erfan.majidi91
erfan.majidi91
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

جرقه

به قول خارجیا تریگر ، به قول ما جرقه یا به قول دانشگاهیا محرک، نقشش کمه ولی موثرترین نقش را داره. زود میاد و زود میره.

البته اگر به قول سعدی:سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/مرده آن است که نامش به نکویی نبرند. باید بگیم که تریگر میاد ولی نمی ره. چون هر آنچه که اتفاق بیافتاد از پس اثر آن جرقه کوچولوی اول مسیر است.

درست مثل نوشتن یک رمان یا داستان یا نوشته ی کوتاه از یک ایده ی کوتاه ذهنی که کلمه ی اول را هول می دهد، تلاپ می افتد وسط تالار اندیشه، البته این تالار اندیشه نه آن تالار اندیشه!

درست مثل همین لحظه که یک جمله من را وا داشت بلند شم از رخت خواب، یه قهوه دم کنم. کامپیوتر را روشن کنم و یک کاری را که نمی دانم کی قرار بود شروع کنم ، شروع کنم.

همه ی اینها تازه ماله زمان آزمایش است و مغز تجربه گرا ساینتیست ولی من بیشتر از همه جرقه های زندگیم به شجاعت داده،یعنی مسیر را می دیدم ولی نیاز به محرک یا جرقه یا تریگر داشتم که یا علی بگویم و شروع کنم. که اگر نبود آنها، معلووم نبود من کجا بودم ، من الانم کجا....

تمام جرقه های زندگیم !!!! دوستتان دارم. برام بمونین لطفا

جرقه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید