امروز، همان دیروز است.
یک هفته است که هواشناسی، هشدار سرما داده است. نور کمرمق پاییز توی خیاطخانۀ بیمارستان افتاده است.
باد، گوشۀ روپوش سفیدم را تکان میدهد.
وارد که میشوم، رادیو مشغول خواندن است.
انگار پیرزن، با عینک تهاسکانیاش اسپند دود کرده است و یا زن دیگری نذر کرده و دارد میپرسد که گمنام ۶۱ دارید؟!
امروز، همان دیروز است!
ما دستهگلهای زیادی را به خاک میسپاریم. علیاکبرها؛ علیاصغرها...
رادیوی سیاهِ کوچکِ گوشۀ اتاق، از دستِ یاری زنانِ ایرانی و زنان مقاومت میگوید.
تمامِ زنان، به نوعی در حال مبارزه در غزه هستند. زنان، همراه مردان در این مقاومت شریک شدند. مقاومت زنان در قالبهای مختلفی بروز کرد؛ همانند همایشهای مختلف در اعتراض به بیانیهی بالفور، تشویق همسران و فرزندان یا مبارزه، تهیهی سلاح و آب و غذا و درمان رزمندگان و ارسال نامه به کنفرانس صلح جهانی به منظور احقاق حقوق، از جمله اقداماتی است که زنان فلسطینی در ابتدای مقاومت انجام دادهاند.
تشکیل اتحادیهی عمومی زنان فلسطین، تشکیل انجمنهای خیریه، تشکیل ائتلافها و همکاری با مؤسسات و سازمانهای حقوقی بینالمللی از دیگر فعالیتهای زنان فلسطین است که به منظور حفظ سرزمین انجام شده است.
زن مقاومت را نباید محدود به فعالیتهای نظامی و اجتماعی دید.
کسی که تمام لحظات زندگیاش را در اردوگاههای آوارگان و شهرهای محاصرشده میگذرد، جنگ و مقاومت پیش از آنکه برایش یک عملیات نظامی باشد، یک زیست روزمره است. گویا زنانِ مقاومت هم نمونهای عالی و متدین از مفهومِ «الگوی سوم زن مسلمانِ انقلاب» هستند.
ایران، قلب تپندۀ مقاومت است و زنان ایرانی، دوشادوش و همراه زنان مقاومت به معنای واقعی کلمه، مقاومت را ترسیم کردند.
گـاهـی بـا بـافتن شـال و کـلاه، و گـاهی با بازکردن گردنآویز و انگـشـتر طـلایـی تـوی دسـتهایـشـان.
اما حمایتهای زنان از جریان مقاومت، به طلا ختم نمیشود؛ هدایای زنان همواره حامل معناهای زنانه است و این معنا، پیامهایی عاطفی در بر دارد که میدان مقاومت را تجدید قوا کرده به جریان عمومی در جهان اسلام تبدیل میکند و مشت گرهکردهای است برای نابودی اسرائیل. پیامهای عاطفی، به معانی معرفتی و سیاسی است؛ به معنای آمادگی برای پرداخت هزینههای مقاومت؛ زیرا زنان ایرانی از گذشتۀ تاریخی خود به خاطر دارند که هزینههای مقاومتکردن از هزینههای مقاومتنکردن بیشتر نیست. زنان ایرانی بر این باورند که برای ساختن زندگی بهتر، امنتر، آزادتر و عزتی پایدار، تنها راه، تقویت خط مقدم جریان مقاومت است.
زن ایرانی، از مسئولیت در خانه و در قبال اعضای خانوادهاش شروع میشود و در محیط کار و اجتماع امتداد مییابد و سپس در دل تاریخ و در نسبت با تعهد اجتماعی و انسانی در قبال حق و حقیقت ظهور میکند؛ زنانی که کنار یکدیگر اما در مقاطع مختلف تاریخی و در بزنگاههای ظاهرا متفاوت، «انسان» را صعود میدهند؛ همانند زهرای اطهر سلام الله علیها که قوس صعود است. زن انقلاب اسلامی، خود را در مسیر حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله عیلهما فهم و توصیف میکند؛ موقعیتی که آنها را از سکون به حرکت جهت میدهد.
زن ایرانی، هر لحظه در حال «شدن» است و ابعاد متفاوتی به خود میگیرد و هر آن، در مسیر شدن، وجهی نو و تازه از خود به نمایش میگذارد؛ به گونهای که تن به کلمات و زبان نمیدهد. همین است که این زن بر خلاف زن جریان متحجر و زن غربگرا نمادین نمیشود، نمیتوان به راحتی با کلمات و ادبیات موجود از او حرف زد یا به سخنش درآورد! این زن را باید فهمید؛ تجربه کرد؛ زیست و در معرض بود. قرار گرفتن در معرض این زن، به مشاهدهای عمیق نیاز دارد؛ مشاهدهای که امکان فهم وجود از انقلاب اسلامی را بیشتر و بهتر میکند.
مقاومت، احیای انسان است و به نشان میدهد که تبدیل زندگی روزمره به مبارزه تنها راه مقابله با انسان زدایی و شر است.