محدثه رحیمینژاد | پرستاری 98

496 روز از آشنایی من با این طرح میگذرد. آن زمانی که خوش و خرم، با شور و اشتیاق وارد مرحلهی جدیدی از زندگی شدم: کار، درآمد، همکار، مسئولیت همزمان حداقل ۵ بیمار در طول یک شیفت و... اما!
و اما ماجرا جور دیگری رقم خورد. بدینگونه که از یدک کشیدن نام «پرستار» خوشحال، اما از پسوندهای «پرستار طرحی»، «پرستارnew» و «new طرحی»، افسرده بودم!
حس خوب استقلال شغلی و استفاده از علم و مهارتی که ۴ سال برایش زحمت کشیده بودم، از جایی تمام شد که به علت پرستار new بودن، بخشت را از «ویژه» به «عادی» تغییر دادند. انگار تمام اعتمادبهنفس آدم به یکباره خدشهدار میشود. نقطهی عطف ماجرا جایی است که هر لحظه همان بخش ویژه نیاز به نیرو داشته باشد، به هر علتی، اولین گزینهی جایگزینی طبق قانونی نانوشته، آخرین پرستاری است که وارد بخش شده و او کسی نیست جز یک پرستار طرحی!
کمبود نیرو در بیمارستانها، خصوصاً کادر پرستاری بر همگان واضح و مبرهن است. یک سوال: «پس چطور شیفتها کاور میشود؟» به واسطهی افزایش ساعت کاری، ترکیبیشدن شیفتها و اضافهکار اجباری یک نیروی طرحی.
به عبارتی:
کی؟ نیروی طرحی!
چی؟ نیروی طرحی!
کجا؟! نیروی طرحی!
حال آن که هر چند وقت یک بار آزمون استخدامی برگزار و به جای افزایش تعداد نیروهای مشغول به کار، نیروهایی که مدتها با عنوان «طرحی»، «شرکتی» و «قرارداری» مشغول بودند، اکنون به عنوان نیروی استخدام به کار خود ادامه میدهند. که در اغلب افراد تازهاستخدامشده، انگیزهای فراتر از داشتن یک درآمد ثابت نیست. استخدامشدههایی که پس از گذشت چند سال زمزمهی انصراف و استعفایشان به گوش میرسد. سوال ایجاد میشود که چرا بر تعداد نیروها افزوده نمیشود؟
- اغلب نیروهای تازهنفس پس از روبهروشدن با ناعدالتیها در محیط کار، پرداختیها و... از ادامهدادن به عنوان نیروی استخدام منصرف میشوند و به سمت تغییر شغل یا فعالیت بهصورت مستقل در کلینیکها و مراکز خصوصی میروند.
- در روند استخدامی نیروها، گاهی دستهای پشت پرده بیش از پیش در کارند و فرصت را از بقیهی رقیبان میگیرند.
در کنار این موارد، به علت سن پایینتر و چهرهی جوانتر نسبت به نیروهای باسابقهی محترم، کافیست یک سوال در بالین بیمار از همکار باسابقه پرسیده شود تا بیمار و همراهان با زرههای فولادی مانع نزدیکشدن شما به تخت بیمار شوند...! درحالی که بارها و بارها گاهی دقت، توجه، مسئولیتپذیری و مهارت یک نیروی طرحی بیشتر از همکاران باسابقهی محترم است.
عوض آن در شیفتها نیز معمولاً بیماران به اصطلاح پرکار و نیازمند توجه بیشتر، سهم پرستار طرحی خواهد بود. گاهی اوقات پس از گذراندن یک شیفت متوجه خواهی شد از ۱۸ بیمار بستری در بخش، پرستاری ۹ مورد بر عهدهی شما و ۹ مورد دیگر بین همکاران تقسیم شده است!
به عنوان یک پرستار طرحی که حدود ۱۸۶ روز دیگر این سمت را خواهم داشت، باید بگویم در کنار تمام سختیها، حرف زور شنیدنها، ناحقیها و ناعدالتیهایی که دیده، شنیده و خواهم دید، از برخی موارد هم راضی هستم. مثلاً این که اگر خیلی بهت فشار آورده بشود، از اهرمی به نام «توقف طرح میزنم و دیگر ادامه نمیدهم» استفاده میکنی و تا حدی از شدت فشارها کاسته میشود. یا از آشناشدن با سایر طرحیها با شرایط مشابه خرسندم.
در این مدت با بیمنطقی برخی سرپرستاران، سوپروایزرها و مدیریت پرستاری هم آشنا شدیم. جایی که میتوانند از پیشنهادات برای بهترشدن مدیریت حداقلی یک شیفت استفاده کنند اما به علت نشاندادن قدرت، زیر بار حرفزدن و مشورت نمیروند. ای کاش تمام نسلها به این باور برسند که میشود تغییر کرد. اشکالی نخواهد داشت اگر یک فرد کمسنتر بتواند پیشنهاد بهتر داشته باشد. یک فایده از این آشنایی این است که ترس از این عنوانها دیگر وجود ندارد.
دیگر مشکلی که در این ایام به کرات دیده شد، کمبود نیروی پرستاری آقا میباشد. بخشهایی از بیمارستان اختصاصی مردان است حال آن که تنها مرد مشغول در این بخش نیروی شریف خدمات است. یا حتی در بخشهایی مانند اورژانس، حضور تعداد بیشتر نیروی آقا احساس میشود. افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو با جنسیت مرد، پس از برطرفکردن سایر مشکلات منجمله ظرفیتهای مراکز آموزشی موجود در این حرفه، احتمالاً بتواند کمککننده باشد.
به عنوان نیروی طرحی باید بگویم استفاده از برخی خدمات رفاهی بیمارستان مانند تسهیلات بانکی یا حتی سرویس حملونقل شما با توجه به عنوان شغلیتان میتواند تحتالشعاع قرار بگیرد؛ که یا اصلاً به شما تعلق نمیگیرد یا باید از همان دستهای پشت پرده استفاده کنید.
در پایان اگر در دانشگاههای علوم پزشکی تحصیل میکنید و طرح در انتظار شماست، در کنار تمام رویاپردازیهایی که بهحق دارید، روحیهی خودتان را برای تحمل چنین مواردی نیز بالا ببرید. به امید روزی که به طرحیها توجهات بهتری شود!