یکی از اعضای بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی در حاشیهی نامهی وحید جلیلی، اصولگرا، خطاب به آیت الله موسوی خوئینیها نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای وحید جلیلی
نامه شما را به آقای موسوی خوئینیها خواندم، نکات قابل تاملی گفتهاید اما مثل اکثر دوستانتان ادبیات متکبرانه و از بالا به پائین
آقا وحید، فعال فرهنگی نکاتی را گفتی، اما خیلی نکات دیگر را نگفتی..
از همین ابتدا بگویم، من نسل دهه ۶۰ هستم، خدا را شکر وابستگی به این جناح و آن جناح هم ندارم، نه اصولگرایم، نه اصلاح طلب که این دو را دکانی برای گرفتن قدرت می دانم، مثل شما و دوستانتان که دکانهای زیادی برای فرهنگ باز کردهاید نیستم، اما یاد گرفتهام که سخن حق را گوش دهم، فکر کنم و بفهمم ” بگو آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها خردمندانند که پندپذیرند ”
و از طرفی مولایم حسین ابن علی فرمود: ” خداوند علمای مسیحی، یهودی و روحانیون و آگاهان ادیان قبل را نکوهش کرد زیرا ستمگرانی جلوی چشم آنها فساد میکردند و اینان میدیدند و سکوت میکردند و دم برنمیآوردند. خداوند چنین کسانی را کافر خوانده و توبیخ کرده که چرا در برابر بیعدالتی و تبعیض و فساد در حکومت و جامعهی اسلامی ساکت هستید و همه چیز را توجیه و ماستمالی میکنید و رد میشوید؟ چرا سکوت کردهاید؟”
برای همین سکوت را جایز ندانسته و در برابر ماستمالیهای شما مجبور شدم دست به قلم ببرم …
و اما بعد
در ابتدای نامهتان با تمسخر به نامه سال ۱۳۶۹ اعضای نهضت آزادی اشاره کردید و آن را یبدّل الله سیئاتهم حسنات” برای مرحوم بازرگان که روحشن قرین رحت باد دانستید.
آقا وحید آن نامه را کامل خواندهاید؟ بیایید یکبار دیگر بخشهای از آن را بازخوانی کنیم: “گرانی تصاعدی معیشت و غارت سرسامآور یک اقلیت وابسته به حاکمیت از یکطرف و محرومیتها و تنگناهای کمرشکن اکثریت از طرف دیگر، اختلافات طبقاتی و جدایی و کینهورزی را به حد اعلی رسانده است.
همگی نگران از سرنوشت خویش و مملکتاند و جوانان و کارکنان به دامن اعتیاد و ارتشاء یا فساد و فحشاء افتادهاند!
مردم ایران میخواهند بدانند چه جریانها و چه کسانی سرمایههای عظیم ملی را که یک رقم آن ۱۷۰ میلیارد دلار درآمد نفت است به باد دادهاند؟ تا آنجا که وزیر دارایی در مجلس میگوید کسری بودجه سال ۶۷ معادل کل درآمدهای ایران به اضافه ۷۶ میلیارد تومان بوده است! مردم ایران میخواهند بدانند چه اشتباهات و سوء سیاستها باعث شده است که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران پس از آن همه طعنه و تندیها به ابرقدرتهای غرب و به تبری جستن از سازمانهای سیاسی و اقتصادی جهان سرمایهداری، هم دست تمنا به صورت وام و مشارکت و به بهای از دست دادن استقلال و حیثیت کشور، به سوی صنایع و سرمایهها و سردمداران فاسد آنها دراز کرده است و هم برای اجرای آتشبس و خروج از حالت نه جنگ و نه صلح، امید و آبروی خود را به زیر سایه رأفت و لطف شورای امنیت و قدرتهای بزرگ برده است”
شرایط آشنا نیست؟ آیا وضعیت اکنون بهتر از قبل است؟ آیا در این ۳۰ سال اوضاع فرقی کرده است؟ اخبار را میشنوید؟ از غارتها؟ دادگاه مفاسد اقتصادی را دیدهاید؟ اگر آن روز به این سخنان گوش داده میشد و به جای زندان انداختن این مصلحان کشور به اصلاح ساختارها پرداخته شده بود، امروز در همان نقطه قبل، بلکه اسفناک تر نایستاده بودیم.
فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الأبْصَارِ
بیاید کمی با آمار سخن بگوئیم، ادعا کردهاید: “در این سی سال، جمهوری اسلامی توانسته است از مملکتی که به گواهی کارشناسان و صاحب نظران معتبر و باتجربهای همچون مهندس بازرگان در “بن بست” و در “لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی” بوده است؛ کشوری بسازد که در برخی صنایع و فناوریهای مهم دنیای امروز از هوا-فضا و هستهای گرفته تا زیست فناوری و سلولهای بنیادی تا نانوتکنولوژی و صنایع موشکی و پهپادی و … جزو هشت یا پنج یا سه کشور اول جهان است”
نمیدانم این مثال را شنیدهاید یا نه: “پس دنبهاش کو؟”
واقعاً دنبهاش کو؟ آقای فعال فرهنگی، اینها که گفتید برای مردم نان و آب شده است؟ از دوستان گروههای جهادیت بپرس وقتی میروند به مناطق محروم و بگویند ما پهپاد میسازیم، چه میگویند؟ نمیگویند فکری به حال ما کن؟
البته منکر داشتن قدرت نظامی نیستم، با شعار زدگی مخالفم، اما وقتی میگویی قدرت دفاعی، چهارستون بدنم میلرزد و یاد هواپیمای اوکراین میافتم، ۱۷۶ نفر کشته شدند، راستی چرا هیچ موضعی نگرفتید؟ آنها آدم نبودند؟ آنها فرزندان این کشور نبودند؟ چرا نسبت به پنهان کاری مقامات سکوت کردید؟ و چه زیبا فرمود مولایمان “چرا همه چیز را توجیه و ماستمالی میکنید و رد میشوید؟”
راستی از خودت نپرسیدی چرا ۱۳۹ مسافر ایرانی این پرواز که تعداد زیادی از آنها نخبه بودند به کانادا مهاجرت کرده بودند؟
نه فکر نکرده بودی، سکوت کردید… چون از نظر شما جوان خوب، همان جوان به اصطلاح انقلابی است، البته انقلاب از منظر خودتان…
اما آمار، مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی از وضعیت اقتصادی کشور داده، بیا با هم شاخصها را ببینیم:
رشد اقتصادی کشور در سال ۶۹ معادل ۱۴ بوده، امامتوسط نرخ رشد اقتصادی بین بازه زمانی ۹۱ تا ۹۸ صفر بوده است، علی برکت الله..
متوسط نرخ تورم در ایران ۲۰ درصد بوده است، طبق این گزارش در حالیکه تقریباً همه کشورهای دنیا توانستهاند معضل نرخ تورم را حل کرده و متوسط نرخ تورم در سال ۲۰۱۸ در دنیا ۲٫۴ درصد بوده اما ایران رتبه چهارم دنیا را دارد.
در آمارتان به ۴۰۰۰ شرکت دانش به ینان اشاره کردهاید، تا به حال پای صحبتهایشان نشستی؟ میدانی خیلیهایشان به دنبال مهاجرت هستند؟ آیا عدد مهم است؟ عدد مهم است؟ بله عدد مهم است. میزان بیکاری میدانی چقدر است؟
راستی آمار خودکشیها به گوشت خورده است؟ میدانی وزرات بهداشت سال ۹۸ اعلام کرد ۱۰۰ هزار مورد اقدام به هزار خودکشی سال گذشته ثبت شده که بیشتر کارشناسان عنوان میکنند این آمار بخش کمی از واقعیت یا همان نوک کوه یخ را نشان میدهد.
یا درآمارشان آوردهاند:” استانهای غربی بیشترین آمار خودکشی را دارند، سال ۹۴ اقدام به خودکشی ۹۴ در صد هزار، سال ۹۵ این آمار ۹۹.۴۷ در صد هزار، سال ۹۶ حدود ۱۰۹.۸۲ در صد هزار بوده که این آمار در سال گذشته به ۱۲۵.۲۴ در یکصد هزار رسیده است.
حدود ۷۵ درصد از اقدام به خودکشی در گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال بودهاند، چه کردید با ملت؟؟؟ راستی تا به حال به این فکر کردی چرا در استانهای غربی خودکش زیاد است؟ نه عمراً …شما دغدغه هستهای شدن داشتید.. نانو، هوا فضا و…خیلی فضایی فکر میکنید.
الو آقا وحید… این آمارها به گوشتان خورده؟ الو… میدانی چرا خودشان را کشتهاند؟ یا می گوئی به جهنم…
شاید هم باز طبق معمول بهانه بیاوری که میزان خودکشی در کشورهای پیشرفته هم زیاد است، نه عزیز برادر این مقایسهها درست نیست، اینجا امید به زندگی وجود ندارد، آینده معلوم نیست، همان هشدارهایی که بازرگان داد و گوش نکردید و مسخرهاش کردید…همیشه همین بودهاید، کسی حرف جدید یا بر خلاف شما بزند مسخرهاش میکنید، آدم را یاد ابوجهل و ابولهب میندازید..
به مجلس ششم اشاره کردی، فعال فرهنگی، اینطور نوشتی: «سیزده سال بعد از نامه اردیبهشتی نهضت آزادی؛ این بار نوشتن نامه اردیبهشتی برای جهنم خواندن ایران بر دوش گروه دیگری افتاده بود».
اول بخشهایی از نامه را با هم بخوانیم و بخندیم:
“”آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم؛ حساسیت شرایط، “فرصت اندک”؛ و بزرگی خطریست که پیش روی کشور است … شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت…. با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و نا امید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایههای مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کردهاند.” راستش من همین الانش هم که میخوانم جوگیر میشوم و بی درنگ دنبال تلفن میگردم که به کاخ سفید زنگ بزنم که ما رو نخور. اینقدر انرژی دارد این نامه.
میخندی؟ باید هم بخندی، چون هنوز نفهمیدی این هشدارها برای چه بود، میخندی چون طعم فقر و بدبختی نچشیدهای، میخندی چون به منبع لایزال قدرت و ثروت وصل هستی … فعال جبهه فرهنگی، “حسینیه هنر” از کدام بخش بیت المال به تو و دوستانت هبه شد؟ باید هم بخندی چون جوان به اصطلاح غیرانقلابی از نظر شما ” حق ” داشتن چنین امکاناتی را ندارند …شما انقلابیون حاضر در صحنه “باید” مستفیذ شوید..
باز از آمار بگویم، از تحریم، یادتان که نرفته رفیق معجزه هزاه سومتان آنها را “کاغذ پاره میخواند ” یادت رفته؟ همانی که الان به قول شما جزو سران ” انحراف” است. همان کاغذ پارههایی که همان نمایندگان بدبخت مجلس ششم میدانستند وقتی صادر شود چه بلایی سر ملت ایران میآورد، میدانی چه بلایی تحریمها بر سر خانوادهها آورده؟، باید هم بخندی چون تو و برادر دیپلماتت حقوقتان ماه به ماه واریز میشود حتی اگر شب و روز با پراید این ورآنور برود..
طبق گزارش مرکز پژوهشها درآمد سرانه از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ کاهشی ۳۴ درصدی داشته است، در واقع علیرغم افزایش درآمد اسمی خانوارها قدرت خرید هر ایرانی نسبت به سال ۱۳۹۰ یک سوم کاهش یافته است. در صورت تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی در سال ۱۳۹۹ به بعد، حداقل به ۶ سال زمان نیاز خواهد بود تا به سطح در آمد سرانه سال ۱۳۹۰ بازگردیم.
زنده باد تحریم.. فعال فرهنگی..۶ سال زمان نیاز است تا برسیم به ۹ سال قبل یعنی ۱۴ سال عمر ما هدر شد، بابت چی؟ هستهای؟ یمن؟ عراق؟ سوریه؟ بابت چی؟
ما پوز آمریکا را زمین زدیم، یا شیطان بزرگ دهن ما را سرویس کرده؟
شاید بگویی که میگویی این محصول دولتهای رفقای موسوی خوئینیهاست، درست است، اما بازرگان میدید این روزها را و همان زمان شما و رفقای خوئینیها با مشت بر دهان نهضت آزادی زدید، حداقل در آن موقع در مشت زدن هم نظر بودید، مشکل این بود که به سخن توجه نکردید به گوینده توجه کردید، حالا نقل این روزهای شماست، به سخن موسوی خوئینیها توجه نکردی، نخواندی و فکر نکردی، فقط دنبال فحش دادن بودی.
میگویی خوئینیها و رفقایش خانههای میلیاردی دارند، باشد دارند، دزدی کردهاند؟ اگر دزدی کردهاند پس قوه قضائیه مملکت در این سالها چه میکرده؟ حالا که گفتهاند بالای چشمتان ابروست یاد دزدیها افتادید؟
دلتان برای ملت میسوزد؟ دی ماه ۹۶ کجا بودی؟ راستی آبان ۹۸ کجا بودی؟ باز عدد بگویم؟ ۲۳۵؟ میگویند تعداد کشتههای آبان ماه است، چرا جامه ندریدید که ملت را نکشند؟ همه آشوبگر بودند؟ اغتشاشگر بودند؟ یکسال در فرانسه آشوب بود، جلیقه زردها به خیابان آمدند، تصاویرش را دیدی فعال رسانهای؟ دیدی معترضان چه کار میکردند؟ دیدی حجم آتش سوزی ها و تخریبها را؟ کل کشتهها در یکسال حدود ۱۱ نفر بود، اما در ایران رکورد زدیم ۲۳۵ نفر… میتوانی این را هم به آمار افتخار آمیز اضافه کنی… الو… راستی چرا هیچ صدایی از شما و رفقایت بلند نشد که چرا آمار رسمی کشتهها را نمیدهند؟
میدانی چرا سکوت کردید؟ سیدالشهدا اینطور جوابتان را داده: “علت آن این است که عدهای از شما میخواهید که سبیلتان را چرب کنند و عدهای از شما هم میترسید که سبیلتان را دود بدهند. عدهای طمع سفره دارید و سفرهی چرب میخواهید تا بخورید و میگویید که چرا خودمان را به زحمت بیندازیم و با نهی از منکر و انتقاد و اعتراض ریسک کنیم؟ فعلاً که بساطمان رو به راه است و عدهای از شما نیز میترسید. اما مگر در قرآن نمیخوانید که فرمود از مردم نترسید از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نیز نترسید از من بترسید! آیا شما این آیه را ندیدهاید”
دیدهای؟ ندیدهای؟ سبیلتان چرب میخواهد بشود که البته شده، باید هم اینجور جوابیه بدهید و مخالفان را به باد تمسخر و انتقاد بگیرید، حق دارید، که غیر از این باشد از بودجههای فرهنگی ریالی نصیبتان نمیشود…
میگوئید این آش تکرار است؛ من هم میگویم بله، اما آیا شورای نگهبانتان میگذارد کسی غیر از دایره خودیها و به اصطلاح انقلابیون بر سر سفره انقلاب بشیند.
من هم با شما موافقم سگ زرد برادر شغال است، اما من واکثر مردم باور داریم مجمع و جامعه، اصولگرا و اصلاح طلب، دیوار بالا رفته و طرفدار تسخیر همه مثل هم هستید، روزی قدرت در دست شما بوده و روز دیگر در دست رقبایتان، اینها هم جنگهای حیدری نعمتی است.. اما بعضیها مثل موسوی خوئینیها شرف دارند و این آخر عمری باقیات و صالحاتی برای خود میگذراند..
اداره مملکت که شده خانوادگی و قبلیهای، خاندان لاریجانیها که فقط یکی از آنهایند …
آقای جلیلی، ملت خسته شده است، چه خوش گفت دکتر سروش در سال ۸۴ به سید محمد خاتمی: “آقای خاتمی! دیر شده است، طفل انتظار پیر شده است، دل صبر ازاین شیوه سیر شده است. اگر ایران است، اگر ایمان است، اگر کرامت انسان است، اگر خرد و برهان است، اگر عشق و عرفان است همه دستخوش تاراج و طوفان است. ” کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد؟”.
شیر دل؟ الان با بزدلهایی طرفیم که برای خوش رقصی دست به هر کاری میزنند …
آقای فعال فرهنگی ما ملت، این اوضاع را حاصل عملکرد تمام ارکان جمهوری اسلامی میدانیم، وقتی ملت فقط وسیلهای برای حضور در پای صندوقهای رأی که کاندیدهایش را امثال صادق لاریجانی، جنتی و محمد یزدی تائید میکنند، نتیجهای جز این حاص نمیشود، بار دیگر نامه اعضای نهضت آزادی را بخوانید، تفکر کنید و ببینید اوضاع از آن زمان بهتر که هیچ بدتر هم شده، بله سی سال گذشته و ایران همچنان ایران است، اما ایران در بعضی موارد آباد شده اما دل ملت ویران شده است، امیدها ناامید شده و هیچ چشم انداز روشنی وجود ندارد، ای کاش این سئوال ها در خفا از خود هم بپرسید: آیا شیوهای که تاکنون به کار رفته است نتیجهی محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است؟
به جای توهین کمی بیندیش، و گرنه ….
ای تیغِتان چو نیزه برای ستم دراز! / این تیزیِ سنانِ شما نیز بگذرد
چون دادِ عادلان به جهان در بقا نکرد / بیدادِ ظالمانِ شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرّشِ شیران گذشت و رفت / این عوعوی سگانِ شما نیز بگذرد
برای خواندن بیشتر مطلب در انصاف نیوز کلیک کنید.