من دانشجوی کارشناسی در دانشگاه علم و صنعت هستم و در دو ترم اخیر انسانهایی را از نسل خود شناختم که موجب احساس غرور فراوان بنده شدند. جوانانی که هرکدام نوع تفکر و نگرشی متفاوت را در جامعهشان مورد آزمایش قرار می دهند تا به پنجرهای تازه و نقط نظری دقیق نسبت به حقیقت دست یابند. در عین حال هر کدام دیگری را در رسید به هدفش همراهی میکند؛ ایشان یکدیگر را از نقد بی بهره نمی سازند، به یکدیگر سخت گیری میکنند. ویژگی خاص آنان این است که سپری فکری در برابر ارتجاع و بازی های رسانهای به دور خود میکشند و همین است که آنان را از نظر فکری غیر قابل کنترل می سازد. آنان تفکری مستقل هستند.
فعال دانشجویی بودن دشوار است و همین میشود که افرادی با روحیه خاص را می بینید که به آن می پردازند. آنهایی که من میشناسم را هیچ چیز متوقف نمیکند و واقعا هیچ چیز. شاید یک تیر در پا بتواند آنها را باز دارد ولی تهدید و مسئول کله خراب و محرومیت برای آنها مانند یک شوخی میماند. این نیست که لجوج باشند بلکه متوجه آن هستند که چه چیزی ارزش هزینه دادن و انرژی گذاشتن را دارد. به ظن من فعالین دانشجویی تعریف تمام و کمال جوان هستند. جوانان دچار محافظه کاری های بیهوده و دست و پا گیر نیستند و به راحتی حاضر به خطر کردن برای بلند پروازی هایشان هستند. همین است که باید تغییرات بنیادی از قشر جوان جامعه آغاز شود. بعلاوه آنکه جوان آزادی خود را با هیچ چیز معاوضه نمی کند. شاید همه ما وظیفه مشترک خود می دانیم که از آزادی و به خصوص آزادی بیان صیانت کنیم.
با این حال که ظاهری شجاع و دلیرانه به خود نمی گیرند آنان اند که از درون دل نگران آینده اند. فردا چه محدودیت های جدیدی وضع می شود یا کدام باور در میان نسل ما رو به فراموشی است. هزینه ساکت ماندن امروز ما را فردا چه کسی می پرداز؟ این سوال ها برای من و دوستانم سوالاتی هولناک می نمایند. این همان سنگینی است که روی دوش حس می کنیم. ما خود را آسوده از جامعه نمی دانیم بلکه آن را شامل می شویم. فعال دانشجویی، دانشگاه را از طرز تفکری که خلا آن احساس می شود پر می کند. قوی ترین سلاح فعال دانشجویی قلم است. در دوره ای که کمتر کسی به نوشتن ایمان دارد. مطمئن باشید اگر تغییر دادن جهان ممکن باشد چیزی جز قلم از عهده آن بر خواهد آمد.
در آخر از تمام همراهان این مسیر بی انتها متشکرم که بعدی جدید به زندگی این اضافه کردند. به شما افتخار می کنم که خلاف جهت جریان آب شنا می کنید. شما را از یاد نخواهم برد. شما را آن سوی طلوع راستین خواهم دید.