این چند واژه ی کوتاه دست مایه این مطلب کوتاه شد که چرا ما می نویسیم؟
نویسنده با نوشتن پیوندی عجیبی دارد و آن را در قالب متن ادبی، شعر، داستان نویسی، تولید محتوا برای وب سایت ها و اشکال مختلف نشان می دهد.
اما نوشتن پیش شرط نویسندگی است. آنچه نیاز هست اندیشه ورزی و غور در معنای خود و هستی است.
در نوجوانی بارها شنیده بودم که نویسندگی نیاز به استعداد مادر زادی دارد و دیگر هیچ.
اما در این میان آنچه درک کرده ام این است که نویسندگی مانند مهندس و دکتر شدن تصمیم شغلی نیست تا انتخابش کنیم بلکه برایش انتخاب می شویم. می توان گفت: برای نوشتن و نویسنده شدن بیش از هر چیز به تعقل و اندیشه نیاز داریم تا استعداد.
این جمله ی عباس معروفی گویای همین مطلب است که:
بسیاری از افراد در ذهنشان نوشتن را مینویسند یا خیال میکنند که دارند مینویسند، اما همین که پشت میز می نشینند تا بنویسند در مییابند که نمیتوانند. یک پیکر تراشِ کوه، سنگ را دست مایه کار خود می کند، اما یک نویسنده با هیچ مواجه است یعنی با کاغذ سفید.
خلاصه مطلب این می شود "نویسنده تا مینویسد هست و اگر نتواند بنویسد دیگر نیست."
فاطمه داداشی