🔹یک سال پس از آنکه کشور با وعدههای رنگارنگ و هیجانات انتخاباتی به دولتی بیبرنامه سپرده شد، اکنون که گرانیهای سرسامآور و ناترازی مدیریتی، زندگی مردم را مختل کرده است سناریوی جدیدی توسط بانیان وضع موجود کلید خورده است: پروژه «قربانی کردن پزشکیان». انتقادها و اعلام شرمندگیهای سریالی اخیر، نه از سر دلسوزی برای مردم، بلکه یک عملیات سیاسی حسابشده برای فرار از پاسخگویی و آمادهسازی افکار عمومی برای یک فریب بزرگتر است.

🔹این پروژه یک هدف بزرگ و استراتژیک دارد: آنها در حال آمادهسازی افکار عمومی برای «گذار از پزشکیان» هستند تا بتوانند اصل تفکر ورشکسته خود (مذاکره به هر قیمت، وادادگی در برابر غرب و بیاعتنایی به توان داخلی) را نجات دهند. منطق این سناریو روشن است: با قربانی کردن پزشکیان، میخواهند به جامعه این پیام را القا کنند که: «راه ما درست بود، اما فرد اشتباهی انتخاب شد».
🔹این تاکتیک، یک سپر دفاعی برای آینده سیاسی آنهاست. با انداختن تمام تقصیرات بر گردن یک فرد، «اصل جریان» برای انتخابات آینده مصون میماند و صرفاً یک مهره که تاریخ مصرفش به پایان رسیده، از صحنه حذف میشود. اینگونه، همان تفکری که کشور را به این نقطه رسانده، میتواند با چهرهای جدید، مجدداً خود را به عنوان ناجی معرفی کند.
🔹آذری جهرمی که تا دیروز برای رأیآوری پزشکیان «گریبان چاک میداد»، امروز با طعنه به قیمت کاهو، نقش اپوزیسیون به خود گرفته است. او نمیگوید «ما با وعده دروغ مردم را فریب دادیم»، بلکه با انتقاد از معلول، علت را پنهان میکند.
🔹از سوی دیگر ابطحی و فلاحتپیشه با اجرای نمایش «شرمندگی»، خود را از جایگاه «متهم» به جایگاه «شاهد فریبخورده» منتقل میکنند. این یک فرار رو به جلو برای پاک کردن ردپای خود از صحنه جرمی است که خودشان خلق کردهاند.
🔹ظریف نیز با انکار نقش خود در انتخاب وزرا، رسماً پروژه قربانیسازی را کلید زده است. آنها پیش از همه در حال پیاده شدن از قطاری هستند که خودشان رانندهاش بودند.
🔹این حرکات هماهنگ، اثبات میکند که ما با یک موج انتقادی صادقانه مواجه نیستیم؛ بلکه در حال تماشای اولین مراحل اجرای یک سناریوی بیرحمانه سیاسی هستیم که در آن، رئیسجمهور مستقر به عنوان «سِپَر بلا» انتخاب شده تا هسته اصلی جریان غربگرا، از زیر آوار ناکارآمدی خود جان سالم به در ببرد و برای دور بعدی فریب آماده شود.
جریان موسوم به اصلاحطلب بار دیگر به همان ترفند کهنه خود متوسل شده است: هر وقت دولتی که با تمام توان تبلیغاتی پشت آن ایستادهاند به مرحله عمل میرسد، و ناکارآمدیها آشکار میشود، ناگهان نسخه «عبور» را رو میکنند؛ گویی هیچ نقشی در روی کار آمدن آن دولت نداشتهاند. امروز این سناریو درباره مسعود پزشکیان کلید خورده و این بار نیز بانیان ماجرا تلاش دارند از همان روزهای نخست، مسئولیتگریزی را به نام «نقد» جا بزنند.

سابقه روشن و عبرتآموز «عبور»های اصلاحطلبان
۱. عبور از خاتمی؛ نخستین نشانه فریب افکار عمومی
در اوایل دهه ۸۰، وقتی دولت خاتمی عملاً کشور را در رکود سیاسی و اقتصادی فرو برد و جز حرف و شعار چیزی عرضه نکرد، بخشی از اصلاحطلبان با وقاحت تمام گفتند «خاتمی از ما نیست»! این رفتار، نخستین پرده از سیاست فرار از پاسخگویی بود.
۲. عبور از روحانی؛ فرار از کارنامهای که خود نوشته بودند
در دولت روحانی، اصلاحطلبان سنگتمام گذاشتند و خود را «ستاد مرکزی» انتخابات ۹۲ و ۹۶ میدانستند. اما زمانی که نتایج آن سیاستهای غلط آشکار شد و سفره مردم کوچکتر گردید، همانها یکباره نقش منتقد دوآتشه را بازی کردند. این چرخش، چیزی جز فریب افکار عمومی نبود.
۳. عبور از پزشکیان؛ تکرار بازی کهنه با لباس جدید
اکنون قبل از آنکه دولت پزشکیان روی ریل قرار بگیرد، زمزمه عبور شنیده میشود. عجیبتر اینکه رسانههای خودِ اصلاحطلب مثل شرق و اعتماد هم هشدار میدهند این مسیر شکستخورده است، اما ظاهراً سناریو از جای دیگری هدایت میشود.
چرا این جریان همیشه در نیمه راه «جا میزند»؟
انتظارات موهوم و وعدههای عوامفریبانه
اصلاحطلبان همواره با وعدههای دور از واقعیت و شعارهای فریبنده، رؤسای جمهور را تا حد «منجی» بالا میبرند؛ اما وقتی نوبت به پاسخگویی میرسد، از همان «منجی» هم عبور میکنند تا مبادا مردم آنها را بازخواست کنند.
فرار از مسئولیت و سناریوی پاکسازی دامن
در آستانه هر بحران، بهجای اصلاح رفتار و پذیرش مسئولیت، نسخه فاصلهگذاری را تجویز میکنند تا کارنامه ناکارآمدی را به گردن فرد یا دولت بیندازند، نه جریان طراح و پشتیبان.
رقابت برای قدرت و همصدایی با رسانههای معاند
بخش قابل توجهی از این «عبور»ها ناشی از رقابتهای درونی و تلاش برخی چهرهها برای برجستهسازی خود در فضای سیاسی است؛ رقابتی که معمولاً در هماهنگی کامل با رسانههای معاند خارجی برجستهسازی میشود.
پیامدهای قطعی عبور از پزشکیان
آسیب به انسجام کشور در شرایط حساسی که دشمن مترصد فرصت است
دستکاری در فضای سیاسی و تضعیف دولت، دقیقاً همان چیزی است که دشمنان کشور برای تشدید فشارها به آن نیاز دارند. عبور از پزشکیان در عمل، بازی در زمین همانهاست.
بیاعتمادی مردم به جریانی که مسئولیتپذیری ندارد
مردم بارها شاهد تغییر مواضع اصلاحطلبان بودهاند؛ نتیجه، ریزش گسترده پایگاه اجتماعی آنها و بیاعتمادی روزافزون است.
نبود هیچ آلترناتیو واقعی در اردوگاه اصلاحات
حتی رسانههای نزدیک به خودشان اعتراف کردهاند که اصلاحطلبان پس از پزشکیان نه طرحی دارند و نه چهرهای که بتوان به عنوان جایگزین معرفی کرد. یعنی عبور برای عبور؛ بدون مقصد.
جمعبندی
«عبور از پزشکیان» نه تحلیل سیاسی است و نه نقد دلسوزانه؛ این همان تاکتیک تکراری اصلاحطلبان برای فرار از پاسخگویی و گریز از مسئولیت است. این جریان پیشتر همین بازی را در ماجرای خاتمی و روحانی اجرا کرد و نتیجه چیزی جز بیاعتباری سیاسی و فاصله گرفتن مردم از آنها نبود. تداوم این مسیر، اصلاحطلبان را بیش از گذشته به حاشیه خواهد راند و حقیقتاً باید پرسید: اگر قرار است هر بار از رئیسجمهور منتخب خود عبور کنید، پس اساساً چه چیزی به مردم ارائه میکنید؟
تحلیلات