در این نوشته بخش دوم مقاله ( The 20-year old entrepreneur is a lie ) که بخش اول آن در پست قبلی با عنوان «کارآفرین بیست ساله ! یک دروغ بزرگ» منتشر شد، آمده است. در این بخش علاوه بر بررسی عمیق تر دلایل انتخاب این عنوان, به راه حل های موجود برای رفع و مقابله با این چالش نیز پرداخت شده است. محققان در انتهای این مقاله علاوه بر جمع بندی، صحبتی با جوانان انجام داده اند که مطابق با حال و هوای این روزهای کشور است. در انتهای این بخش محققان صمیمانه با جوانانی که در دهه 20 زندگی خود هستند سخن می گویند:
بخش دوم:
راه های دیگری برای دریافت اطلاعات درباره بنیانگذاران و کسب و کارها، مانند لینکدین نیز وجود دارد اما آزولای توضیح میدهد اطلاعات سنسوس (Census Bureau) بسیار نزدیک تر ( و به قول معروف زمینی تر) به واقعیت، از سایر اطلاعات است. سایر اطلاعاتی که مورد استفاده قرار گرفته اند فقط به عنوان نمونه بوده است. در ادامه آزولای توضیح میدهد که فاکتور اصلی این اطلاعات انطباق آن با سرویس درآمد داخلی (IRS) میباشد ( سرویس درآمد داخلی یک سازمان دولتی در ایالات متحده امریکاست که مسئول جمع آوری مالیات و اجرای قوانین مالیاتی است). پیش از این افراد دسترسی به سنسوس نداشته اند و هیچ راهی برای تشخیص یک کارمند از یک بنیانگذار وجود نداشت. اما اکنون ما برای اولین بار توانسته ایم این کار را انجام دهیم.
همچنین این تیم (آزولای و کیم) یک همکاری مشترک با بنجامین جونس (Benjamin Jones) استاد دانشگاه نورس وسترن در مدرسه کسب و کار کلوگ ( Kellogg School of Management) و همچنین خاویر میراندا (Javier Miranda ) از سنوس که تنها محققان داخلی و مورد حمایت سنوس می باشد که به دیتابیس K-1 دسترسی دارند، انجام دادند.
قبل از اینکه کار مطالعه و غرق شدن در اطلاعات و آمار آغاز شود، محققان توجه تیم را به چند مورد شامل روشن و واضح نمودن تفاوت خود اشتغالی در مقابل کارآفرینی و محدود کردن دامنه تمامی شرکتها به آنهایی که هدف و آروزی رشد را دارند، جلب نمودند. خیلی از کسب و کارها با قصد موفقیت آغاز می شوند اما کوچک باقی می مانند ( مانند پیتزا فروشی یا خشکشویی و غیره )
البته آزولای می گوید : " هیچ اشکالی در این مورد وجود ندارد، اما وقتی در مورد کارآفرینی صحبت می کنید، در واقع شخصی را به تصویر می کشید که تلاش می کند از زمانی که کسب و کار خود را آغاز می کند، در راستای آرزوی خود به رشد هم برسد."
همچنین کیم می گوید :" درباره این نقطه شروع نیز باید یه یک نقطه مشترک برسیم، اینکه چگونه کارآفرینی را تعریف می کنید؟ روزی که اولین نفر را استخدام می کنید یا روزی که با یک ایده به گاراژ خانه تان می روید و یا روزی که وارد یک شتابدهنده می شوید؟
در واقع هیچ توافقی بر روی عبارت «چگونه کارآفرین را تعریف میکنیم ؟" وجود ندارد و این خود یک چالش است. اما ما این شانس را داشتیم تا با ترکیب اطلاعات سنوس و سرویس درآمد داخلی (IRS)، تملک کسب و کارها را دقیقا مشخص نماییم و ترکیب این ها با افرادی که در واقع از روز اول در کسب و کار حضور داشته اند انجام دهیم.
چیزی که کیم و آزولای قادر به ردیابی آن بودند، فقط حضور فرد از اولین روز آغاز کسب و کار نبود بلکه تفاوت بین کارکنان اولیه، کارکنان غیر پایه ای و کارآفرینانی که از روز اول در کسب و کار حضور داشته اند و همچنین مالکیت بخش بزرگی از سهام داشته اند، بوده است.
آزولای می گوید : " فکر می کنم چیز جالب در مورد این مقاله، مدیریت همزمان دو موضوع به طور همزمان بوده است. اول، پیدا کردن بنیاگذاران و سن شان برای کسب و کارهایی نوپایی که به طور همزمان و به احتمال زیاد، قصد و آروزی ساختن چیزی معنادار از اولین روز آغاز به کارشان داشته اند."
کارآفرینی بهتری باشیم !
خب، حالا چرا سن در کارآفرینی اهمیت دارد؟ این می تواند نتیجه سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه مالی یا ترکیبی از آن ها باید و یا چیزهای دیگر باشد.
آزولای همچنین می گوید: " چیزی که سنوس ندارد، اطلاعات مناسبی از تحصیلات این افراد است. ما نمی توانیم به شما بگوییم که بنیانگذارانی با تحصیلات دکتری موفق تر هستند یا بنیانگذارانی با تحصیلات کالج؟! ما تأثیراتی از تجربه ( experience) را در این تحقیق (بر روی کارآفرینی) دریافتیم و آن بخشی از سن است که شما درک درستی مورد صنعت و مشکلات آن دارید."
این مقاله هم درسی برای بنیانگذاران و هم برای سرمایه گذاران ( founders and funders ) است. در حال حاضر ایده هایی وجود دارند و مستحق دریافت پول را دارند اما از این سرمایه گذاری محرومند به این خاطر که بنیانگذار سی و چند ساله آن برچسب سن زیاد (و یا شاید از کار افتاده بودن) را با خود حمل می کنند.
این به این منظور نیست که جوانانی وجود ندارند که توانسته اند کسب و کارهای بسیار قوی و بسیار بزرگ را بسازند و همچنین به این معنی نیست که قرار نیست با افزایش سن شان بهتر و بهتر نشوند. بیل گیتس و جف بزوس (به عنوان مثال) موفقیت های بیشتری در دهه 50 سالگی زندگی شان داشته اند تا در دهه 20 سالگیشان.
برای بیست ساله ها ....
برای آن بیست ساله هایی که دنبال تبدیل شدن به مارکز زاکربرگ بعدی هستند می گوییم که البته آنها نباید با این اطلاعات دلسرد شود و به جای آن باید مطمئن باشند که آن ها هنوز می توانند موفق و بخشی از آینده کارآفرینی پیشرو و بهبود یافته باشند.
اگر شما 22 یا 23 سال سن دارید احتمالاً به تازگی فارغ التحصیل شده اید و این دیدگاه اجتماعی وجود دارد که شما اکنون می توانید یک کارآفرین باشید. پس دوباره بیاندیشید چون ممکن است یک ایده فوق العاده داشته باشید، اما شاید شما هنوز مهارت های درست و تجربه کافی برای اینکه آن ایده را به جلو برانید، نداشته باشد. به مسیر شغلی خود به عنوان گزینه ای برای رسیدن به آن فکر کنید ... اما نه تنها راه ممکن ...