جای این فعالیت شبیه به مکالمات واقعی نیست و بدین ترتیب دانش آموزان را برای مکالمات واقعی آماده نمی کند.
به هر حال این فعالیت ها برای مدرسان بسیار مناسب است. آنها دانش آموزان را به گروه هایی تقسیم می کنند و از آنها میخواهند که کتاب درسی را دنبال کنند. بعضی وقت ها دانش آموزان، خیلی ساده دیالوگ های داخل کتاب را می خوانند یا به سوالات از قبل نوشته شده پاسخ می دهند. منفعت این فعالیت برای معلم این است که می تواند استراحت کند و کاری انجام ندهد. وقتی که دانش آموزان مشغول انجام دادن فعالیت کتاب ها هستند معلم ریلکس می نشیند.
این یک راز بین معلمان زبان است که استفاده از فعالیت ارتباطی یک راه فوق العاده برای تلف کردن زمان و فرار از کار است. یک نسخه فاجعه از فعالیت های ارتباطی استفاده از فیلم است. اگر فیلم ها درست استفاده شوند می توانند ابزار قدرتمندی برای یادگیری انگلیسی باشند. اما بیشتر مدرسان از فیلم ها برای تلف کردن وقت کلاس استفاده می کنند. آنها فیلمی را انتخاب می کنند، برق ها را خاموش کرده و دکمه شروع را می زنند. در ادامه کلاس، معلم خیلی شاد هیچ کاری نمی کند. دانش آموزان نیز بسیار خوشحالند چرا که دیدن فیلم خیلی از خواندن گرامر جالب تر است حتی اگر بیشتر فیلم را متوجه نشوند.
در آخر بیایید یک نگاهی به وضعیت کم انرژی در مدارس بیاندازیم. از کودکی به دانش آموزان زور می شود که برای ساعت ها بی حرکت روی صندلی ها بنشینند. به آنها گفته می شود که ساکت و مطیع باشند. در جوانی بیشتر مردم تمرین دیده اند، آنها سخنرانی های کم انرژی و غیر فعالانه را جزئی از مراحل عالی یادگیری می دانند.
چرا باید مدارس و معلمان انرژی کم از شما بخواهند؟ دوباره، چون دانش آموزان کم انرژی راحت تر کنترل می شوند. یک معلم باید برای دانش آموز پر انرژی و کنجکاو وقت بیشتری اختصاص دهد. بدبختانه بیشتر معلمان راه آسان را ترجیح می دهند و توضیح دادن به دانش آموزان کم انرژی بسیار آسان تر است.
در حقیقت بسیاری از مدرسان خسته و پر استرس هستند و به همین خاطر دائما به دنبال راهی اند که شغلشان برایشان ساده شود. نگرانی اولشان دانش آموزان نیست. آن ها به طور جدی برای بهتر نتیجه گرفتن دانش آموزان متمرکز نیستند. به جای آن، میخواهند که روز کاریشان را آسان تر به پایان برسانند. دلایل بسیاری برای این وضعیت وجود دارد ولی در آخر نتیجه ای که دانش آموز کسب میکند خستگی، ناامیدی و ضعف است.
این یک حقیقت تلخ از سیستم آموزشی است. این دلیلی است که شما با این همه سال مطالعه نمی توانید خوب انگلیسی صحبت کنید. این دلیلی است که شما انگلیسی را پر استرس، سخت و حوصله سر بر می دانید. این دلیل ایجاد “زخم انگلیسی” است و این سرچشمه مشکل شماست.
خوشبختانه، راه حلی وجود دارد. اینترنت یادگیری مستقل را برای ما آسان ساخته است. مهم نیست که کجا زندگی می کنید یا چه کار می کنید، شما می توانید بدون نیاز به مدارس به تسلط انگلیسی برسید. تمام چیزی که شما نیاز دارید ارتباط با اینترنت است! در فصل بعدی به شما راه حلی برای مقابله با “زخم انگلیسی” ارائه می دهم. شما یاد می گیرید که چگونه مرهمی بر این زخم بگذارید و چگونه در آخر به هدفی که با مکالمه انگلیسی می خواهید دست یابید.
اگر هنوز فصل اول را نخوانده اید کلیک کنید
توضیحات بیشتر:
آقای A.J. Hoge مبتکر سیستم بسیار معروف و معتبر آموزش انگلیسی آسان (Effortless English) خودش انگلیسی زبان بوده و فوق لیسانس آموزش زبان انگلیسی دارد و انگلیسی تدریس می کند. او متوجه می شود حتی بهترین دانشجوهایش هم با اینکه هر روز چندین ساعت انگلیسی مطالعه می کنند و بسیار با هوش هم هستند اما هنوز نمی توانند انگلیسی را روان و سلیس صحبت کنند. او این مسئله را بیشتر بررسی می کند و با تحقیق متوجه می شود همه همکارانش هم با این مسئله درگیر هستند.
آقای A.J. Hoge برای رفع این مشکل سالها به تحقیق و مطالعه مشغول می شود و متد های جدید و متفاوت را درکلاسهایش اجرا می کند . سرانجام پس از چندین سال مطالعه و تحقیق به متد های جدید و باورنکردنی دست می یابد و از نتایج آن بسیار متحیر می شود. با این متد ها دانشجوهای او انگلیسی را بسیار سریع و اتوماتیک وار یاد می گیرند و بسیار روان صحبت می کننند.
او این متد را سیستم آموزش انگلیسی آسان (چطور انگلیسی را مثل یک انگلیسی زبان صحبت کنیم ) می نامد. همان متدی که زبان مادری خود را با آن یاد گرفتید.
نتایج تحقیقات بسیار واضح است، تنها یک راه برای روان بودن مکالمه انگلیسی وجود دارد!!! روان بودن مکالمه انگلیسی به معنای این است که انگلیسی را به آسانی و سریع و اتوماتیک وار صحبت کنیم و درک کنیم … بدون فکر کردن یا ترجمه کردن در ذهنمان.
شما قادر به یادگیری مکالمه روان انگیسی با خواندن کتاب های متنی آموزش انگلیسی نخواهید بود.
شما قادر به یادگیری مکالمه روان انگیسی با رفتن به آموزشگاههای آموزش زبان انگلیسی نخواهید بود.
شما قادر به یادگیری مکالمه روان انگیسی با مطالعه گرامر و حفظ کردن لغات نخواهید بود.
گوش کردن تنها راه یادگیری مکالمه روان انگلیسی می باشد!!! شنیدن کلید اصلی مکالمه روان می باشد. برای داشتن مکالمه انگلیسی فوق العاده روان و اتوماتیک وار باید از طریق گوشهایتان انگلیسی را یاد بگیرید نه از طریق چشمهایتان. گوش های شما کلید اصلی در آموزش مکالمه انگلیسی در سطح عالی می باشد. شما باید انگلیسی را به دفعات بسیار زیاد گوش کنید و درک کنید.
در این سیستم :
شما نباید چیزی را حفظ کنید !
شما نباید از کتاب های گرامر خسته کننده استفاده کنید !
شما نباید لیست هایی از لغات را با زحمت مطالعه کنید !
در واقع اشکال از شما نبوده ! اشکال از متد های قدیمی آموزش زبان بوده که باعث شده شما پس از سالها مطالعه هنوز نمی توانید انگلیسی را راحت و روان صحبت کنید. خواندن گرامر باعث میشود که در حین مکالمه به ساختار گرامری جملات خود فکر کنید و این از سرعت شما در مکالمه می کاهد و اجازه نمی دهد اتوماتیک وار صحبت کنید.
واقعیت این است که اگر باز هم به خواندن انگلیسی با متدی که تاکنون استفاده می کردید، ادامه بدهید، هرگز نمی توانید انگلیسی را به خوبی صحبت کنید و همیشه این مشکل با شما خواهد بود!!
کاری از گروه آموزشی زبان نکته