زخمهای نظام آموزشی ایران؛
نظام آموزشی اسیر چنگال سرمایه و مافیای کنکور
آموزش و پرورش در ایران، که روزگاری جایی برای پرورش اندیشههای آزاد و خلاق بود، امروز در چنگال سرمایهداری آموزشی و مافیای کنکور گرفتار آمده است. دیگر مدرسهها نه پایگاه علم، که بنگاههای اقتصادی شدهاند؛ کلاسهای درس، به جای آنکه جایی برای تفکر و کشف باشند، به کارخانههایی برای تولید ماشینهای تستزن بدل گشتهاند.
نظام آموزشیای که باید کودکان را به اندیشیدن و پرسشگری برانگیزد، آنها را در حصار تستها و فرمولهای بیروح زندانی کرده است. در این سرزمین ، معلم نه یک مربی که بلکه مأموری برای اجرای برنامههای از پیش تعیینشده است و دانشآموز نه جویندهای در مسیر دانایی، بلکه به قربانی بیرحم آزمونهایی که سرنوشتش را تعیین میکنند شده اند.
مافیای کنکور، همچون اختاپوسی بر این نظام سایه افکنده است؛ مؤسساتی که با وعدههای پوشالی موفقیت، خانوادهها را به زنجیر هزینههای سرسامآور میکشند و رؤیای پیشرفت را به کالایی تجاری بدل کردهاند. در این میان، دانشآموزان مستعد اما کمبضاعت، در رقابتی نابرابر حذف میشوند و آموزش، که روزگاری حق همگان بود، به امتیازی برای ثروتمندان بدل میگردد.
این زخم بر پیکره آموزش، تنها با جراحی عمیق درمان میشود؛ بازگشت به ارزشهای اصیل علمی، حذف سلطه سرمایهداری آموزشی و جایگزینی نظامی که تفکر و خلاقیت را به جای تست و نمره پرورش دهد. آینده ایران در گرو آن است که آموزش را از چنگال سوداگری رها سازد، وگرنه نسلهای بعد، تنها سایههایی از دانایی خواهند بود، بیآنکه نوری از حقیقت در جانشان بتابد.
عرفان علیخانی ✍️