از دوران شدت گرفتن کرونا و خونه نشین شدن مردم خیلی از تفریحات بیرون کم شد و به تفریح توی خونه خلاصه شد. وقتی مردم حتی نتونستن دور همدیگه جم بشن، رو آوردن به بازی های آنلاین اما این وسط هم کسایی بودن که حوصله بازی آنلاین نداشتن و عاشق سریال دیدن بودن. همین ی مورد کافی بود تا مردم رو بیارن سمت سریالای خارجی و دیدن پشت سرهم سریالا. اکثر این سریالا عاشقونه و معمایی-جنایی بوده ولی این وسط ی سریال اومد که با همه فرق داشت و رفته بود سراغ موضوع ماورایی.
شاید حتی سازندگان سریال پرطرفدار و محبوب سوپر نچرال (Supernatural) که 15 فصل پر فراز و نشیب رو با جدیت پشت سر گذاشتن، پیش بینی چنین موفقیت بزرگی را برای این مجموعه نمی کردن. ماجرای فیلم در مورد دو برادر به نام های دین و سم وینچستر با بازی برجسته جرد پادالکی و جنسن اکلزه که در طول سال ها با انواع و اقسام موجودات اساطیری و کهن از قابیل و فرشتگان مقرب گرفته تا شیطان و هیولاهای ترسناک دسته و پنجه نرم کردن و بارها جلو آخرالزمان رو گرفتن.
این مجموعه که قطعا مانند هر سریال تلویزیونی از نقاط قوت و ضعف بسیاری برخورداره، بیشتر به خاطر داستان های تمثیلی، فانتزی و ترسناکش که برگرفته از عمیق ترین و کهن ترین افسانه ها و داستان های زندگی انسانیه و به نوعی ریشه در ترس ها و پرسش های بشری داره، معروف و مشهوره.
در اینجا به چند نمونه از ترسناک ترین هیولاهای این سریال اشاره می کنیم:
همونطور که از نام این هیولا بر میاد؛ می تونه شکل هر انسانی رو به خودش بگیره و از این نظر یکی از انسانی ترین هیولاهای دنیای ماورایی به شمار میاد. این هیولای برجسته که در سه فصل شگفت انگیز 1، 2 و 4 حضوری برجسته و بی نظیر داشت؛ خودشو به شکل اعضای نزدیک خانواده و دوستان در می آورد و اونا رو می کشت.
در قسمت" Nightshifter" این موجود ترسناک تو قالب کارکنان بانک سرقت های خودشو انجام می داد. نقطه اوج حضور این هیولا تو قسمت" Monester Movie" که به شکل هیولای کلاسیک در میاد و قربانیانشو اونجوری که دوس داره می کشه، واقعا ارزش چند بار تماشا کردن رو داره.
حضور جن به عنوان یه مخلوق نام آشنا تو این سریال خیلی زیبا و عالی بود. این هیولای معرفی شده تو غارها زندگی می کرد و از توانایی خودش برای خواب کردن و یا به کما فرستادن انسان ها استفاده می کرد، سپس در حالی که انسان ها تو رویاهای خودشون غرق شدن، اون از خونشون تغذیه می کرد و آروم آروم جونشون رو می گرفت.
تو این سریال؛ هیولای وندیگو به معنی بلعنده شرور، موجودی ترسناکه که با توانایی مافوق بشری به دلیل خوردن گوشت انسان ها حسابی معروف شده. وندیگو تو قسمت دوم و هفتم سریال حضوری بسیار جالب داشت و خیلی زود به یکی از هیولاهای محبوب طرفدارا تبدیل شد.
بدون شک تو فصل اول این سریال، روح شریر مری خون آلود یکی از به یاد ماندتی ترین شخصیت های شرور داستانه. روحی که اگه سه مرتبه اسمشو روبروی آینه تکرار کنین، به سراغتون میاد و چشم کسی که به آینه خیره شده رو در میاره و باعث خونریزی داخلی و مرگ دردناک میشه.
البته حضور دوباره این روح در فصل های چهارده و پانزده، می تونه یه یادآوری هوشمندانه برای طرفدارای قدیمی و وفادار سریال باشه.
پیشتاکو یکی از هیولاهای ترسناکه این سریاله که این دو برادر در جریان ماجراجویی هاشون، باهاش مواجه میشن. موجودی عجیب و غریب که از چربی بدن انسان تغذیه می کنه و در یه مرکز درمانی و آبگرم زندگی می کنه.
نکته ترسناک تو این ماجرا اینه که این موجود ماورایی تو حالت عادی چهره ای شبیه آدما داره و فقط زمانی که زنگ غذا به صدا در بیاد به کمک زائده های دهانی چربی بدن انسان رو می مکه.
شوجو موجودی افسانه ای تو فرهنگ ژاپنه که تنها زمانی که افراد به دلیل افراط در نوشیدن تو حالت گیجی و منگی قرار دارن، ظاهر میشه.
اگر چه تو نگاه اول این موجود اصلا ترسناک به نظر نمیاد؛ ولی حضور این هیولای ترسناک تو فصل هفتم نشون میده که این هیولا خیلی هم وحشتناکه، چون دقیقا زمانی که شخص تو ضعیف ترین حالت خودش قرار داره؛ بهش حمله می کنه.
این روح که با استفاده از المان های زیبایی شناسی سینمای وحشت ژاپن طراحی شده بود، بعد جسمانی داشت و دقیقا زمانی ظاهر میشد که شخص اصلا قادر به دفاع از خودش نبود.
شاید قراردادن یک انسان تو ردیف هیولاها، اندکی عجیب و غریب به نظر بیاد؛ ولی باید بپذیریم که انسان ها اغلب وحشتناک ترین هیولاهایی هستن که در واقعیت باهاشون سرو کار داریم.
حضور خانواده بندر که در جریان بازی بیمارگونه خودشون به شکار انسان ها دست می زدن، عملی وحشیانه و غافلگیر کننده بود که تو این سریال به خوبی ازش استفاده شده.
به طور کلی این سریال با هیولاهای ترسناکش که در طول سال های 2008 تا 2020 روی آنتن تلویزیون رفت، بسیار موفق و پرطرفدار ظاهر شد و با ماجراجوییهای جذاب و هیجان انگیزش نه تنها در جهان بلکه در کشور ما نیز به یکی از محبوب ترین سریال های تلویزیونی تبدیل شده.
اریک کریپک به عنوان خالق این اثر، این سریال رو در 327 قسمت در ژانر وحشت و جنایی ساخته که پر از موجودات خبیث و شیاطین ترسناکه. بنابراین کسایی که عاشق این سریالن و سال ها این مجموعه دوست داشتنی رو دنبال کردن، اونایین که عاشق ترس و هیجانن و حاضرن برای تجربه چنین حسی؛ چیزای مختلفی رو تجربه کنن. برای این افراد بازدید از اتاق های فرار ترسناک نیز یکی از همین تفریحا و سرگرمی های مهم به شمار میره.
علاقه شدید این افراد به فضاهای ترسناک و رعب آور باعث شده که تلاش کنن تا با انتخاب گزینه های متنوع، به دنبال کسب تجربه ای همانند قهرمانای داستان های ترسناک باشن. جنگیدن با هیولاها و روبروشدن با ارواح تو دنیای واقعی؛ تو این سال ها اونقدر جذاب و هیجان انگیز بوده که به نوعی باعث رونق بخشیدن به طراحی های اتاق فرار شده.
همانطور که تو مقوله فیلم و داستان رتبه بندی خاص و منحصر بفردی برای هر ژانر وجود داره و الزاما همه کتابها و فیلم های ارائه شده تو این عرصه موفق نیستن، در زمینه اتاق های فرار هم شرایط به همین منواله. با توجه به زیاد شدن این اتاق های فرار در سطح شهرهای بزرگ، شرایط رقابت بسیار سخت و تنگاتنگ شده و فعالان این حوزه برای بدست آوردن جایگاه بهتر تلاش می کنن تا بتونن به نحو احسن پاسخگوی نیازهای مختلف مخاطبان باشن.
توجه به جنبه های مختلف یک اتاق فرار از موقعیت جغرافیایی گرفته تا هزینه و تایم بازی، از نکات بسیار مهم و اساسیه. بنابراین اگه یه اتاق فراری مثل مجموعه انیگما؛ بین حرفه ایهای این حوزه محبوب شده، پس کاملا مشخصه که همه چیز سرجای خودش قرار گرفته و علاوه بر سناریو و دکور، بخش های دیگه مجموعه مثل گیم مستر، نورپردازی، معما و سرنخ و... نیز کاملا حرفه ای و عاقلانه انتخاب شدن.
درسته که تنوع موضوع یکی از نکات برجسته مجموعه انیگماست، ولی از برجسته ترین نقاط قوت این مجموعه، هماهنگی ای که بین بخش ها و قسمت های مختلف اتاق ها وجود داره. تو اتاق فرار ترسناک مثل کلبه وحشت و یا اتاق تسخیر مجموعه انیگما که حس ترس نسبت به حسهای دیگه غالب تره، فضای گوتیک و تاریک اتاق به همراه موسیقی و نوع معماها اونقدر بازیکنا رو درگیر می کنه که کاملا حسی شبیه قهرمانای فیلم بهشون دست میده. شرایط تو این اتاق جوری چیده شده که با وجود دلهره آور بودن، بازیکن رو مجذوب خودش می کنه، به طوری که حاضره بی محابا به قلب خطر بزنه و تا پای مرگ از نفس نمیفته. دقیقا مثل خاطره ای که از قهرمانهای داستان های ترسناک تو ذهنشون وجود داره.
برای القای حس ترس نیز مجموعه انیگما از عناصر واقعی الهام می گیره و تلاش می کنه تا با طراحی معماهای منطقی و عاقلانه، فضای اتاق را کاملا واقعی جلوه بده که این حس به بازیکنا کمک می کنه تا بهتر شرایط رو بپذیرن و به قول حرفه ایهای این بازی تو فضا غوطه ور بشن.
طراحی تخصصی و حرفه ای مجموعه انیگما با رعایت کامل نکات ایمنی فرصتی طلائیه برای این که با خیال راحت تو مجموعه ای ایمن و قابل اعتماد لحظات خوشی رو سپری کنین و ساعت ها بعد از بازی حس سرخوشی و لذت رو با خودتون به همراه داشته باشین و از تجربه بی نظیرتون راضی و خرسند باشین.
منبع: اتاق فرار انیگما