نمیدونم میدونید یا نه، ولی علت این که پستای من بخش اول جلسهٔ سوم رو نداره اینه که مدتی میشه که با سینا تصمیم گرفتیم که با هم این درس رو ببینیم و با هم بنویسیم دربارش، و خب بخش قبلی رو سینا زحمت کشیده و نوشته که اینجا میتونید ببینیدش:
قبل از این که شروع کنم خوبه یکم توضیح بدم که چطوری داریم میریم جلو. وقتی سینا پیشنهاد داد که با هم درس رو ببینیم اول یه بار صحبت کردیم که برای هر کدوممون دیدن درس چه معنیای میده و چه کارایی دوست داریم در کنارش بکنیم. بعدش هم هر بخشی از درس رو که میبینیم با هم قرار میذاریم و دربارهٔ اون بخش حرف میزنیم و چیزای جالبش رو در میاریم و دربارهٔ جاهاییش که مبهمه بحث میکنیم. من خودم تا الان که دو تا از این جلسهها داشتیم خیلی چیزا برام شفاف شد و بحثای باحالی هم تونستیم بکنیم به نظرم. ضمنا دوست داریم جلوتر که میریم به خروجیهای دیگهای هم توی این مسیر برسیم. اگه شما هم دوست داشتید باهامون همراه بشید خوشحال میشم توی کامنتای اینجا یا راهارتباطیای که باهاش راحتید بهمون بگید.
توی بخش قبلی سینا یه آزمایشی که توش تاثیر رفتن به مکان با فرصتهای بیشتر بررسی شده بود رو توضیح داد و نتایجش رو بررسی کرد. همینطور به معایبی که طراحی و اجرای یه آزمایش ممکنه داشته باشه اشاره کرد.
برای شروع میخوام یه بار دیگه چیزایی که از این آزمایش فهمیدیم رو نگاه کنیم و ببینیم چطوری میتونن به تصمیمهامون برای سیاستگذاری کمک کنن.
اولین یافتهمون این بود که این مهاجرت کردن روی وضعیت اقتصادی فرزندایی که توی زمان مهاجرت سنشون کم بوده موثره و هر چی سن فرزند کمتر باشه تاثیرش بیشتره. اما بیاید به فرایندی که الان یه خانواده باید برای گرفتن کمکهزینهها طی کنه نگاه کنیم. وقتی یه خانواده درخواست گرفتن این کمکهزینهها رو میده میره توی یه صف که ممکنه یه خانواده سالها توی صف بمونه تا بتونه کمکهزینهها رو بگیره و نتیجش؟ نوش داروی بعد مرگ. توی این مدت فرزنده بزرگ میشه و وقتی کمکهزینه به خانواده میرسه دیگه عملا کارایی نداره. این یافته میتونه کمک کنه که توی سیستم نوبتدهی به سن فرزندا هم وزن بدیم که میلیونها دلاری که خرج این برنامه میشه بتونه کمک بزرگتری به بچهها و اقتصاد کشور بکنه.
دومین یافتهٔ این مطالعه این بود که خانوادههایی که مجبور بودن کمکهزینه رو توی منطقههای بهتر یعنی با نرخ بهبود وضعیت اجتماعی بالاتر خرج کنن و اونجا خونه بگیرن نتیجهٔ بهتری داشتن. همینطور مطالعه نشون داد که ۸۰ درصد از افرادی که این محدودیت رو نداشتن آخرش رفتن جایی خونه گرفتن که وضعیتش بدتر بوده و نرخ فقر بیشتر بوده. این شکل رو نگاه کنید:
شکل نشون میده که خونوادههایی که کمکهزینه رو گرفتن باهاش توی چه مناطقی خونه گرفتن که میشه گفت بیشترشون توی جاهای زرد و نارنجی خونه گرفتن و استفادهٔ خوبی از کمکهزینه نکردن. مشابه این اتفاق برای یه سیاست دیگه که برای کمک به افراد کمدرآمد برای خونهدار شدنه دیده میشه.
این شکل نشون میده که پروژههایی که از معافیت مالیاتی برای مسکن افراد کمدرآمد استفاده میکنن کجاها دارن اجرا میشن. و اینجا هم میبینیم که بیشتر تمرکز توی جاهای زرد و قرمز نقشه است. یعنی انگار این سیاستها به بهبود وضعیت نسل بعد کمک که نمیکنن هیچ حتی باعث بدتر شدن اوضاع هم میشن.
اینجا این سوال مطرح میشه که چرا این خانوادهها این کار رو کردن؟ یعنی چرا این خانوادهها با این که محدودیتشون کمتر بود و میتونستن همون جاهایی که گروه محدود شده خونه گرفتن خونه بگیرن این کار رو نکردن؟ [ این سوال یکم شبیه به سوالیه که قبلا بررسی کردیم که اگه اصلا به جای کمکهزینهٔ خرید مسکن پول نقد بدیم به افراد نتیجش بهتره یا نه؟ و خب با توجه به داده و نظریههای اقتصادی جدید میدونیم که افراد ممکنه همیشه بهترین کار رو نکنن و وقتی انتخابهاشون بیشتره کاری که براشون بهتره رو انجام ندن. ] یه دلیل سادهٔ این اتفاق میتونه این باشه که قیمت خونه توی جاهایی که بهبود وضعیت اقتصادی توشون بهتره گرونتر هم هست، و برای همین خانوادهها بیشتر جاهایی با بهبود وضعیت اقتصادی کمتر رو انتخاب کردن. بیاید ببینیم که رابطهٔ قیمت اجارهٔ خونه با بهبود وضعیت اقتصادی توی منطقههای مختلف شهر چطوریه؟
همونطور که انتظار داریم جاهایی که گرونترن به طور کلی بهبود وضعیت اقتصادیشون هم بهتره و شیب خط مثبته. ولی نکتهای که هست اینه که پراکندگی نقاط حول خط خیلی زیاده. مثلا بیاید این دو تا ناحیه رو ببینیم:
این شکل مثلا نشون میده که کسایی که توی Central District زندگی میکنن، میتونن برن به Normandy Park که نه تنها بهبود وضعیت اقتصادیش برای بچهها بهتره بلکه اجارههاش هم کمتره. این یعنی افراد حتی بدون کمکهزینه هم میتونن این جابهجایی رو انجام بدن. پس این تفاوت قیمتها نمیتونه علت این که افراد کمکهزینههاشون رو توی جاهای بدتری خرج کردن رو توجیه کنه.
دیدیم که یه سیاستگذار اولا میتونه با محدود کردن جاهایی که کمکهزینه توش استفاده میشه کمک کنه افراد جاهای بهتری رو انتخاب کنن. ولی صبر کنید یه سوال مهم دیگه هست که قبل از این نتیجهگیری بپرسیم. بیاید به نحوهای که ما به مناطق مختلف میزان بهبود وضعیت اقتصادی رو نسبت دادیم یه بار دیگه نگاه کنیم. ما اومدیم و برای بچههای خانوادههای کمدرآمد که توی اون منطقه زندگی میکردن دیدیم که وقتی بزرگشدن چقدر تونستن درآمد خوبی داشته باشن و چقدر درآمد داشتن. برای این که این داده رو دربیاریم لازمه اون بچهها بزرگ بشن و در واقع عددایی که الان داریم مربوط به بچههاییه که ۲۰-۳۰ سال پیش به دنیا اومدن و نمیتونیم با اطمینان بگیم که وضعیت اون منطقه هنوز همینشکلیه. به نظرتون چطوری میتونیم این مشکل رو بررسی کنیم و بفهمیم چقدر جدیه؟
برای بررسی این مشکل یه کاری که میتونیم بکنیم اینه که این سوال رو دربارهٔ گذشته که دادههای مربوطش رو داریم بپرسیم. فرض کنید ما میزان بهبود وضعیت اقتصادی رو برای یه دورهٔ تاریخی ده ساله داریم. یعنی میدونیم بچههایی که توی سال اول به دنیا اومدن نتیجشون چی شده، کسایی که توی سال دوم به دنیا اومدن چی و … حالا سوالمون این میشه که عددای سال اول چقدر با عددای سال دوم مرتبطن و به زبان ریاضی چقدر با هم همبستهاند؟ همین سوال رو میتونیم برای عددای سال اول در مقایسه با سال یازدهم هم بپرسیم. با این روش میتونیم روی این که دادههای الان چقدر برای آینده قابل استفاده هستن شهود کسب کنیم. نتیجه توی این نمودار اومده:
در واقع نمودار میگه که اگه بخوایم با دادههای سال اول دادههای سالهای دیگه رو تخمین بزنیم این تخمین چقدر تخمین خوبیه و برای این کار از نسبت ضریب برازش خطی دادههای اون سال نسبت به ضریب دادههای سال اول استفاده میکنه. ریاضی دقیقش رو میتونید توی صفحهٔ ۲۹ این مقاله ببینید. راستش خودم هنوز یکم با منطق کارشون مشکل دارم، تا جایی که من فهمیدم این عددی که استفاده میکنن ضریب خط تخمینگره که خب میتونه هر عددی بشه و ربطی به این که دادههامون چقدر قدرت پیشبینی دارن نداره. فکر کنم مثلا بهتر بود که میزان خطای تخمینگر رو برای سالهای مختلف بررسی کنن. خیلی خوبه اگه شما هم این تیکه رو بررسی کنید و اگه نظری داشتید توی بخش پاسخ بگید.
این مشاهدهها نشون میدن کارهای دیگهای هم میتونن به بهبود وضعیت کمک کنن:
خوبی این ۳ تا کار اینه که در مقایسه با دادن کمکهزینه هزینهٔ کمی دارن، یعنی میشه با هزینهٔ نسبتا کمتری وضعیت رو بهبود داد. گویی در زمان درس داشتن توی یه منطقهای از شهر این کار رو تست میکردن.
خب اینجا بررسی کارهایی که توی دستهٔ رفتن به سمت فرصتها بودن تموم میشه و توی بخش بعد سیاستهایی که تلاش میکنن وضع یه مکان بهتر بشه رو بررسی میکنیم.