سالوادور دالی هنرمند حیرت انگیزی که یکی از مشهورترین هنرمندان در تمام ادوار بود. نقاشی ها، مجسمه ها و اکتشافات بصیرانه غیرمعمول و دور از ذهن او باعث ایجاد سبک جدیدی از بیان تخیل شد. او یک هنرمند اسپانیایی مشهور و نماد سبک سورئالیست بود که شاید بیشتر به خاطر نقاشی “تداوم حافظه” مشهور باشد. از زندگی شخصی گرفته تا تلاش های شغلی اش، او همیشه ریسک های بزرگی را پذیرفته و ثابت کرده که وقتی جرات بروز خلاقیتهای ناب را به خود بدهید، دنیا چقدر می تواند بزرگ شود.
سالوادور دالی در 11 می 1904 از پدر و مادرش، سالوادور دالی کوسی که دارای دفاتر اسناد رسمی برجسته بود و فلیپا دومنک فرس، مادری مهربان که اغلب رفتارهای عجیب و غریب سالوادور جوان را می پذیرفت، متولد شد. فلیپا یک کاتولیک معتقد و سالوادور بزرگ یک ملحد بود، که این ترکیب به شدت بر جهان بینی پسر آنها تأثیر می گذاشت. استعداد هنری دالی از کودکی آشکار بود و هر دو پدر و مادرش از او حمایت می کردند البته در منابعی نیز آمده است که رابطه ی دالی با پدرش کمی تیره و تار بوده است. در نهایت، خلاقیت خالص و نگرش سرسختانه سالوادور دالی او را از پدرش دور کرد، اما همچنین می تواند سنگ بنای شاهکارهای هنری تخیلی وحشیانه او باشد. پدر دالی به سرعت فهمید که پسرش برای تحصیل در مدارس دولتی مناسب نیست، بنابراین او سالوادور، 6 ساله را در مدرسه Hispano-French ثبت نام کرد، و در آنجا زبان فرانسه را فرا گرفت، زبان اصلی که بعداً به عنوان یک هنرمند از آن استفاده کرد. دالی دوران کودکی و نوجوانی خود را در کاتالونیا گذراند. سالهای تحصیل در فیگورس و تعطیلات را در دهکده ساحلی کاداکس که خانواده اش یک خانه تابستانی در آنجا داشتند، گذراند. در آنجا، او چشم انداز ساحل را ترسیم و نقاشی کرد و با مربی اولیه خود یعنی Ramon Pichot دیدار کرد. در سال 1921، مادر دالی، فیلیپا، در اثر سرطان پستان درگذشت. سالوادور دالی در آن زمان 16 ساله بود و از دست دادن مادرش بسیار ویرانش کرد. بعد از این اتفاق پدر دالی با خواهر همسر خود ازدواج کرد که این امر باعث شد مشکلات دالی با پدرش بیشتر شود البته که برای خاله ی خود همچنان احترام قائل بود. این پدر و پسر در طول زندگی خود، تا زمان مرگ دالی بزرگ، بر سر بسیاری از موضوعات مختلف جنگ داشتند.
در سال 1922، دالی در آکادمی سان فرناندو مادرید ثبت نام کرد. او در محل اقامت دانش آموزان مدرسه اقامت گزید و خیلی زود عجیب و غریب بودن خود را به سطح جدیدی رساند، موهای خود را بلند میکرد و به سبک آستیزهای انگلیسی اواخر قرن نوزدهم لباس میپوشید. در این مدت، او تحت تأثیر چندین سبک هنری مختلف، از جمله متافیزیک و کوبیسم قرار گرفت، که باعث جلب توجه دانشجویان دیگر میشد. گرچه احتمالاً او هنوز جنبش کوبیسم را کاملاً درک نکرده بود. در سال 1923، سالوادور دالی به دلیل انتقاد از معلمان خود و شروع به شورش در میان دانشجویان بر سر انتخاب استادان آکادمی، از آکادمی اخراج شد. در همان سال، او به جرم حمایت از جنبش جدایی طلب دستگیر و مدت کوتاهی در جیرونا زندانی شد. اگرچه دالی در آن زمان واقعاً غیرسیاسی بود (و در بیشتر زندگی خود چنین بود). وی در سال 1926 به آکادمی بازگشت، اما اندکی قبل از امتحانات نهایی به دلیل اعلام اینکه هیچ یک از اعضای هیئت علمی صلاحیت کافی برای مورد آزمن قرا دادن او را ندارند، برای همیشه اخراج شد.
سالوادور دالی در حالی که در مدرسه بود، کاوش در اشکال مختلف هنری از جمله نقاشان کلاسیک مانند رافائل، برونزینو و دیگو ولاسکوئز را آغاز کرد. دالی الگوی سبیل های خاص و متفاوت خود را از دیگو ولاسکوئز الگو برداری کرده است. وی همچنین در جنبش های هنری آوانگارد مانند دادائیسم، جنبشی ضد استقرار پس از جنگ جهانی اول سر و کار داشت. در حالی که نگاه سیاسی دالی به زندگی مانع از پیروی دقیق او میشد، اما فلسفه دادا در طول زندگی بر کار او تأثیر گذاشت. در بین سالهای 1926 و 1929، دالی چندین سفر به پاریس انجام داد، و در آنجا با نقاشان و روشنفکران تأثیرگذاری مانند پیکاسو ملاقات کرد. در این مدت، سالوادور دالی تعدادی از آثار را نقاشی کرد که تأثیر پیکاسو را نشان می دهد. وی همچنین با خوان میرو، نقاش و مجسمه ساز اسپانیایی ملاقات کرد که به همراه شاعر پل الوار و نقاش رنه ماگریت، سبک سورئالیسم را به دالی معرفی کردند. در این زمان، سالوادور دالی با سبک های امپرسیونیسم، آینده گرایی و کوبیسم کار می کرد. نقاشی های دالی با سه مضمون کلی مرتبط شد: 1) جهان انسان و احساسات ، 2) نمادگرایی جنسی و 3) تصاویر ایدئوگرافی. تمام این آزمایشات منجر به اولین دوره سورئالیسم دالی در سال 1929 شد. این نقاشی های روغن کلاژهای کوچک تصاویر رویایی او بودند. در کار او یک تکنیک کلاسیک دقیق و متأثر از هنرمندان دوره رنسانس به کار رفته بود که با فضای “رویایی غیر واقعی” که او با شخصیتهای توهم آمیز عجیب و غریب ایجاد می کرد مغایرت داشت. حتی قبل از این دوره هم دالی خواننده مشتاق نظریه های روانکاوی زیگموند فروید بود. سهم عمده سالوادور دالی در جنبش سورئالیسم همان چیزی بود که وی آن را “روش انتقادی پارانویا” خواند، تمرین ذهنی دسترسی به ناخودآگاه برای تقویت خلاقیت هنری. دالی از این روش برای خلق واقعیتی از رویاها و افکار ناخودآگاه خود استفاده کرد. بنابراین واقعیت را از نظر ذهنی به آنچه می خواهد تبدیل کند و نه لزوماً آنچه که هست. برای دالی، این به روشی برای زندگی تبدیل شد.
در سال 1929، دالی هنگامی که با لوئیس بونوئل در دو فیلم یک سگ آندلسی و عصر طلایی، با سابقه همکاری کرد، اکتشاف هنری خود را به دنیای فیلم سازی گسترش داد. که به دلیل صحنه آغازین آن مشهور است (یک برش شبیه سازی شده چشم انسان توسط تیغ.) هنر سالوادور دالی چندین سال بعد در فیلم دیگری به نام طلسم شده از آلفرد هیچکاک (1945) با بازی گریگوری پک و اینگرید برگمن ظاهر شد.
در آگوست 1929، دالی با النا دیمیتریونا دیاکونووا، مهاجر روسی که 10 سال از او بزرگتر بود، ملاقات کرد. در آن زمان، او همسر نویسنده سورئالیست پاول الوار بود. بین دالی و دیاکونوا جذابیت روحی و جسمی شدیدی ایجاد شد و او خیلی زود الوار را به خاطر برای معشوق جدیدش ترک کرد. دیاکونووا که با نام “گالا” نیز شناخته میشد، برای دالی الهه الهام بود و سرانجام در سال 1934 همسر او شد.
تا سال 1930، سالوادور دالی به چهره ای مشهور از جنبش سورئالیسم تبدیل شد. یکی از مشهورترین نقاشی های دالی که در این زمان تولید شده است، و حتی شاید مشهورترین اثر سوررئالیستی محسوب شود تداوم حافظه نام دارد. دالی این اثر معروف را در سال 1931 خلق کرد و آن را در آگوست همان سال تکمیل کرد. این کار تحسین استادان قدیمی را برای دالی به ارمغان آورد. و مهارت های این استاد 27 ساله را به اثبات رساند. همچنین درک بی نظیر او از سبک سورئالیسم را نشان داد. این نقاشی که گاهی اوقات ساعتهای نرم نامیده می شود، ساعت های جیبی ذوب شدهای را در محیطی منظره مانند نشان می دهد. گفته می شود که این نقاشی ایده های مختلفی را در تصویر منتقل می کند، اساساً این منظور را میرساند که زمان سخت نیست و همه چیز تخریب پذیر است. عده ای بر این باورند بودند که این تابلو به نظریه نسبیت عام آلبرت انیشتین اشاره دارد. اگرچه سالوادور دالی با استناد به اینکه یک پنیر کمبرت که در حال ذوب شدن در آفتاب بود، الهام بخش اولیه ی این اثر شده است. این نظریه رو انکار کرد. جالب است بدانید که این تصویر 24 در 33 سانتی متر است و نقاشی کوچکی محسوب میشود اما تاثیر گسترده ای که بر دنیای هنر داشت را نمیتوان نادیده گرفت.