اکوسیستم کارآفرینی و نوآوری ایران تمرکز بسیار زیادی بر روی مرحله اول کارآفرینی یعنی ترویج کارآفرینی و فرهنگ استارتاپی از یک سو و توسعه کسب و کارهای نوپای نوآورانه و فناورانه در مرحله پیش بذری (Pre-Seed) و بذری (Seed) داشته است. همچنین نهادهایی که در اکوسیستم استارتاپی ایران به وجود آمده اند با تمرکز بر همین بخش از بازار به وجود آمده است و این شامل مراکز رشد، مراکز نوآوری، مراکز شتابدهی، باشگاههای کسب و کار و فضاهای کار اشتراکی میباشد. همچنین رویدادهایی که در اکوسیستم هنوز بازار داغی دارد برگزاری رویدادهای موسوم به استارتاپ ویکند است (یا با نام هایی دیگر ...) که از لحاظ برگزاری، کیفیت و استاندارد نیز با مدل جهانی فاصله بسیاری دارد و تبدیل به مدلی ساده تر از مدل اصلی شده است. همچنین آموزشهای ارائه شده در این رویدادها در سطح کیفی بسیار پایینی ارائه داده میشود و گاها نه تنها کمکی به مخاطبان نمیکند بلکه باعث گمراهی آنان شده است.
همچنین این مراکز با پشتوانه دولتی (نهادهای دولتی مانند معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و دانشگاهها) یا پشتوانه خصوصی مانند بانکها و یا شرکتهای بزرگ مقیاس تشکیل شده اند و مشغول فعالیت اند. اما با توجه به تمامی این موارد با نگاهی به این اکوسیستم میتوان دریافت که عملاً کسب و کارهای نوآورانه و فناورانه از این طریق توسعه نیافته اند و تبدیل به کسب و کارهای موفق در بازار نگردیده اند.
عملاً بعد از تأسیس اولین مرکز شتابدهی ایران در سال 1393، در مدت زمان کوتاهی شاهد تأسیس این نوع مراکز در سطح کشور با فراوانی بالا بودیم که عملاً حتی بیشتر نیاز اکوسیستم استارتاپی ایران بوده است. در بازه ای کوتاه تعداد این مراکز شتابدهی به استناد گزارش مرکز شتابدهی نوآوری پارک علم و فناوری پردیس از مرز 50 عدد نیز گذشت. اما عملاً بعد از گذشت پنج سال با اینکه برخی از این کسب و کارها موفق به جذب سرمایه شده اند و مدتی کوتاه شاهد رشد نمایی آنان بودیم، اکنون شاهد تعطیلی بسیاری از این کسب و کارها هستیم.
نگاه به اکوسیستم استارتاپی ایران از زاویه ی دیگر توسعه و رشد کسب و کارهای فناورانه و نوآورانه (بیشتر کسب و کارهای خدمات محور) مانند دیجی کالا، تپسی ، اسنپ، کافه بازار و ... را با خود همراه داشته است که با مدل کسب و کار مشخص و با حجم سرمایه گذاری بالا (داخلی و خارجی) به بازار ورود یافتند و علی رغم تمامی مشکلات اکنون تبدیل به کسب و کارهای بزرگی گشته اند. اما همین کسب و کارها نیز عملاً کمکی به تولید ناخالص ملی نکرده اند.
همچنین گزارشات بین المللی از اکوسیستم استارتاپی و نوآوری ایران نیز شاهدی برای این موضوع میباشد. بر اساس گزارش دیده بان جهانی کارآفرینی (GEM)، کارآفرین کسی است که توانایی دیدن فرصتهای ناب را دارد و توانایی اینکه این فرصتها را نیز به بازار معرفی کند دارد و تنها بخشی از کسب و کارها که نوآوری دارند در این تعریف گنجانده میشوند. نکته قابل توجه از نگاه دیده بان جهانی کارآفرینی تأکید بر کارآفرینی بر اساس نوآوری است و نه کارآفرینی بر اساس ضرورت. جالب اینجاست که بسیار از به ظاهر کارآفرینان امروزی نیز در پاسخ به جبر و شاید استقلال مالی به خود اشتغالی گرایش دارند و نه لزوما کارآفرینی !!!
از این رو در گزارش شاخص جهانی نوآوری، شاخص TEA به معنای فعالیتهای مرحله اول کارآفرینانه ( Total Early Stage Entrepreneurial Activity) را معرفی میکند که با رشد اقتصادی، آزادی اقتصادی و رقابت پذیری جهانی، همبستگی منفی دارد. در واقع هر چه شاخص TEA بیشتر باشد اقتصاد ضعیفتر خواهد بود. بر این اساس اوگاندا بیشترین نرخ شاخص TEA را داراست و کمتر کسی باور دارد که اوگاندا از امریکا کارآفرین تر است!!
بدین ترتیب با افزایش TEA لزوماً فضای کلی کشور به عنوان کارآفرین شناخته نمیشود و برآمد آن بر عملکرد اقتصادی مشخص نیست. موضوع اصلی که مد نظر است کارآفرینی در جهت ایجاد اشتغال و رشد به واسطه تمرکز بر نوآوری و فناوری است چرا که این، با رشد اقتصادی همبستگی مثبت دارد. این شاخص در سال 2018 برای ایران عدد 9.71 را نشان میدهد. همچنین بر اساس این گزارش شاخص Established Business Ownership عدد 12.28 را نشان میدهد که حاکی از سطح پایین پایداری کسب و کارهای نوپا در ایران است. (گزارش دیدهبان جهانی کارآفرینی، 2018(
نکته قابل توجه این است طبق گزارش دیده بان جهان کارآفرینی در سال 2015 ، سطح نوآوری در کسب و کار در ایران نیز در بین 60 کشور مورد بررسی بسیار پایین است. در ادامه این گزارش در سال ۲۰۱۵ از میان افرادی که در سه سال گذشته قصد کارآفرینی داشتند ۱۷ درصد وارد مرحله کارآفرینی نوپا شدند. از سوی دیگر از میان کارآفرینان نوپای ایرانی که در ۳ سال گذشته وارد دنیای کارآفرینی شدند ۷ درصد به مرحله ثبات رسیدند؛ همچنین ۴ درصد در این سال از کسب و کار خود خارج شدند و ایران رتبه 57 در را به خود اختصاص داده است.
با توجه به موارد فوق توصیه هایی که دیده بان جهانی کارآفرین برای اکوسیستم ایران ارائه میدهد شامل توسعه کارآفرینی با رشد بالا و کشف پتانسیل های موجود با هدف افزایش اشتغال و ارزش افزوده ، آموزش و توانمند سازی و ایجاد شبکه بین شرکت های تخصصی و اکوسیستم در راستای توسعه کسب و کارهای زنجیره ارزش خود بیان شده است.
در این میان نهادهایی که با هدف ایجاد کسب و کار جدید نوآورانه و فناورانه در ایران با رویکرد توسعه کسب و کار جدید ورود پیدا نموده اند به موفقیت هایی چشم گیری دست پیدا نموده اند و توانسته اند کسب و کارهایی پایدار ایجاد نمایند.
افزون بر این تعداد زیادی استارتاپهای خارج شده از مراکز شتابدهی در نمودار رشد خود به جای اینکه تمرکزی کافی را بر توسعه بازار و محصول خود قرار دهند به دنبال جذب سرمایه و مذاکره های طولانی مدت با سرمایه گذاران احتمالی میباشند. این عدم تمرکز عملاً تبدیل به آفتی مهلک در جامعه استارتاپی ایران شده است. جدا از اینکه بسیاری از این استارتاپ ها در صورت جذب سرمایه نیز به دلیل کیفیت پایین محصول، جذب سرمایه پایین در مرحله بذری، عدم تخصص بنیانگذاران و همچنین عدم شناخت صحیح بازار/صنعت، مسیری رو به شکست را پیش رو دارند. این مورد نیز جذابیت سرمایه گذاری بر روی استارتاپها برای سرمایه گذاران به شدت کاهش داده و به تبع جریان سرمایه گذاری در کشور نیز دچار اختلال و سرعت پایین خواهد بود.
با توجه به موارد فوق الذکر می بایست با رویکردی مناسب با شرایط فعلی کشور در حوزه نوآوری و توسعه کسب و کارهای جدید فعالیت نمود و با نگاهی مدقانه به اکوسیستم و تجربیات بدست آمده از آن به راهکاری بهبود یافته جهت مواجهه با چالشهای موجود آن داشت. و آن توسعه کسب و کار جدید نوآورانه باید همراه با نگاهی فرصت گرا و در راستای ایجاد اشتغال و رشد پایدار و استفاده از افراد متخصص با تجربه کار و بازار برای ایجاد کسب و کار جدید نوآورانه و پایدار باشد.