دجّال کیست؟
دجّالِ هر مذهب و مکتبی از بطن خودش پدید می آید و اتفاقا از نزدیکترین حدّ وجود آن صاحب مکتب و بواسطه مشاهدات و آموزه های درجه اول و عالی آن مذهب رشد می کند.
دجّال موسی (ع)، سامری بود که یک دانشمند بود. دجّال مسیح، یهودا بود که از حواریّون بود و او هم تحصیل کرده ترین حواری مسیح بود. دجّال محمد (ص)، کسانی چون ابوجهل، ابوهریره، کعب الحبار و ابوموسی اشعری بودند که جملگی از اصحاب نزدیک رسول و از جمله با سوادترین اصحاب بودند. دجّال علی (ع)، هم عمروعاص بود که او هم یک فیلسوف بود و از بطن اصحاب صفّه رشد نمود. در واقع دجّال هر مذهب و مکتبی کسی است که صورت آن آئین را می گیرد و در بطن آن دقیقاً ضدّ آئین را می پرورد پس باید فردی بسیار باهوش باشد.
دجّال همان مکتب ضدّ مکتب است. به بیان دیگر دجاّلیت هر اندیشه و راهی همان فرمالیزم محض آن است که به انواع حیله ها آراسته شده و مردم را می فریبد. دجاّلیت همان مادیّت و دنیویّت محض یک مکتب است. مثلا دجّالِ حکمتِ سقراط، ارسطو بود یا دجّال فلسفه فویرباخ و هگل هم مارکس بود.
صورت مجلّل می شود و سیرت واژگون می گردد. مثلا دجّال عرفان اسلامی تصوّف فرمالیستی و نمادین است. دجّال هر اندیشه ای جسمانیّت محض آن است. در قلمرو معانی و ارزشها هم این قاعده جاریست. مثلا دجّال رستگاری امروزه لیبرالیزم است، دجّال عدالت هم دموکراسی است و همسان سازی.
دجّال عشق، هرزگی است و کلا دجاّل معنویت هم هنرهای مدرن می باشد همانطور که دجّال حکمت، فلسفه است و ... و دجّال انسان مدرن نیز آدم الکترونیکی است. دجّالیت صنعت و تکنیکی است که می خواهد تقدیس شود. بشریتی است که دعوی الوهیّت می کند.
منابع :
برگرفته از کتاب "دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم"جلد دوم - فصل چهارم (فلسفه تشیع)صفحه 192
تاریخ تالیف کتاب: 1384-1386اثر استاد علی اکبر خانجانی
لینک دانلود پیدیاف pdf این اثر :
https://t.me/khanjanyerfanibooks/187
لینک دانلود کتاب صوتی این اثر :
https://t.me/khanjanyaudiobooks/2066
لینک دانلود کتاب صوتی(کم حجم):
https://t.me/zendegiorafa/3296
پیدایش دجالیت و دجالان
۱۵۵- ولي در اين هزاره سوم و نزول دگرباره روح و ذکر که در سرآغاز این هزاره واقع شد که بنده يكي از كانونهاي دريافتش بوده ام و مسئول تبيين آن، عرصه تقريب عوالم تا سرحد یگانگي عوالم است و این همان معنائي است که در آثارمان مكررا از آن سخن نموده ایم و آن ظهور متافيزيك در فيزيك، یا بروز آسمان بر زمین است.
این تقريب و توحید عوالم عرصه ظهور امام و امامت است به همراه ارواح طيبه معصومین و انبیاء و اولياي الهي.
و اما در این عرصه، شیاطین هم در حشر با کافران قرار گرفته و موجب پیدایش دجالیت و دجالان نو به نو در سراسر جهان هستیم و خواهیم بود. در این باره در کتاب «قیامت نامه» به تفصیل سخن نموده ایم.
۱۵۶. به دلیل همین واقعه توحيدي تقريب و یگانگي عوالم عين و غیب است که رؤيت تجلیات حضرت حق براي انسان این دوران ممكن تر شده است در حاليكه در دورانهاي قبل فقط براي اولياء و عارفان کامل میسر مي بود.
و این همان معناي قيامت پنجاه هزار ساله است که آغاز گشته است به برکت این روح و ذكري که در سرآغاز هزاره سوم نازل شد.
--------------------
برگرفته از کتاب: ذکرصفحه ۲۴اثر استاد علی اکبر خانجانی
لینک دانلود پیدیاف pdf این اثر :
https://t.me/khanjanyerfanibooks/153?single
لینک دانلود کتاب صوتی این اثر :
https://t.me/khanjanyaudiobooks/1549
لینک دانلود کتاب صوتی(کم حجم):
https://t.me/zendegiorafa/2801
در روایات اسلامی آمده که مهدی موعود(ع) در آستانه ظهور جهانيش با یاری حضرت مسیح (ع)، دجال و ابليس را به قتل میرساند.
میدانیم که ابلیس و شیاطین که فرزندان و لشکریان اویند از جنس آتش خالص هستند زیرا از جنس جن میباشند (قرآن کریم) پس قابل کشته شدن نیستند بلکه منظور، برانداختن سیطره ایشان در بشریت است چرا که اصلا ابليس از ازل در جرگه ملائک و پرستندگان مقرب حق تعالی بود و با آفرينش جدید انسان بعنوان خلیفه خدا بود که کافر و مطرود و ملعون حق گردید و لذا به عداوت با انسان برخاست تا از او انتقام بگیرد و انسان را هم چون خود از خدایش دور سازد.
پس شیطان دشمن مقام خلافت اللهی انسان است. پس این عداوتی عرفانی است. پس نبرد با شیطان یک نبرد علمی و عرفانی است یعنی از جنس شیطان شناسی است همانطور که در قرآن کریم هم هرگز آدمی امر به قتال با شیاطین نشده است بلکه حداکثر به مؤمنان امر شده تا با اولیای شیطان در میان بشر پیکار کنند يعني با انسانهای شیطان پرست بستيزند: "شما مؤمنان باید با اولیای شیطان پیکار کنید و بدانید که نقشه شیطان بسیار بی بنیاد و سست است." نساء ۷۶-
همانطور که در جای جای قرآن کریم، شيطان با مکر و دسیسه و فریبکاریها و وعده های دروغین و توصیه های رندانهاش معرفی شده است و لذا شیطان از درب جهل و تاریکی بر انسان وارد می شود و بر او مسلط می گردد: "شیطان به آنها وعده میدهد و به آرزوهای دور و دراز مشغول میدارد و جز فریب و غرور برای بشر کالائی ندارد." نساء ۱۲۰-
پس شيطان فقط از راه ناخودآگاهی و غفلت و حماقت بشری وارد میشود و او را بیخود و مجنون و مسخ میکند: "و شیطان او را دچار نسیان کرد..." انعام ۶۸-
پس تنها راه نجات از وسوسه ها و فریب شیطان همانا خودآگاهی است و میدانیم که ذکر خداوند قدرتمندترین عنصر خودآگاهی میباشد: "هر که خدای را از یاد ببرد خداوند هم وی را از یاد خودش میبرد و خود را فراموش میکند." قرآن- پس شيطان عنصر بی خودی در بشر است همانطور که خداوند هم نور خودآئی بشر است: "هر کس خدای را از یاد برد شیطان را بسراغش می فرستیم تا با او بماند." زخرف۳۶-
شیطان بر جای انسان
شیطان در واقعه خلق جدید انسان حضور داشته و از همه آثار این آفرينش جدید خطوطی برداشته و به تقلید از آن پرداخته و خود را عین انسان ساخته است و به همين دليل است که در قرآن کریم سخن از شیطان انسی است
يعنی شیطان توانسته تا این حد شبیه انسان شود تا عین او گردد تا بتواند او را ساقط کند در صورت و هویت دوست و ناجي.
و این همان معنای دجال است.
و اینست که بخصوص امروزه معرفت نفس کار هر کسی نیست زیرا با چه قدرت و شهامتی می توان با خود روبرو شد و خود را یک شیطان یافت که بر جای انسان نشسته است و می گوید من، تو هستم و تو، جز من نیستی.
و لذا جز به نور هدایت و حمایت و رحمت و معرفت اولیای الهی نمی توان در راه معرفت نفس و شیطان شناسی گامی برداشت و در غیر اینصورت حاصلش همین مکاتب جدید عرفانی موجود در بازار است که همگی عملاً شیطان پرستی پیشه کرده اند که حاصل خودپرستی انسان است آنگاه که شیطان بر جای خود انسان نشسته باشد: "هر که مرید خود شد بنده شیطان گشته است." قرآن کریم۔
--------------------
برگرفته از کتاب: شیطان شناسی صفحه ۴اثر استاد علی اکبر خانجانی
لینک دانلود پیدیاف pdf این اثر :
https://t.me/khanjanyerfanibooks/182?single
لینک دانلود کتاب صوتی این اثر :
https://t.me/khanjanyaudiobooks/2021
لینک دانلود کتاب صوتی(کم حجم):
https://t.me/zendegiorafa/3247
تفاوت شعار و ادعا با حقیقت نفسانی
۱۷۶- امروزه بسیاری از اهالی نوپای معرفت، شعار و ادعا و بایدها را با
هستی و واقعیت نفسانی اشتباه می گیرند.
مثلا می پندارند همین که بدانند و بخوانند که ذات "من" ، هوست پس لابد مظهر هويت الهی شده اند در حالیکه فاصله وجودی از من تا هو در جان آدمی کل راه سیر و سلوک عرفانی و جهاد في الله در جریان همه عمر یک سالک مؤمن است.
این نوع افراد یا بسیار ساده لوح هستند و یا شیاد!
این همان تصور و توهمی است که موجب شده بسیاری از مطالعه کنندگان معارف وحدت وجودی بخود این اجازه را بدهند که دین و حدود الهی و شریعت را زیر پا نهند و تقوا را مزاحم توحید پندارند.
این یک توهم شیطانی است که اینهمه عرفانهای دجالی ببار آورده است که بواسطه معارف الهی با خود خدا در ستیزند!
۱۷۷. مسئله اصلی اینست که عمده مردمان می پندارند که حکمت و معرفت همان اخبار و اطلاعات حکمی-عرفانی است و
هر که این اخبار و اطلاعات را بداند یا بخواند، حکیم و عارف شده است.
بزرگترین آفت و ضلالت ناشی از معارف وحدت وجودی در عامه مردمان از این بابت است.
مسئله اینست که از شنیدن تا فهمیدن، از فهمیدن تا دیدن و از دیدن تا تحقق وجودی هر حقیقتی، از زمین تا آسمان فاصله است: اخبار عرفانی، درک عرفانی، شهود عرفانی و تحقق عرفانی در جان آدمی هر یک واقعه ای دگر است.
بسیاری از مردمان این معارف را می شنوند یا می خوانند بدون آنکه حقيقتأ شنیده یا فهمیده باشند و حداکثر چند تا شعار و جمله قصار را حفظ می کنند جهت توجيه جهالتها و ضلالتهای خود به همين دليل شاهدیم که
بریده های شعارگونه و شاعرانه این معارف ناب الهی در نزد افراد و گروههای تبهکار و گانگستر و قاچاقچی جهت تقديس مفاسد و جنایات بکار می آید و این سنتی کهن است که از تشکیلات فراماسونری تا فرقه های شبه درویشی در سراسر جهان از این کاربری شیطانی برخوردارند.
این جریانات زمینه های تاریخی شیطان پرستی هستند. از آنجا که ابلیس دشمن قسم خورده و رسالت يافته ای از جانب خداست تا انسان را در جهت وصول فطرت الهی خود بیازماید و نالايقان و جاهلان و بازیگران و مشرکان را رسوا و تنبیه کند این معارف وحدت وجودی و فطری بیش از هر حکمت و معرفت و علم و شریعت و مذهب دیگری به وسوسه ها و ابتلائات شیطانی نزدیک است: "اگر نبود که مؤمنان را از غير مؤمنان تفکیک نمائيم شيطان امکان دسترسی به بشر را نميداشت." قرآن-
تفکیک مؤمن از غير مؤمن یعنی
تفکیک کسانی که براستی بر یگانگی فطرت خدا و بشر ایمان دارند و زندگیشان تماما متعهد به این حق عظیم است از کسانی که این حقیقت را بخدمت بازیهای کافرانه و بولهوسانه خود گرفته اند و عاليترين حقایق وجود را به مکر و بازی و تبهکاریهای خود آلوده اند تا غرایز حیوانی و امیال استکباری خود را ارضاء کنند که دسته دوم بازیچه شیطان می شوند به امر خدا!
و عاقبت رسوا و هلاک می گردند و دست از این معارف می کشند.
--------------------
برگرفته از کتاب : فطرت خدا و فطرت بشرصفحه : ۳۱
تاریخ تالیف کتاب: ۱۳۹۴
لینک دانلود پیدیاف pdf این اثر :
https://t.me/khanjanyerfanibooks/183
لینک دانلود کتاب صوتی این اثر :
https://t.me/khanjanyaudiobooks/2034
لینک دانلود کتاب صوتی(کم حجم):
https://t.me/zendegiorafa/3265
دجال و انهدام زندگی طبیعی و زنا
39- در این خطبه امام، دجال را باعث و بانی انهدام زندگی طبیعی و کشت و زرع می داند که بدست حضرت مسیح نابود می شود و دجال همچون مس و قلع و آهن ذوب می گردد.
پس دجال و دجالیت جز صنعت و تکنولوژی نیست که نابود شده و بشریت به حیات طبیعی و زراعت باز می گردد ...
40- دیگر از صفات دجال در خطبه بیان اینست که انسانها را وادار به زنا می کند.
و این جز تکنولوژی ارتباطات از قبیل ماهواره ها و اینترنت و موبایل نیست که علی (ع) در روایتی دیگر آنرا شیطان آریل نامیده که در همه خانه ها حکمفرماست و در آخرالزمان مظهر اراده به زنا و خیانت کردن است.
از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم
دجال پرستی مسلمانان
متأسفانه بجای اینکه ما مسلمانان پیشتازان هدایت و نجات آخرالزمانی باشیم از غربی ها و سائر اقوام بشری در دجال پرستی حریص تر هستیم و در رقابت با خرهای دجال (تکنولوژی) سر از پا نمی شناسیم و همه ارزشهای معنوی جامعه را بر پای تکنولوژی قربانی می کنیم و مردم را به جای دعوت به امام زمان، دعوت به انرژی اتمی می کنیم و در حالی که سوار بر خر دجال هستیم دعای فرج می خوانیم و این اشد نفاق تا سرحد مالیخولیاست.
از کتاب مبانی هستی شناسی عرفانی
صفحه ۷۰
شعار عشق در عرفان مدرن و دجالی
730- امروزه بسیاری از مکاتب فلسفی و روانکاوی و شبه عرفانی در سراسر جهان دم از عشق می زنند و عشق را ناجی بشر و بلکه شفای همه امراض می دانند ولی نتیجه عملی همه آنها فقط
تقدیس فساد و جنون و بی تفاوتی در قبال سرنوشت و لذا ابتلای به اعتیاد و انحرافات جنسی است.
از اگزیستانسیالیزم مارسل تا روانکاوی یونگ و گشتالت درمانی پرالز و عشق درمانی کریشنامورتی و اوشو و امثالهم و تقلیدهای مدل ایرانی آن مثل تکنولوژی فکر و انرژی درمانی و عرفان حلقه و دیگران که یکی پس از دیگری دجالیت و فسادش آشکار می شود زیرا جمله عشق را منهای دین خدا می خواهند و این محال است الا اینکه از آن شیطان بیرون می آید.
1540- این بدان آن عرفانی که عقلانیت و اخلاق را در تو مخدوش و تعطیل می کند عرفان نیست شیطان است.
و آن عرفانی هم که میل به مواد مخدر و توهم زا را در تو تحریک می کند نیز دجالیت است.
و آن عشقی که زنا را برایت توجیه می کند عشق نیست و شهوت محض است.
از کتاب مذهب اصالت عشق جلد اول تالیف استاد علی اکبر خانجانی