ویرگول
ورودثبت نام
گاهنامه اقتدار
گاهنامه اقتدارگاهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
گاهنامه اقتدار
گاهنامه اقتدار
خواندن ۱۴ دقیقه·۲ ماه پیش

روزِ پی!

شما هم فکر می‌کنید ایران پیروز شد؟!

  • محمدصادق افشارمنش | پزشکی 1401

بسم الله الرحمن الرحیم

ین مقاله، تحلیلی بر سخنرانی سوم رهبر معظم انقلاب پس از تجاوز اسرائیل به ایران است که به ریشه‌یابی سخنان ایشان در واقعیت‌ها می‌پردازد.

چه کسی محکم‌تر زد؟

در بخش اول سخن، ایشان می‌فرمایند: «اسرائیل زیر ضربات ایران از پا درآمد و له شد». در این باره باید گفت که فهم کامل و دقیق اینکه چه ضرباتی به اسرائیل وارد شده، به علت وجود واحد سانسور نظامی ارتش رژیم، مشخص نیست.

درباره‌ی آسیب‌های وارده به اسرائیل، از نابودی یک سوم تل‌آویو به گفته‌ی داگلاس مک‌گرگور سرهنگ بازنشسته‌ی آمریکا تا رهگیری حدود ۹۰ درصد موشک‌ها توسط جروزالم پست، یک رنج متغیر از آسیب‌ها را داریم.

نکته‌ی اساسی این است که برای بررسی روندهای جنگی و تعیین پیروز ماجرا، با این معادلات که چه نقاطی را آن‌ها زدند و چه نقاطی را ما زدیم، قابل ارزیابی نیست و این موضوع دلایل مختلفی دارد.

تنها یکی از این دلایل این است که جایگاه و اهمیت هدف برای طرفین متفاوت است. برای مثال، اسرائیل به بخشی از فاز ۱۴ پارس جنوبی آسیب زد و ایران هم به پالایشگاه حیفا حمله کرد. جدای از اینکه در حال حاضر به گفته‌ی مسئولان شرکت پتروپارس، محل آسیب‌دیده به چرخه‌ی فعالیت برگشته، اما گروه «بازان» که مدیران پالایشگاه حیفا هستند، بیان کرده‌اند: «ماه اکتبر به قبل از حمله موشکی برخواهیم گشت».

مسئله‌ی اصلی این است که در اسرائیل فقط دو پالایشگاه وجود دارد، اما در ایران ۱۰ پالایشگاه فعال است و از بین رفتن یک پالایشگاه برای اسرائیل تا از بین رفتن یک پالایشگاه برای ما، هزینه‌های متفاوتی به جا می‌گذارد.

بی‌راهه نرویم!

در این مواقع، راه اصلی که می‌توان با آن پیروز و شکست‌خورده‌ی یک نزاع را مشخص کرد، بررسی دستیابی طرفین معادله به اهدافشان در آن نزاع است. به همین علت، به بررسی اهداف طرفین در این نزاع می‌پردازیم.

اسرائیل با توجه به گفته‌های بنیامین نتانیاهو در مصاحبه‌های مختلف، چهار هدف را از این تجاوز دنبال می‌کرد:

۱. نابودی برنامه‌ی هسته‌ای

۲. نابودی برنامه‌ی موشکی

۳. تغییر نظام توسط مردم

۴. بازگشت ایران به میز مذاکره و دادن امتیاز

در مقابل، ایران نیز اهدافی را دنبال می‌کرد:

۱. حفظ امنیت

۲. تنبیه متجاوز

۳. مهیا کردن شرایط برای نابودی رژیم

در ادامه به بررسی هر یک از اهداف و میزان موفقیت آن‌ها خواهیم پرداخت.

نابودی برنامه‌ی هسته‌ای

درباره‌ی نتایج حملات اسرائیل و آمریکا، نظرهای مختلفی وجود دارد، اما برآیند سخنان از منابع رسمی ما را به این نتیجه می‌رساند که تأسیسات اتمی ایران آسیب دیده‌است. اما مسئله‌ی نابودی کامل و رفع مسئله‌ی هسته‌ای ایران کاملاً غلط است، چراکه به صورت حداقلی ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنی‌شده در دست ایران است که همین مقدار به معنای قدرت اتمی و هسته‌ای ایران است. در کنار این، رسانه‌های آمریکایی مثل واشنگتن پست، سی‌ان‌ان و نیویورک تایمز عنوان کرده‌اند این حملات نهایتاً برنامه‌ی هسته‌ای ایران را چند ماه تا چند سال عقب انداخته‌اند.

یک نکته‌ی حایز اهمیت در مقاله‌ی واشنگتن پست با عنوان «برنامه‌ی هسته‌ای ایران با بمباران نابود نمی‌شود» وجود دارد و آن اینکه واشنگتن پست مطرح کرده است دستاورد بمباران ترامپ کمتر از توافق سال ۲۰۱۵ می‌باشد و بر همین اساس هشدار می‌دهد که تنها راه دائمی برای محدودسازی برنامه‌ی اتمی ایران، دیپلماسی و بازگشت به چارچوب توافق است. یک تحلیل نسبت به این گفته می‌توان کرد و آن هم این که اگر آمریکا به خاطر هسته‌ای نشدن ایران با ایران مشکل داشته، بهترین راه حل آن همان توافقی بود که از آن خارج شد. پس به قطع می‌توان نتیجه گرفت که این‌ها صرفاً یک بهانه است برای آن چه که رهبری به آن اشاره کرده‌اند، یعنی آن‌ها دنبال تسلیم کردن مردم ایران هستند.

نابودی برنامه‌ی موشکی

در این باره واقعاً نیاز به صحبت نیست که اصلاً محقق نشد. حداقلی‌ترین شاهد آن هم این است که در روز آتش‌بس، موشکی که از ایران شلیک شد در بئر السبع فرود آمد و خسارت ایجاد کرد.

اما جدای از اینکه این مسئله اتفاق نیفتاد، نکاتی وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. عمده‌ی حملاتی که ما در این جنگ داشتیم به‌طور عمده با استفاده از موشک‌های «عماد» و «قدر» بودند. این موشک‌ها نسل‌های قدیمی (عمدتاً مربوط به دهه‌ی ۷۰) موشک‌هایی هستند که ما در اختیار داشته‌ایم و موشک‌های نسل جدید به ندرت استفاده شدند. مثلاً از «سجیل» و «خیبرشکن» به تعداد اندک (یک یا دو) استفاده شد و همین استفاده‌ی اندک خسارت‌های سنگین برای اسرائیل رقم زد. برای مثال برای آسیب به پالایشگاه حیفا فقط ۲ عدد موشک خیبرشکن شلیک شد و همین دو عدد توانست خسارت بسیار سنگینی را با وجود تمام لایه‌های پدافندی به‌وجود آورد.

به گفته‌ی سردار فضلی، جانشین معاون هماهنگ‌کننده‌ی سپاه: «ما در یک شهر موشکی خودمان را هم باز نکرده‌ایم و آن چه که از قدرت موشکی‌مان نشان دادیم، چیزی حدود ۳۰ درصد توان نظامی‌مان بود».

جدایی مردم از نظام

درباره‌ی این هدف لازم است توضیحاتی داده شود. این مسئله و در نهایت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به‌شکل رسمی جزء اهداف ذکر نشد، اما یک‌سری از سخنان نشان از وجود قطعی این هدف در اهداف اسرائیل در حملاتش بود.

برای مثال صحبت نتانیاهو با رسانه‌ی اینترنشنال، تشویق را در این جمله عنوان کرد: «یک نور روشن شده است - آن را به سمت آزادی ببرید - الان همان زمان است. ساعت آزادی شما نزدیک است، همین حالا اتفاق می‌افتد».

مسئله‌ی جدایی مردم از نظام اسلامی و خالی‌کردن پشت دولت و نظام اتفاق نیفتاد که هیچ، حتی شاهد اتحاد و همدلی بیشتر بین مردم ایران بودیم. در این باره، فارین افرز (مجله‌ی تخصصی که توسط شورای روابط خارجی آمریکا به چاپ می‌رسد) در مقاله‌ی «حملات اسرائیل و آمریکا جان تازه‌ای به جمهوری اسلامی بخشید» بیان می‌کند: «ضربه‌ی خارجی باعث ایجاد (اتحاد ملی) در برابر تهدید خارجی شد و همدلی عمومی با حکومت افزایش یافت. در بحبوحه‌ی تهدید نظامی، مردم به حمایت از نظام روی آوردند - حتی منتقدان داخلی ضمن مخالفت با حمله‌ی خارجی، از مقابله با بیگانگان حمایت کردند».

همچنین اتفاقاتی که افتاد باعث ازبین‌رفتن دوقطبی‌های قدیمی شد. برای مثال همیشه ایران مقصر اختلافات بین ایران و آمریکا نشان داده می‌شد و کسانی را که از بدبینی نسبت به نظام بین‌المللی و کشورهای غربی می‌گفتند، تندرو می‌خواندند. اما بعد از اینکه اسرائیل میان مذاکرات ایران و آمریکا به ایران حمله کرد و همچنین آمریکا بین مذاکرات ایران و اروپا به تأسیسات اتمی ایران حمله کرد و در هر دو مورد نه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نه سازمان ملل این حملات را محکوم نکردند، حرف‌های منتقدان نسبت به نظام بین‌الملل غرب به اثبات رسید.

در زیر عنوان نابودی مشروعیت بین‌المللی اسرائیل به غیرقانونی بودن حمله بر اساس قوانین بین‌الملل اشاره خواهیم کرد.

بازگشت به مذاکرات و اعطای امتیاز

برای اینکه درباره‌ی این هدف صحبت کنیم، نیاز به اطلاعاتی داریم که مربوط به آینده هستند. در نتیجه برای این موضوع باید صبر کرد.

اهداف ایران

حفظ امنیت

متأسفانه در ابتدای حمله‌ی اسرائیل، غافلگیری گسترده‌ای اتفاق افتاد و ضربات بسیاری به پیکره‌ی ایران عزیز وارد شد؛ از ترورهای موفق گرفته تا آسیب به تأسیسات هسته‌ای، موشکی و نظامی در سطح کشور. این اتفاقات نشان داد که ضعف‌هایی در زمینه‌های گوناگون از جمله اطلاعاتی و دفاعی وجود دارد که چنین ترورهایی و حوادثی با این دقت اتفاق می‌افتد.

بخشی از این اخلال در امنیت توسط عوامل داخلی رژیم اتفاق می‌افتاد و در سطح کشور پراکنده بود و به‌سختی می‌شد در مقابل این عناصر مقاومت کرد.

نکته‌ی حائز اهمیت در بحث امنیت این است که جلوگیری از آسیب حملات نظامی برای اسرائیلی که یک هشتادم ایران است و همچنین پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاع موشکی را دارد، ممکن نبوده است و قاعدتاً این امکان به‌ صورت صددرصدی برای ایران عزیز ما هم نیست. اما قطعاً راه‌هایی برای به حداقل رساندن خسارات هست و ما باید این مسیرها را به سرانجام برسانیم.

در این بخش نکات مثبتی هست که باید به آن‌ها پرداخت. بعد از مشخص شدن نقش عناصر داخلی در این قضایا، امنیت مردمی نهاد برقرار شد. این امنیت دارای دو وجه است: یکی آنکه مردم هوشیارانه به تحرکات اطرافشان توجه کردند و تحرکات مشکوک را گزارش دادند و این عمل بسیار ارزشمند بود تا جایی که سردار رادان اذعان می‌کند ۹۰ درصد اکتشافات پلیس به‌وسیله‌ی تماس‌های مردمی بوده است. وجه دوم ماجرا حضور بسیج مردمی در ایست‌های بازرسی برای تأمین امنیت شهری بود.

همچنین با وجود ترور فرماندهان نظامی و آسیب وارده به پدافند ما، بازیابی سریعی در حدود کمتر از یک روز اتفاق افتاد و در ادامه دفاع هوایی ما توانست تعداد زیادی از تهدیدات را دفع کند. از جمله این دفاع‌ها می‌توان به تعداد زیادی از پهپادهای سرنگون‌شده اشاره کرد.

درباره‌ی تأمین امنیت ملی و بازدارندگی، مراحلی قبل از عملکرد پدافندی و اطلاعاتی در هنگام ایجاد درگیری هست که موجب می‌شود امنیت تأمین شود و جای دارد در این مبحث درباره‌ی آن صحبت کرد.

این صحبت را با گفته‌ای از نتانیاهو شروع می‌کنیم که در مصاحبه با شبکه‌ی ۱۴ اسرائیل گفت: «مهم‌ترین تصمیمی که در این جنگ گرفتم، ترور (سید حسن) نصرالله بود، آن حمله راه را به سوی ایران باز کرد».

سیاست امنیت ملی ایران در برابر تهدید اسرائیل و در کل تهدیدهای امنیتی دیگر بعد از جنگ هشت‌ساله با عراق، رفتن به سمت ایجاد کمربند امنیتی فرامرزی بود و این سیاست از ارکان اصلی امنیت ملی ما تلقی شد.

در راستای همین سیاست امنیتی و همچنین موارد دیگر مثل تقویت عناصر شیعی و صدور انقلاب به جهان، به حمایت از جبهه‌ی مقاومت در سوریه، عراق، لبنان و یمن پرداختیم.

در اهمیت سیاست ایران همین بس که بعد از اینکه جبهه‌ی مقاومت در لبنان و سوریه تضعیف شد، اسرائیل تصمیم حمله به ایران را گرفت.

با توجه به این نکات ذکر شده، قصد اشاره به یک شبهه در میان مردم را دارم و آن هم شبهه‌ای بود که در قالب شعارهای «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» و «سوریه رو رها کن، فکری به حال ما کن» تبلور پیدا کرد. اذعان نتانیاهو کار را برای اثبات این قضیه خیلی ساده می‌کند. جدای از اینکه ایران اسلامی خودش را موظف به حمایت از مستضعفین جهان می‌داند، اما در کنار این موضوع حمایت از نیروهای محور مقاومت یک سیاست امنیتی برای دور نگه‌داشتن دشمن از مرزهای خودمان و کاهش خطرات از جانب دشمنان بود.

تنبیه متجاوز

برای تبیین این موضوع جا دارد درباره‌ی اهدافی که در سرزمین‌های اشغالی به‌دست آمده اشاره کرد. در شروع مبحث و قبل از اینکه به بررسی ابعاد نتایج حملات ایران در اسرائیل بپردازیم، باید به این نکته توجه کنیم که آتش‌بس از سمت اسرائیل به درخواست آمریکا با واسطه‌گری قطر انجام پذیرفت. همچنین بعد از این آتش‌بس، پروازهای زیادی به مقصد اسرائیل از مناطق مختلف جهان برای تأمین سلاح اسرائیل عازم شدند.

از جمیع این واقعیت‌ها آن چه که قابل برداشت است این است که پاسخ ایران به اسرائیل چیزی بسیار فراتر از آن چه بوده است که اسرائیل تصور می‌کرده و خود این موضوع یعنی همانطور که رهبری تعبیر کرده‌اند، زیر این ضربات از پا درآمدند و له شدند.

در مقام بررسی این موضوع که دقیقاً چه ضرباتی به اسرائیل زده شده، یادآوری می‌کنم با توجه به نظام سانسوری ارتش رژیم صهیونیستی، دستیابی دقیق به نقاطی که مورد حمله قرار گرفته ممکن نیست.

خبرهای زیادی درباره‌ی آسیب‌های وارده به رژیم صهیونیستی در جریان بود، اما تعدادی از این اخبار به‌صورت رسمی توسط رسانه‌های مختلف اسرائیلی، آمریکایی و انگلیسی بیان شده‌اند.

درباره‌ی آسیب‌های شهری وارد شده به اسرائیل، آن چه اکنون توسط نشریه‌ی صهیونیستی معاریو نقل شده، بیش از ۵۰ هزار درخواست غرامت به اداره‌ی مالیات املاک اسرائیل ارائه شده است که مجموع هزینه‌های آن چیزی نزدیک به ۵ میلیارد شکل (تقریباً ۱.۳۵ میلیارد دلار) می‌باشد.

جز این موارد که خسارت‌های شهری می‌باشند، تعداد زیادی از مراکز نظامی، صنعتی و پژوهشی اسرائیل آسیب دید از جمله:

۱. پایگاه هوایی نواتیم: یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های هوایی

۲. تأسیسات شرکت رافائل: این تأسیسات مرکز توسعه‌ی اصلی سامانه‌های دفاعی اسرائیل از جمله گنبد آهنین و سامانه‌های جنگ الکترونیک است

۳. موسسه‌ی وایزمن: طبق گفته‌ی مدیر موسسه‌ی وایزمن که در شبکه‌ی ۱۳ تلویزیون اسرائیل: «ارزیابی‌های اولیه‌ی خودمان حاکی از خسارتی بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون شکل است. همچنین اعلام کرد حملات به قلب موسسه خورده، به نبض تپنده‌ی موسسه!»

4. پارک فناوری گاویام: مرکز فرماندهی سایبری ارتش اسرائیل و مغز دیجیتال سامانه‌های دفاعی

5. پالایشگاه حیفا: تأمین‌کننده‌ی نزدیک به ۶۰ درصد سوخت مصرفی در اسرائیل

6. رسانه‌ی الجزیره با اتکا به گزارش تلگراف انگلیس بیان داشته بر اساس اطلاعات به‌دست آمده از رادارها، موشک‌های ایرانی به‌طور مستقیم پنج تأسیسات نظامی اسرائیل را در جنگ دوازده‌روزه مورد اصابت قرار داده است و مورد اصابت قرار گرفتن این اماکن توسط رژیم به هیچ شکل عنوان نشده.

این‌ها بخشی از آسیب‌ها بودند که توسط رسانه‌های مستقل یا رسانه‌های رژیم صهیونیستی افشا شده‌اند، اما قطعاً می‌توان گفت با توجه به سانسورهای گسترده، خرابی‌ها بیش از این بوده است.

سقوط رژیم اسرائیل

قبل از اینکه نشانه‌های دستیابی یا عدم دستیابی به این هدف را دنبال کنیم، باید درباره‌ی طرح کلی که برای نابودی رژیم صهیونیستی در داخل ایران مورد قبول رهبری است شفاف‌سازی کنیم.

ببینید، این فکر اشتباه است که ما با هزاران موشک تمام اسرائیلی‌ها را بکشیم و سرزمین فلسطین را به ساکنان اصلی آن برگردانیم. آن چه که توسط رهبری به عنوان راه‌حل مسئله‌ی فلسطین در صحبت‌های مختلف نسبت به آن اشاره داشته‌اند (می‌توان مجموعه فیشی با عنوان «راه‌حل فلسطین» در سایت رهبری پیدا کرد)، این طرح یک طرح چندجانبه است که یکی از جنبه‌های آن استفاده از موشک و برخورد نظامی است. آن چیزی که به عنوان تعیین‌کننده‌ی این قضیه عنوان می‌شود، برگزاری یک همه‌پرسی از فلسطینیان (و نه متجاوزین) است که خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. این نگاه در راستای این موضوع است که برای حل این مسئله یک نگاه و یک مسیر مطابق با آن چه که در ذهن مردم دنیا پذیرفته شده است ارائه کنیم.

اما خوب، قطعاً مردم و سردمداران رژیم اسرائیل به این مسئله رضایت نخواهند داد و اینجا دقیقاً همان نقطه‌ای است که اهمیت وجود عواملی برای به سمت اجبار بردن اسرائیل ضروری به نظر می‌رسد.

یک رژیم سیاسی برای نابودی باید اعتبار و مشروعیت بین‌المللی خودش را در کنار مشروعیت داخلی و امنیت از دست بدهد. نکته‌ی حاشیه‌ای درباره‌ی امنیت در اسرائیل وجود دارد که باید عنوان شود. ببینید در اسرائیل تعداد زیادی از مردم ساکن، مهاجرانی از دیگر کشورها هستند. این مهاجران با وعده‌هایی به سرزمین‌های اشغالی آمدند و به این سرزمین به عنوان بهشت برین نگاه می‌کنند. یکی از اجزاء مهم این بهشت برین وجود امنیت است. پس اگر امنیت نباشد، جدای از اینکه مسیر یک رژیم سیاسی را به سمت نابودی می‌برد، در اسرائیل یک تأثیر دیگر هم دارد و آن اینکه مهاجرانی که با وعده‌های زیاد به سرزمین‌های اشغالی آمده بودند به کشور خودشان برمی‌گردند.

اهمیت عملکرد جبهه‌ی مقاومت و تأثیرگذاری آن در همین سه بخش است و ایران به عنوان بخشی از این جبهه‌ی مقاومت همین رویکرد را پیش می‌برد.

حال وقت آن است که بررسی کنیم در این جنگ دوازده‌روزه ایران توانست به اهدافش در این زمینه دست پیدا کند یا خیر.

1. امنیت

بخش اول مربوط به ایجاد ناامنی در سرزمین‌های اشغالی است. در این مبحث باید به تبلیغات شدیدی که از سوی رژیم اسرائیل درباره‌ی سیستم‌های دفاعی اسرائیل در جهان گفته شد اشاره کنیم. این تبلیغات به‌حدی جدی بود که افراد داخل اسرائیل به غیرقابل‌نفوذ بودن سیستم‌های پدافندی باور عمیقی داشتند. اما این باور نابود شد.

در این باره، گزارش‌گر فرانس ۲۴ که در اسرائیل حضور داشته است روایت می‌کند: «امکان زندگی عادی وجود نداشت و ساعت ۶ عصر همه‌چیز تعطیل بود. تنها مغازه‌هایی که وسایل ضروری می‌فروختند باز بودند. اسرائیلی‌ها از قدرت موشک‌های ایرانی و میزان خرابی‌ای که ایجاد می‌کردند، شگفت‌زده شدند و همچنین تکرار حملات موشکی و پیاپی بودن آن‌ها آزاردهنده بود. تقریباً هر شب انجام می‌شد و در یک حمله خلاصه نمی‌شد و این موضوع تأثیر روانی زیادی بر اسرائیلی‌ها گذاشته بود».

از نتایج ناامنی ایجاد شده در اسرائیل می‌توان به بازگرداندن مهاجران توسط کشورهایشان در دوره‌ی جنگ و پس از آتش‌بس اشاره کرد. برای مثال حدود ۲۰ کشور از جمله آمریکا، فرانسه، آلمان... در حال بازگرداندن اتباع خود از اسرائیل می‌باشند.

2. مشروعیت داخلی

در کل نمی‌توان اذعان کرد مشروعیت داخلی دولت رژیم بین مردم توسط ایران مورد حمله قرار گرفت، اما تبعات ناامنی که ایران ایجاد کرد در کنار ناکامی اسرائیلی‌ها در رسیدن به اهدافشان توانست مشروعیت و کارآمدی دولت صهیونیستی را در مقابل مردم کمرنگ کند. شاهد بر این قضیه هم اعتراضات خیابانی است که نسبت به نتانیاهو اتفاق می‌افتد.

مازاد بر این‌ها، دولت کنونی صهیونیستی خود در درون خود دچار چالش‌های جدی است. وزرای از حزب یهودیت متحد تورات (UTJ) و حزب Shas بر سر اختلاف با دولت بر سر سربازی طلاب صهیونی از دولت استعفا دادند و اکنون دولت نتانیاهو در کنست فقط با ۵۰ صندلی موافق به کار خود ادامه می‌دهد و این یک بحران سیاسی جدی است و احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام برای تعیین نخست‌وزیر جدید بالا است.

3. مشروعیت بین‌المللی

مسئله‌ی مشروعیت بین‌المللی اسرائیل از زمانی که اسرائیل شروع کرد به نسل‌کشی در غزه، دچار فروپاشی شدیدی شده است. از جمله اینکه در اقدام کم‌سابقه، دادگاه کیفری بین‌المللی لاهه حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت را صادر کرد.

ذات حمله‌ای که اسرائیل به ایران داشته، طبق گفته‌ی کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر «نقض قوانین بین‌المللی» بوده و می‌تواند به عنوان جرم تجاوز تلقی شود.

اسرائیل درباره‌ی دلیل حمله‌ی خود اینگونه ادعا می‌کند که حمله‌ی او به دلیل «دفاع پیشگیرانه» بوده است. تحلیل‌ها نشان می‌دهند که مفهوم «دفاع پیشگیرانه» مورد ادعای اسرائیل، در چارچوب حقوق بین‌الملل از منظر شرایط «عاجلیت» و «تناسب» با حمله‌ای که عملاً رخ داده قابل دفاع نیست.

جدای از این، پیگیری این موضوع، توصیه‌ی رهبری در دیدار با اعضای قوه‌ی قضائیه بود.

نتیجه‌گیری

از گفته‌های قبلی‌مان می‌توانیم نتیجه بگیریم اسرائیل به هیچ‌کدام از اهدافش نرسید و همین نرسیدن آن به معنای شکست اوست و مقاومت ایران در مقابل این تهاجم و اجازه ندادن به اسرائیل برای رسیدن به اهدافش پیروزی اوست. در کنار این، جنس از پیروزی ایران حداقل در دو هدف خود دستاوردهای ارزشمندی کسب کرد و از این جنبه هم به پیروزی رسید.

پایان

رژیم صهیونیستیامنیت ملیاسرائیلایران
۰
۰
گاهنامه اقتدار
گاهنامه اقتدار
گاهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید