ویرگول
ورودثبت نام
ἐρώτησις(Erotesis)
ἐρώτησις(Erotesis)«چرا مجبورم میکنی حقیقتی را بگویم که ندانستن‌ش برایت موجب بهترین لذت‌هاست؟بهترین تقدیر آن‌ست که در دسترس شما نیست،یعنی نزادن و نبودن.پس از آن بهترین تقدیر زود مردن است.» ×سیلنوس‌به شاه میداس×
ἐρώτησις(Erotesis)
ἐρώτησις(Erotesis)
خواندن ۳۶ دقیقه·۴ ماه پیش

رواقیان و اپیکوریان

معمولا ۲ مکتب هلنی رواقی و اپیکوری را با هم مقایسه و شرح می‌دهند و ظاهرا تنها از این راه می‌توان واقعا تفکرات این دو مکتب هلنی را درک کرد.

رواقیان

این متن، فلسفه رواقی را در مورد ماهیت خیر، فضیلت و طبقه‌بندی انواع مختلف خیرات و شرور شرح می‌دهد. همچنین دیدگاه‌های رواقی در مورد روح، جهان و پدیده‌های طبیعی را مورد بحث قرار می‌دهد.

نکات کلیدی در اینجا آمده است:

۱. خیر و شر:

خیر به عنوان آنچه سودمند و مفید است تعریف می‌شود، در حالی که شر چیزی است که مضر و آسیب‌زا است. فضیلت و خیر به سه دسته طبقه‌بندی می‌شوند: ماهیت خیر، علل آن و اثرات آن. فضایلی مانند عدالت، شجاعت، اعتدال و دانش خیر محسوب می‌شوند، در حالی که رذایلی مانند حماقت، بزدلی و بی‌عدالتی شر هستند.

۲. انواع خیرها و شرها:

خیرها می‌توانند نهایی (ذاتاً ارزشمند) یا کارآمد (مفید برای دستیابی به سایر خیرها) باشند. نمونه‌هایی از خیرها نهایی شامل شجاعت، تدبیر، آزادی و لذت است. نمونه‌هایی از خیرها کارآمد شامل دوستان، سلامتی و ثروت است. شرها نیز به طور مشابه به نهایی (ذاتاً بد) و کارآمد (مضر یا آسیب‌زا) طبقه‌بندی می‌شوند.

۳. چیزهای بی‌تفاوت:

چیزهایی که نه خوب هستند و نه بد، بی‌تفاوت هستند، مانند زندگی، سلامتی، لذت، زیبایی، قدرت، ثروت و شهرت خوب. چیزهای بی‌تفاوت را می‌توان ترجیح داد (دارای مقداری ارزش) یا رد کرد (بدون ارزش).

۴. فضیلت و خوشبختی:

فضیلت تنها خیر واقعی است و برای خوشبختی ضروری است. فرد خردمند از آشفتگی‌ها آزاد است، طبق فضیلت عمل می‌کند و شادی و نشاط را تجربه می‌کند. رواقیون معتقدند که همه خوبی‌ها برابرند و فضیلت برای خوشبختی کافی است.

۵. روح و بدن:

روح به هشت بخش تقسیم می‌شود: حواس پنجگانه، قدرت گفتاری، قدرت فکری (خود ذهن) و قدرت مولد. ذهن یک جوهر جسمانی است و روح روحی است که پس از مرگ به وجود خود ادامه می‌دهد اما فناپذیر است.

۶. طبیعت و جهان:

جهان توسط سرنوشت اداره می‌شود، که علت مرتبط همه چیز است و دلیلی است که جهان بر اساس آن تنظیم می‌شود. خدا(=جهان) موجودی جاودانه، عاقل و کامل است که در همه چیز نفوذ دارد و علت همه چیز است. جهان موجودی زنده با روح و عقل است و توسط مشیت الهی تنظیم می‌شود.

۷. پدیده‌های طبیعی:

رواقیون پدیده‌های طبیعی مانند رعد، برق، زلزله و دنباله‌دارها را از طریق تعامل چهار عنصر (آتش، هوا، آب، خاک) و حرکت آسمان‌ها توضیح می‌دهند. آنها به وجود دیوها و قهرمانان اعتقاد دارند که روح انسان‌های پرهیزکار هستند که پس از مرگ به وجود خود ادامه می‌دهند.

ـ رواقیان به وجود خدایی عاقل و کامل که در همه چیز نفوذ دارد و علت همه چیز است، اعتقاد دارند و پدیده‌های طبیعی را از طریق تعامل چهار عنصر و حرکت آسمان‌ها توضیح می‌دهند.

فیزیک رواقی

فیزیک رواقی یکی از اجزای اصلی فلسفه رواقی است که به سه حوزه اصلی تقسیم می‌شود: منطق، اخلاق و فیزیک. فیزیک رواقی به ماهیت جهان، ساختار آن و اصول حاکم بر آن می‌پردازد.

در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی فیزیک رواقی آمده است:

۱. کیهان‌شناسی:

رواقیان به جهانی یگانه‌انگار اعتقاد دارند، جایی که همه چیز به هم پیوسته و بخشی از یک کل واحد و یکپارچه است. جهان توسط لوگوس، یک اصل عقلانی و الهی که در همه چیز نفوذ می‌کند و عملکرد منظم کیهان را تضمین می‌کند، اداره می‌شود. برخی از رواقیان، مانند کریسیپوس، به مفهوم بازگشت ابدی اعتقاد داشتند، جایی که جهان از چرخه‌های خلقت و نابودی عبور می‌کند و همان رویدادها را بی‌نهایت تکرار می‌کند.(نیچه دقیقا همین رو اقتباس کرد و تفسیر خودش رو ازش داشت.)

۲. ماتریالیسم:

رواقیان معتقدند که فقط اجسام (چیزهای مادی) وجود دارند. همه چیز در جهان، از جمله روح و خدا، مادی است. پنوما نفسی حیاتی و آتشین است که در جهان و همه موجودات زنده نفوذ می‌کند. این اصل فعال است که کیهان را زنده و اداره می‌کند.

۳. عناصر:

جهان از چهار عنصر اساسی تشکیل شده است: آتش، هوا، آب و خاک. این عناصر در حالت شارش و دگرگونی مداوم هستند. آتش و هوا عناصر فعال در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که آب و خاک منفعل هستند. تعامل بین این عناصر فرآیندهای جهان را هدایت می‌کند.

۴. علیت و جبر:

رواقیان به سرنوشت (هایمارمنه)، یک توالی از پیش تعیین شده از علل و معلول‌ها که بر جهان حاکم است، اعتقاد دارند. هر اتفاقی که می‌افتد بخشی از یک شبکه به هم پیوسته علیت است. جهان جبری است، به این معنی که هر رویدادی نتیجه اجتناب‌ناپذیر علل قبلی است. با این حال، این آزادی انسان را نفی نمی‌کند، زیرا انسان‌ها توانایی همسو کردن اراده خود با نظم طبیعی (لوگوس) را دارند.

۵. مشیت الهی:

جهان هستی توسط مشیت الهی هدایت می‌شود و تضمین می‌کند که هر اتفاقی دلیلی دارد و به خیر عمومی کمک می‌کند. جهان هستی هدفی دارد و به سمت بهترین نتایج ممکن هدایت می‌شود. حتی رویدادهای به ظاهر منفی نیز بخشی از یک طرح بزرگتر و مفید هستند.

6. طبیعت (فیزیک):

جهان هستی اغلب با یک موجود زنده مقایسه می‌شود که لوگوس روح یا اصل حاکم بر آن است. قوانین طبیعت منطقی هستند و نظم الهی کیهان را منعکس می‌کنند. زندگی مطابق با طبیعت (فیزیک) کلید فضیلت و خوشبختی است.

7. چرخه‌های کیهان:

جهان هستی دچار آتش‌سوزی‌های دوره‌ای (اکپیروسیس) می‌شود، جایی که همه چیز توسط آتش سوزانده و سپس بازسازی می‌شود. این چرخه نابودی و تولد دوباره بخشی از تکرار ابدی است. همه اجزای جهان هستی به هم پیوسته هستند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. این مفهوم به عنوان همدردی کیهانی یا سمپاتیا شناخته می‌شود.

۸. طبیعت انسان:

انسان‌ها به عنوان جهان‌های کوچک جهان دیده می‌شوند که منعکس کننده همان اصول و عناصری هستند که بر کیهان حاکم هستند. روح انسان بخشی از لوگوس الهی است که دارای عقل و توانایی درک و همسویی با نظم طبیعی است.

۹. پیامدهای اخلاقی:

زندگی مطابق با طبیعت (فوزیس) و لوگوس راه رسیدن به فضیلت و خوشبختی است. رواقیون معتقدند که فضیلت تنها خیر واقعی است و شرایط بیرونی به خودی خود نه خوب هستند و نه بد. پذیرش سرنوشت و نظم طبیعی امور، جنبه کلیدی اخلاق رواقیون است. این شامل پرورش حالت آرامش (آتاراکسی) و رهایی از اختلالات عاطفی (آپاتیا) می‌شود.

فیزیک رواقی دیدگاهی جامع و به هم پیوسته از جهان، ساختار آن و اصول حاکم بر آن ارائه می‌دهد.

این دیدگاه بر نظم منطقی کیهان، ارتباط متقابل همه چیز و اهمیت زندگی مطابق با طبیعت تأکید دارد. این درک از جهان، پیامدهای اخلاقی عمیقی دارد و رواقیان را به پرورش فضیلت، پذیرش و آرامش در مواجهه با چالش‌های زندگی هدایت می‌کند.

معرفت‌شناسی رواقی

معرفت‌شناسی رواقی، یا نظریه دانش در رواقی‌گری، جنبه‌ای حیاتی از فلسفه است که به چگونگی کسب و اعتبارسنجی دانش توسط ما می‌پردازد. رواقیان عمیقاً نگران درک ماهیت حقیقت، ادراک و معیارهای دانش قابل اعتماد بودند.

در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی در معرفت‌شناسی رواقی آمده است:

۱. ادراک و احساس:

دانش با برداشت‌های حسی(فانتاسیای) آغاز می‌شود که بازنمایی‌های ذهنی اشیاء یا رویدادهای خارجی هستند. این برداشت‌ها داده‌های خامی هستند که ذهن ما پردازش می‌کند. برداشت‌های حسی به صورت غیرفعال توسط ذهن دریافت می‌شوند، اما ذهن به طور فعال این برداشت‌ها را تفسیر و قضاوت می‌کند.

۲. برداشت‌های شناختی (کاتالپتیکای فانتاسیای):

همه برداشت‌های حسی قابل اعتماد نیستند. برداشت‌های شناختی زیرمجموعه‌ای از برداشت‌های حسی هستند که واضح، متمایز و قانع‌کننده هستند. آن‌ها اساس دانش واقعی هستند.

یک برداشت شناختی باید:

- واضح و متمایز: برداشت باید واضح و مشخص باشد.

- قانع‌کننده: برداشت باید آنقدر قوی باشد که ذهن را وادار به پذیرش (موافقت) کند.

- درست: برداشت باید به طور دقیق شیء یا رویداد خارجی را نشان دهد.

۳. پذیرش (Synkatathesis):

ذهن قدرت پذیرش یا رد برداشت‌های حسی را دارد. پذیرش یک عمل ارادی اراده است. عقل نقش مهمی در ارزیابی برداشت‌های حسی و تعیین اینکه آیا باید آنها را پذیرفت یا خیر، ایفا می‌کند. ذهن از عقل برای قضاوت در مورد وضوح، تمایز و حقیقت برداشت‌ها استفاده می‌کند.

۴. درک (Katalêpsis):

وقتی ذهن یک برداشت شناختی را می‌پذیرد، حقیقت برداشت را درک می‌کند. این عمل درک، اساس دانش است. درک، دانش قابل اعتمادی در مورد جهان ارائه می‌دهد، زیرا مبتنی بر برداشت‌های شناختی واضح، متمایز و واقعی است.

۵. علم (Epistemê):(با ساینس فرق میکنه)

علم مجموعه‌ای سیستماتیک و منسجم از دانش است که بر پایه درک بنا شده است. این شامل سازماندهی و ادغام قطعات جداگانه دانش در یک کل واحد است. دانش علمی پایدار و مطمئن است، زیرا مبتنی بر درک عمیق از حقیقت و درک سیستماتیک از جهان است.

۶. خرد (Sophia):

خرد بالاترین شکل دانش است که شامل دانش علمی و خرد عملی می‌شود. این شامل درک عمیق از نظم طبیعی (Logos) و توانایی زندگی مطابق با آن است. خرد برای فضیلت و خوشبختی ضروری است، زیرا فرد را قادر می‌سازد تا تصمیمات منطقی و اخلاقی را مطابق با طبیعت اتخاذ کند.

۷. خطا و باورهای نادرست:

خطا از پذیرش برداشت‌های غیرشناختی، که نامشخص، مبهم یا نادرست هستند، ناشی می‌شود. این برداشت‌ها می‌توانند منجر به باورهای نادرست و سوءتفاهم شوند. احساسات می‌توانند قضاوت را تحت الشعاع قرار دهند و منجر به پذیرش نادرست شوند. رواقیون بر اهمیت کنترل احساسات و پرورش حالت آرامش (آتاراکسی) برای جلوگیری از خطا تأکید می‌کنند.

۸. دیالکتیک و منطق:

دیالکتیک، یا هنر استدلال منطقی، برای ارزیابی برداشت‌های حسی و تعیین حقیقت ضروری است. این شامل استفاده از استدلال‌ها و استنتاج‌های منطقی برای آزمایش و اعتبارسنجی دانش است. رواقیون معیارهایی را برای ارزیابی حقیقت گزاره‌ها، از جمله استفاده از قیاس‌های منطقی و اصل عدم تناقض، تدوین کردند.

۹. پیامدهای اخلاقی:

معرفت‌شناسی رواقی پیامدهای اخلاقی عمیقی دارد. دانش حقیقی شامل درک نظم طبیعی (لوگوس) و زندگی مطابق با آن است. این درک برای فضیلت و سعادت ضروری است. حکمت عملی (فرونسیس) شامل به‌کارگیری دانش در تصمیم‌گیری اخلاقی و دنبال کردن یک زندگی فضیلت‌مندانه است.

معرفت‌شناسی رواقی چارچوبی جامع برای درک چگونگی کسب و اعتبارسنجی دانش توسط ما ارائه می‌دهد. این چارچوب بر نقش برداشت‌های حسی، برداشت‌های شناختی، رضایت و عقل در جستجوی حقیقت تأکید دارد. رواقیان معتقدند که دانش قابل اعتماد برای فضیلت، سعادت و زندگی مطابق با نظم طبیعی ضروری است. این چارچوب معرفت‌شناختی با اخلاق و فیزیک رواقی پیوند نزدیکی دارد و یک سیستم فلسفی منسجم و به‌هم‌پیوسته را تشکیل می‌دهد.

الهیات رواقی

الهیات رواقی بخش جدایی‌ناپذیر فلسفه رواقی است و چارچوبی برای درک ماهیت الوهیت، جهان و نقش انسان در آن فراهم می‌کند.

رواقیان پانتئیستی(وحدت‌وجودـشبیه عقاید عارفان) بودند و معتقد بودند که الوهیت در تمام جنبه‌های کیهان نفوذ دارد.

در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی در الهیات رواقی آمده است:

۱. پانتئیسم:

رواقیان به دیدگاه پانتئیستی از الوهیت اعتقاد داشتند، جایی که خدا در جهان حضور دارد. الوهیت موجودی جداگانه و متعالی نیست، بلکه با تار و پود کیهان در هم تنیده شده است. الوهیت با نظم طبیعی (لوگوس) که بر جهان و تمام فرآیندهای آن حاکم است، شناخته می‌شود.

۲. لوگوس (عقل):

لوگوس اصل عقلانی است که در جهان نفوذ و بر آن حکومت می‌کند. این هوش الهی است که عملکرد منظم کیهان را تضمین می‌کند. لوگوس اصل فعالی است که همه چیز را زنده و هدایت می‌کند. اغلب با روح جهان مقایسه می‌شود.

۳. پنوما (نفس حیاتی):

پنوما نفس یا روحی حیاتی است که در جهان و همه موجودات زنده نفوذ می‌کند. این تجلی فیزیکی لوگوس است. پنوما نیروی حیات است که کیهان را زنده می‌کند و انسجام و وحدت آن را تضمین می‌کند. این واسطه‌ای است که از طریق آن اراده الهی بیان می‌شود.

۴. مشیت الهی (پرونویا):

رواقیان به مشیت الهی اعتقاد داشتند، این ایده که جهان توسط یک طرح خیرخواهانه و منطقی اداره می‌شود. هر اتفاقی که می‌افتد بخشی از این نظم مشیت الهی است. جهان هدفی دارد و به سمت بهترین نتایج ممکن هدایت می‌شود. حتی رویدادهای به ظاهر منفی بخشی از یک طرح بزرگتر و مفید هستند.

۵. سرنوشت (هایمارمنه):

- جبرگرایی: جهان جبری است، به این معنی که هر رویدادی نتیجه اجتناب‌ناپذیر علل قبلی است. سرنوشت توالی از پیش تعیین‌شده علل و معلول‌هایی است که بر کیهان حاکم است. رواقیون به نوعی سازگارگرایی(انطباق اراده بشری با انتظام الهی کیهان) اعتقاد داشتند که در آن آزادی انسان با جبرگرایی سازگار است. انسان‌ها این توانایی را دارند که اراده خود را با نظم طبیعی (لوگوس) همسو کنند و مطابق با آن عمل کنند.(اسپینوزا مشابه همین عقیده را داشت که در اصل از رواقیان گرفت.)

۶.ارگانیسم کیهانی (سمپاتیک):

تمام اجزای جهان به هم پیوسته‌اند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. این مفهوم به عنوان ارگانیسم کیهانی یا سمپاتیک شناخته می‌شود. جهان یک کل هماهنگ است که در آن هر بخش به نظم و تعادل کلی کمک می‌کند.

۷. ویژگی‌های الهی:

الوهیت در همه جا حاضر است و در تمام جنبه‌های کیهان نفوذ می‌کند. الوهیت دانای کل است و همه چیز را در گذشته، حال و آینده می‌داند. الوهیت قادر مطلق است و قدرت اداره و هدایت جهان را طبق برنامه منطقی دارد.(در حقیقت مباحث صفات الهی ارتباطی به ادیان ندارند بلکه مباحث فلاسفه بودند.)

۸. طبیعت انسان و الوهیت:

انسان‌ها به عنوان جهان‌های صغیر جهان دیده می‌شوند که منعکس کننده همان اصول و عناصری هستند که بر کیهان حاکم هستند. روح انسان بخشی از لوگوس الهی است که دارای عقل و توانایی درک و همسویی با نظم طبیعی است. زندگی مطابق با طبیعت (فوزیس) و لوگوس راه رسیدن به فضیلت و سعادت است. رواقیان معتقد بودند که فضیلت تنها خیر واقعی است و شرایط بیرونی به خودی خود نه خوب هستند و نه بد.

۹. پیامدهای اخلاقی:

پذیرش سرنوشت و نظم طبیعی امور، جنبه کلیدی اخلاق رواقیان است. این شامل پرورش حالت آرامش (آتاراکسی) و رهایی از اختلالات عاطفی (آپاتیا) می‌شود. خرد بالاترین شکل دانش است که شامل دانش علمی و خرد عملی می‌شود. این شامل درک عمیقی از نظم طبیعی (لوگوس) و توانایی زندگی مطابق با آن است.

۱۰. کیهان‌شناسی و فرجام‌شناسی:

برخی از رواقیان، مانند کریسیپوس، به مفهوم بازگشت ابدی اعتقاد داشتند، جایی که جهان چرخه‌های خلقت و نابودی را طی می‌کند و همان رویدادها را بی‌نهایت تکرار می‌کند. جهان دچار آتش‌سوزی‌های دوره‌ای (اکپیروسیس) می‌شود، جایی که همه چیز توسط آتش سوزانده می‌شود و سپس دوباره متولد می‌شود. این چرخه نابودی و تولد دوباره بخشی از بازگشت ابدی است.

(شبیه دیدگاه وایکینگ‌ها در اسطوره رگناروک که در آن جهان دوباره از خاکسترش بدنیا می‌آید.)

الهیات رواقی دیدگاهی جامع و به هم پیوسته از امر الهی، جهان و نقش انسان در آن ارائه می‌دهد. این الهیات بر نظم عقلانی کیهان، به هم پیوستگی همه چیز و اهمیت زندگی مطابق با طبیعت تأکید دارد. این چارچوب الهیاتی با اخلاق و فیزیک رواقی بسیار مرتبط است و یک سیستم فلسفی منسجم و یکپارچه را تشکیل می‌دهد. رواقیون معتقد بودند که درک و همسویی با نظم الهی برای فضیلت، خوشبختی و یک زندگی کامل ضروری است.

اخلاق رواقی

اخلاق رواقی یکی از مؤلفه‌های اصلی فلسفه رواقی است که بر جستجوی فضیلت، آرامش و زندگی مطابق با طبیعت تمرکز دارد.

رواقی‌گرایی بر اهمیت زندگی عقلانی، خویشتن‌داری و پذیرش سرنوشت خود تأکید دارد. در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی اخلاق رواقی آمده است:

۱. فضیلت به عنوان والاترین خیر:

فضیلت تنها خیر حقیقی و هدف نهایی زندگی انسان است. این حالت تعالی اخلاقی است که از طریق زندگی عقلانی و پرورش خرد، شجاعت، عدالت و اعتدال حاصل می‌شود. جستجوی فضیلت منجر به سعادت، شکوفایی و رفاه می‌شود. سعادت یک احساس زودگذر نیست، بلکه حالتی پایدار از رضایت و آرامش است.

۲. چهار فضیلت اصلی:

خرد (سوفیا) شامل درک عقلانی از نظم طبیعی (لوگوس) و توانایی انتخاب‌های عاقلانه و محتاطانه مطابق با آن است. شجاعت (آندریا) فرد را قادر می‌سازد تا سختی‌ها را تحمل کند، با ناملایمات روبرو شود و با شکیبایی و انعطاف‌پذیری در پی فضیلت عمل کند. عدالت (دیکایوسینه) شامل رفتار منصفانه، محترمانه و خیرخواهانه با دیگران است. این پایه و اساس هماهنگی اجتماعی و حفظ جامعه است. اعتدال (سوفروسینه) شامل خویشتن‌داری، میانه‌روی و اجتناب از افراط و تفریط است. به حفظ یک زندگی متعادل و هماهنگ کمک می‌کند.

۳. زندگی مطابق با طبیعت (فوزیس):

رواقیان معتقدند که جهان توسط یک نظم منطقی و الهی (لوگوس) اداره می‌شود. زندگی مطابق با طبیعت شامل درک و همسویی با این نظم طبیعی است. پذیرش سرنوشت(amor fati) و سیر طبیعی وقایع، جنبه کلیدی اخلاق رواقیان است. این امر شامل پرورش حالت آرامش (آتاراکسی) و رهایی از اختلالات عاطفی (آپاتیا) است.(عشق به سرنوشت نیچه از همین میاد.)

۴. دوگانگی کنترل:

رواقیون بین چیزهایی که در کنترل ما هستند (افکار، اعمال و نگرش‌های ما) و چیزهایی که در کنترل ما نیستند (رویدادهای خارجی، اعمال دیگران و نظم طبیعی) تمایز قائل می‌شوند. اخلاق رواقیون بر تمرکز بر چیزهایی که در کنترل ما هستند و پذیرش چیزهایی که نیستند تأکید دارد. این به پرورش قدرت درونی، تاب‌آوری و آرامش کمک می‌کند.

۵. کنترل عاطفی:

رواقیون احساسات یا احساسات قوی را به عنوان آشفتگی‌های روح می‌دانند که می‌تواند منجر به رفتار غیرمنطقی و ناراحتی شود. آنها بین احساسات خوب (اوپاتهیای)، مانند شادی و نشاط، و احساسات بد (پاته)، مانند خشم، ترس و میل، تمایز قائل می‌شوند. هدف اخلاق رواقیون دستیابی به حالت آپاتیا(apatheia)، رهایی از آشفتگی‌های عاطفی است. این شامل پرورش کنترل عاطفی، عقلانیت و آرامش است.

۶. وظیفه (Kathekon):

وظیفه شامل انجام اعمال مناسب مطابق با نقش، شرایط و نظم طبیعی فرد است. این به کارگیری عملی فضیلت و خرد در زندگی روزمره است. رواقیون بر اهمیت انجام مسئولیت‌های اجتماعی و کمک به رفاه دیگران تأکید دارند. این شامل عمل با عدالت، خیرخواهی و احترام متقابل است.

۷. جهان‌وطنی:

رواقیون خود را شهروندان جهان (kosmopolitês) می‌دانند و خویشاوندی جهانی همه انسان‌ها را به رسمیت می‌شناسند. این شامل رفتار محترمانه، مهربانانه و خیرخواهانه با همه افراد، صرف نظر از ملیت، قومیت یا جایگاه اجتماعی آنها است. رواقیون به یک قانون جهانی (nomos)(ناموس دقیقا همینه) اعتقاد دارند که بر نظم طبیعی و رفتار همه انسان‌ها حاکم است. این قانون مبتنی بر عقل، عدالت و جستجوی فضیلت است.

۸. شخص خردمند (سوفوس):

شخص خردمند آرمان اخلاق رواقی است و فضایل خرد، شجاعت، عدالت و میانه‌روی را در خود جای داده است. شخص خردمند مطابق با طبیعت زندگی می‌کند، سرنوشت خود را می‌پذیرد و آرامش و کنترل عاطفی را پرورش می‌دهد. شخص خردمند به عنوان الگو و الهام‌بخش برای دیگران عمل می‌کند و کاربرد عملی اصول رواقی را در زندگی روزمره نشان می‌دهد.

۹. فلسفه عملی:

اخلاق رواقی یک فلسفه عملی است که بر کاربرد اصول فلسفی در زندگی روزمره تمرکز دارد. این شامل پرورش فضیلت، عقلانیت و آرامش از طریق تمرین مداوم و خودسازی است. اخلاق رواقی به عنوان نوعی درمان فلسفی عمل می‌کند و به افراد کمک می‌کند تا بر ترس‌ها، اضطراب‌ها و اختلالات عاطفی خود غلبه کنند. این روش، تکنیک‌ها و تمرین‌های عملی برای پرورش فضیلت و آرامش ارائه می‌دهد.

۱۰. مرگ و زندگی پس از مرگ:

رواقیان مرگ را بخشی طبیعی و اجتناب‌ناپذیر از زندگی می‌دانند. پذیرش اجتناب‌ناپذیری مرگ به کاهش ترس از مرگ و زندگی پس از مرگ و تمرکز بر زندگی با فضیلت و آرامش در زندگی کنونی کمک می‌کند. رواقیان عموماً معتقدند که روح فانی است و با بدن از بین می‌رود. هیچ زندگی پس از مرگ یا داوری الهی برای ترس وجود ندارد.

اخلاق رواقی چارچوبی جامع و منسجم برای دنبال کردن فضیلت، آرامش و زندگی مطابق با طبیعت ارائه می‌دهد. این بر اهمیت زندگی عقلانی، خویشتن‌داری و پذیرش سرنوشت خود تأکید دارد. اخلاق رواقی با فیزیک و معرفت‌شناسی رواقی پیوند نزدیکی دارد و یک سیستم فلسفی یکپارچه را تشکیل می‌دهد که ماتریالیسم، جبرگرایی و اخلاق فضیلت را با هم ترکیب می‌کند. هدف نهایی اخلاق رواقی دستیابی به حالت اودایمونیا(=سعادت)، خوش‌بختی و آسایش از طریق پرورش فضیلت، خرد و کنترل عاطفی است.

اپیکوریان

فیزیک اپیکوری

مکتب اپیکوری، که توسط فیلسوف یونان باستان، اپیکوروس، تأسیس شد، دیدگاهی ماتریالیستی و اتمیستی از جهان ارائه می‌دهد. فیزیک اپیکوری جزء اصلی این فلسفه است و چارچوبی برای درک ماهیت واقعیت، ترکیب جهان و اصول حاکم بر آن ارائه می‌دهد.

در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی فیزیک اپیکوری آمده است:

۱. اتمیسم:

اپیکوروس نظریه اتم‌گرایی دموکریتوس را پذیرفت، که فرض می‌کند جهان از ذرات غیرقابل تقسیم به نام اتم و خلأیی که در آن حرکت می‌کنند، تشکیل شده است. اتم‌ها غیرقابل تقسیم، ابدی و تغییرناپذیر هستند. آنها بلوک‌های سازنده اساسی همه مواد هستند.

۲. خواص اتم‌ها:

اتم‌ها شکل، اندازه و وزن‌های مختلفی دارند که ویژگی‌های متنوع ماده را تشکیل می‌دهند. اتم‌ها در حرکت مداوم هستند و در خلأ حرکت می‌کنند. این حرکت ابدی و بدون علت است.

۳. خلأ (کِنون):

خلأ، فضای خالی است که اتم‌ها در آن حرکت می‌کنند. این فضا بی‌نهایت است و امکان حرکت و تعامل اتم‌ها را فراهم می‌کند. وجود خلأ برای حرکت اتم‌ها ضروری است، زیرا بدون فضای خالی، اتم‌ها جایی برای حرکت نخواهند داشت.

۴. انحراف (کج‌روی):

اپیکوروس مفهوم "انحراف" یا "کج‌روی"، انحراف تصادفی و خودبه‌خودی در حرکت اتم‌ها را معرفی کرد. این انحراف بی‌علت و غیرقابل پیش‌بینی است. انحراف برای توضیح اراده آزاد و عدم قطعیت بسیار مهم است. این انحراف امکان اعمال و رویدادهای خودبه‌خودی را که توسط شرایط اولیه جهان از پیش تعیین نشده‌اند، فراهم می‌کند.

۵. تشکیل ترکیبات:

اتم‌ها برای تشکیل اجسام مرکب ترکیب و از هم جدا می‌شوند. خواص این ترکیبات به ترتیب و حرکت اتم‌های تشکیل‌دهنده بستگی دارد. خواص ماکروسکوپی اشیاء از برهمکنش‌های میکروسکوپی اتم‌ها ناشی می‌شوند.

۶. احساس و ادراک:

احساس و ادراک با انتشار لایه‌های نازک یا برون‌ریزی‌های اتم‌ها از اشیاء توضیح داده می‌شوند. این برون‌ریزی‌ها وارد اندام‌های حسی می‌شوند و تصاویر ذهنی ایجاد می‌کنند. فیزیک اپیکوری توضیحی مکانیکی از احساس و ادراک ارائه می‌دهد و آنها را به برهم‌کنش اتم‌ها تقلیل می‌دهد.

۷. روح و ذهن:

روح و ذهن مادی هستند و از اتم‌های ریز، صاف و گرد تشکیل شده‌اند. آنها بخشی از بدن هستند و با آن از بین می‌روند. اپیکوروس معتقد بود که روح فانی است و پس از مرگ متلاشی می‌شود. این باور در اخلاق اپیکوری که هدف آن رهایی انسان‌ها از ترس مرگ است، نقش اساسی دارد.

۸. قوانین طبیعی:

جهان هستی طبق قوانین جبرگرایی که توسط حرکت و تعامل اتم‌ها اداره می‌شوند، عمل می‌کند، اما این انحراف، عنصری از عدم جبرگرایی را معرفی می‌کند. فیزیک اپیکوری ایده مداخله الهی در جهان طبیعی را رد می‌کند. خدایان، اگر وجود داشته باشند، دور و بی‌تفاوت به امور انسانی هستند.

۹. کیهان‌شناسی:

جهان از نظر وسعت بی‌نهایت است و شامل تعداد بی‌نهایت اتم و یک خلأ بی‌نهایت است. اپیکوروس به وجود جهان‌ها یا کیهان‌های چندگانه اعتقاد داشت که هر کدام از تجمع تصادفی اتم‌ها تشکیل شده‌اند.

۱۰. پیامدهای اخلاقی:

هدف اخلاق اپیکوری دستیابی به آتاراکسیا، حالتی از آرامش و رهایی از ترس و اضطراب است. درک ماهیت جهان و فانی بودن روح به کاهش این ترس‌ها کمک می‌کند. فیزیک اپیکوری از این آموزه اخلاقی حمایت می‌کند که لذت بالاترین خیر است. با درک جهان طبیعی، می‌توان به طور عقلانی به دنبال لذت بود و از ترس‌ها و آرزوهای غیرضروری اجتناب کرد.

فیزیک اپیکوری یک چارچوب ماتریالیستی و اتمیستی برای درک ماهیت واقعیت ارائه می‌دهد. این فیزیک بر نقش اتم‌ها و خلأ، اهمیت انحراف برای اراده آزاد و توضیح مکانیکی احساس و ادراک تأکید دارد. این نظریه فیزیکی با اخلاق اپیکوری پیوند نزدیکی دارد و هدف آن رهایی انسان‌ها از ترس و اضطراب با ارائه درک عقلانی از جهان است. اپیکوریسم یک سیستم فلسفی منسجم و یکپارچه ارائه می‌دهد که فیزیک، اخلاق و جستجوی شادی را با هم ترکیب می‌کند.

الهیات اپیکوری

مکتب اپیکوری، که توسط فیلسوف یونان باستان، اپیکوروس، تأسیس شد، در مقایسه با سایر نظام‌های فلسفی زمان خود، دیدگاهی منحصر به فرد و تا حدودی غیرمتعارف از الهیات ارائه می‌دهد. الهیات اپیکوری عمیقاً با فیزیک و اخلاق آن در هم تنیده شده است و چارچوبی برای درک ماهیت خدایان و رابطه آنها با جهان بشر فراهم می‌کند.

در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی الهیات اپیکوری آمده است:

۱. وجود خدایان:

اپیکوروس به وجود خدایان اعتقاد داشت. با این حال، تصور او از خدایان با باورهای مذهبی سنتی یونان تفاوت قابل توجهی داشت. خدایان از اتم‌ها تشکیل شده‌اند، درست مانند هر چیز دیگری در جهان. آنها موجوداتی غیرمادی یا متعالی نیستند، بلکه از نوعی ماده ظریف‌تر و لطیف‌تر ساخته شده‌اند.

۲. طبیعت خدایان:

خدایان موجوداتی متبرک(متعالی) و جاودانه هستند که در حالت خوشبختی و آرامش کامل زندگی می‌کنند. آنها از درد، ترس و همه اشکال پریشانی عاری هستند. خدایان اغلب به شکل انسان به تصویر کشیده می‌شوند که منعکس‌کننده‌ی باور اپیکوری(=یونانی) مبنی بر این است که خدایان از نظر ظاهری شبیه انسان‌ها هستند اما از نظر ماهیت و وجودشان برترند.

۳. مکان خدایان:

خدایان در بین‌الجهانی(intermundia)، فضاهای بین جهان‌ها یا کیهان‌ها، ساکن هستند. آن‌ها از جهان انسانی دور هستند و در امور انسانی دخالت نمی‌کنند. خدایان در قلمرو خود، جدا از جهان فانی زندگی می‌کنند و به رویدادها و فعالیت‌های انسان‌ها اهمیتی نمی‌دهند.

۴. عدم مداخله الهی:

اپیکور ایده مداخله الهی در جهان طبیعی را رد کرد. خدایان جهان یا زندگی انسان‌ها را خلق، اداره یا در آن دخالت نمی‌کنند. جهان طبق قوانین طبیعی که توسط حرکت و تعامل اتم‌ها اداره می‌شود، عمل می‌کند. خدایان هیچ نقشی در عملکرد کیهان ندارند.(ریشه دئیسم و خدای‌ساعت‌ساز نیوتنی)

۵. هدف الهیات:

هدف اصلی الهیات اپیکوری، فراهم کردن آرامش روانی (آتاراکسی) با رهایی انسان‌ها از ترس از خشم یا مداخله الهی است. درک ماهیت خدایان به کاهش اضطراب و خرافات کمک می‌کند. الهیات اپیکوری مبتنی بر باور عقلانی است نه خرافات یا ایمان کورکورانه. هدف آن ارائه توضیحی منسجم و منطقی از خدایان و رابطه آنها با جهان بشر است.

۶. پیامدهای اخلاقی:

با درک ماهیت خدایان و عدم مداخله آنها در امور انسانی، افراد می‌توانند از ترس مجازات یا انتقام الهی رهایی یابند. اخلاق اپیکوری بر جستجوی لذت به عنوان بالاترین خیر تمرکز دارد. درک خدایان و بی‌تفاوتی آنها نسبت به امور انسانی به افراد این امکان را می‌دهد که به صورت عقلانی و بدون ترس به دنبال لذت باشند.

۷. نقد دین سنتی:

اپیکور اسطوره‌ها و خرافات مرتبط با دین سنتی یونان را رد می‌کرد. او معتقد بود که این اسطوره‌ها باعث ترس و اضطراب غیرضروری می‌شوند. الهیات اپیکوری توضیحی عقلانی از خدایان ارائه می‌دهد و عناصر خرافی و غیرمنطقی باورهای مذهبی سنتی را کنار می‌گذارد.

۸. نقش فلسفه:

الهیات اپیکوری به عنوان نوعی درمان فلسفی عمل می‌کند و به افراد کمک می‌کند تا بر ترس‌ها و اضطراب‌های خود در مورد خدایان و زندگی پس از مرگ غلبه کنند. الهیات اپیکوری با فیزیک و اخلاق اپیکوری ارتباط نزدیکی دارد و یک سیستم فلسفی منسجم و یکپارچه را تشکیل می‌دهد. این الهیات از دیدگاه ماتریالیستی و اتمیستی از جهان و آموزه اخلاقی جستجوی لذت و آرامش پشتیبانی می‌کند.

الهیات اپیکوری دیدگاهی منحصر به فرد و عقلانی از خدایان ارائه می‌دهد و بر وجود، ذات مقدس و عدم دخالت آنها در امور انسانی تأکید می‌کند. هدف آن رهایی افراد از ترس خشم الهی و خرافات، فراهم کردن آرامش روانی و حمایت از جستجوی لذت به عنوان والاترین خیر است. الهیات اپیکوری بخش جدایی‌ناپذیری از نظام فلسفی گسترده‌تر اپیکوری است که فیزیک، اخلاق و الهیات را برای ارائه یک جهان‌بینی جامع و منسجم ترکیب می‌کند.

معرفت‌شناسی اپیکوری

معرفت‌شناسی اپیکوری، یا نظریه دانش در اپیکوریسم، جنبه‌ای حیاتی از فلسفه است که به چگونگی کسب و اعتبارسنجی دانش توسط ما می‌پردازد. اپیکوریسم بر تجربه‌گرایی، یعنی این ایده که دانش از تجربه حسی مشتق می‌شود، تأکید دارد.

در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی در معرفت‌شناسی اپیکوری آمده است:

۱. احساس و ادراک:

دانش با برداشت‌های حسی آغاز می‌شود که بازنمایی‌های ذهنی اشیاء یا رویدادهای خارجی هستند. این برداشت‌ها داده‌های خامی هستند که ذهن ما پردازش می‌کند. برداشت‌های حسی به صورت غیرفعال توسط ذهن دریافت می‌شوند، اما ذهن به طور فعال این برداشت‌ها را تفسیر و قضاوت می‌کند.

۲. معیارهای حقیقت:

اپیکور معتقد بود که برداشت‌های حسی معیارهای اصلی حقیقت هستند. یک برداشت حسی واقعی، واضح، متمایز و قانع‌کننده است. برداشت‌های حسی واقعی، ذهن را وادار به تصدیق فوری (توافق) می‌کنند، زیرا آنها به طور دقیق شیء یا رویداد خارجی را نشان می‌دهند.

۳. پیش‌پندارها (پرولِپسیس):

پیش‌پندارها مفاهیم یا ایده‌های کلی هستند که از طریق برداشت‌های حسی مکرر در ذهن شکل می‌گیرند. آنها بازنمایی‌های ذهنی از ویژگی‌های اساسی اشیاء هستند. پیش‌پندارها طبیعی و جهانی هستند و توسط همه انسان‌ها به اشتراک گذاشته می‌شوند. آنها مبنایی برای درک و برقراری ارتباط در مورد جهان فراهم می‌کنند. پیش‌پندارها با ارائه معیاری برای مقایسه برداشت‌های حسی، به ما در قضاوت در مورد حقیقت برداشت‌های حسی کمک می‌کنند. اگر یک برداشت حسی با یک پیش‌پندار مطابقت داشته باشد، درست در نظر گرفته می‌شود.

۴. تأیید و رد:

برداشت‌های حسی واقعی با سایر برداشت‌های حسی و با پیش‌پندارها سازگار هستند. آنها با دانش یا تجربه تثبیت‌شده مغایرت ندارند. برداشت‌های حسی نادرست می‌توانند توسط برداشت‌های حسی دیگر یا پیش‌پندارها رد شوند. اگر یک برداشت حسی ناسازگار یا متناقض باشد، نادرست تلقی می‌شود.

5. تجربه‌گرایی:

معرفت‌شناسی اپیکوری اساساً تجربه‌گرا است و معتقد است که تمام دانش از تجربه حسی حاصل می‌شود. ذهن در بدو تولد مانند لوح سفید (tabula rasa) است و دانش از طریق حواس به دست می‌آید. دانش از طریق استدلال استقرایی ساخته می‌شود که شامل تعمیم از برداشت‌های حسی خاص برای تشکیل مفاهیم و اصول کلی است.

6. نقش عقل:

در حالی که برداشت‌های حسی داده‌های خام دانش را فراهم می‌کنند، عقل نقش مهمی در تفسیر و قضاوت این برداشت‌ها ایفا می‌کند. عقل به ما کمک می‌کند تا وضوح، تمایز و حقیقت برداشت‌های حسی را ارزیابی کنیم. عقل همچنین ما را قادر می‌سازد تا بر اساس برداشت‌های حسی استنتاج و توضیح دهیم. این به ما اجازه می‌دهد تا علل و معلول‌های پدیده‌ها را در جهان درک کنیم.

۷. خطا و باورهای غلط:

خطا از پذیرش برداشت‌های حسی نادرست ناشی می‌شود که نامشخص، مبهم یا متناقض هستند. این برداشت‌ها می‌توانند منجر به باورهای نادرست و سوءتفاهم شوند. احساسات می‌توانند قضاوت را تحت الشعاع قرار دهند و منجر به پذیرش نادرست شوند. اپیکوریان بر اهمیت کنترل احساسات و پرورش حالت آرامش (آتاراکسی) برای جلوگیری از خطا تأکید می‌کنند.

۸. دانش علمی:

دانش علمی، مجموعه‌ای سیستماتیک و منسجم از دانش است که بر اساس برداشت‌ها و پیش‌پندارهای حسی واقعی ساخته شده است. این شامل سازماندهی و ادغام قطعات جداگانه دانش در یک کل واحد است. دانش علمی پایدار و مطمئن است، زیرا مبتنی بر درک محکمی از حقیقت و درک سیستماتیک از جهان است.

۹. پیامدهای اخلاقی:

معرفت‌شناسی اپیکوری پیامدهای اخلاقی عمیقی دارد. دانش واقعی شامل درک نظم طبیعی (physis) و توانایی زندگی مطابق با آن است. این درک برای فضیلت و سعادت ضروری است. حکمت عملی (phronesis) شامل کاربرد دانش در تصمیم‌گیری اخلاقی و دستیابی به یک زندگی فضیلت‌مندانه است.

۱۰. نقد شک‌گرایی:

اپیکوریان شک‌گرایی، این ایده که دانش غیرممکن یا نامطمئن است را رد کردند. آنها معتقد بودند که برداشت‌های حسی، پایه و اساس قابل اعتماد و مطمئنی برای دانش فراهم می‌کنند. هدف معرفت‌شناسی اپیکوری، فراهم کردن قطعیت و امنیت در دانش و رهایی افراد از شک و تردید است.

معرفت‌شناسی اپیکوری چارچوبی جامع برای درک چگونگی کسب و اعتبارسنجی دانش توسط ما ارائه می‌دهد. این معرفت‌شناسی بر نقش برداشت‌های حسی، پیش‌داوری‌ها و عقل در جستجوی حقیقت تأکید دارد. معرفت‌شناسی اپیکوری با فیزیک و اخلاق اپیکوری پیوند نزدیکی دارد و یک سیستم فلسفی منسجم و یکپارچه را تشکیل می‌دهد. این معرفت‌شناسی از دیدگاه تجربه‌گرایانه و ماتریالیستی به جهان و آموزه اخلاقی جستجوی لذت و آرامش پشتیبانی می‌کند.

اخلاق اپیکوری

*اخلاق اپیکوری یکی از مؤلفه‌های اصلی فلسفه اپیکوری است که بر دستیابی به شادی و آرامش از طریق زندگی عقلانی تمرکز دارد. اپیکور معتقد بود که هدف نهایی زندگی انسان دستیابی به حالت آتاراکسیا (آرامش) و آپونیا (رهایی از درد) است. در اینجا خلاصه‌ای از مفاهیم و اصول کلیدی اخلاق اپیکوری آمده است: ۱. لذت‌گرایی:

- لذت به عنوان والاترین خیر: اخلاق اپیکوری نوعی لذت‌گرایی است که معتقد است لذت والاترین خیر و هدف نهایی زندگی انسان است. لذت به عنوان فقدان درد و رنج، چه جسمی و چه روحی، تعریف می‌شود.

- لذت‌های طبیعی و ضروری: اپیکور بین لذت‌های طبیعی و ضروری که برای شادی و رفاه ضروری هستند و لذت‌های غیرطبیعی و غیرضروری که می‌توانند منجر به افراط و نارضایتی شوند، تمایز قائل شد.

۲. آتاراکسیا (آرامش):

- آرامش روانی: آتاراکسیا حالتی از آرامش روانی و رهایی از اضطراب، ترس و پریشانی است. این امر از طریق زندگی عقلانی و جستجوی لذت‌های طبیعی و ضروری حاصل می‌شود.

- رهایی از ترس: اخلاق اپیکوری هدفش رهایی افراد از ترس مرگ، خدایان و زندگی پس از مرگ است. درک ماهیت جهان و فانی بودن روح به کاهش این ترس‌ها کمک می‌کند. ۳. آپونیا (رهایی از درد):

- سلامت جسمی: آپونیا حالتی از آزادی از درد و ناراحتی جسمی است. این امر از طریق زندگی معتدل و متعادل، و پرهیز از افراط و تفریط حاصل می‌شود.

- اعتدال: اخلاق اپیکوری بر اعتدال در جستجوی لذت تأکید دارد. افراط بیش از حد می‌تواند منجر به درد و نارضایتی شود، در حالی که لذت متوسط به شادی و رفاه طولانی مدت کمک می‌کند. ۴. درمان چهارگانه (تترا فارماکوس):

- درمان فلسفی: درمان چهارگانه مجموعه‌ای از اصول فلسفی است که برای درمان روح از پریشانی آن و دستیابی به آتاراکسیا طراحی شده است. چهار درمان عبارتند از: ۱. از خدایان نترسید: خدایان دور و بی‌تفاوت به امور انسانی هستند. آنها در جهان طبیعی دخالت نمی‌کنند یا انسان‌ها را مجازات نمی‌کنند. ۲. نگران مرگ نباشید: مرگ پایان احساس و آگاهی است. نه خوب است و نه بد، و هیچ زندگی پس از مرگی برای ترسیدن وجود ندارد. ۳. آنچه خوب است، آسان به دست می‌آید: خوشبختی از طریق جستجوی لذت‌های طبیعی و ضروری که به راحتی در دسترس و به راحتی به دست می‌آیند، حاصل می‌شود. ۴. آنچه وحشتناک است، آسان به تحمل است: درد و رنج موقتی هستند و می‌توان آنها را از طریق زندگی عقلانی و جستجوی لذت تحمل کرد. ۵. دوستی:

- اهمیت دوستی: اپیکور معتقد بود که دوستی یکی از والاترین اشکال لذت و جزء ضروری یک زندگی شاد است. دوستان واقعی حمایت، همراهی و لذت متقابل را فراهم می‌کنند. - اجتماع دوستان: اخلاق اپیکوری بر اهمیت پرورش اجتماعی از دوستانی که ارزش‌ها و اهداف یکسانی دارند، تأکید دارد. باغ، مدرسه و اجتماع اپیکور، الگویی از این آرمان بود. ۶. عدالت:

- قرارداد اجتماعی: اخلاق اپیکوری عدالت را به عنوان یک قرارداد اجتماعی مبتنی بر توافق متقابل و نفع شخصی می‌بیند. عدالت برای حفظ جامعه و دستیابی به سعادت ضروری است. - قانون طبیعی: عدالت ریشه در قانون طبیعی دارد که مبتنی بر جستجوی عقلانی لذت و اجتناب از درد است. این یک فرمان مطلق یا الهی نیست، بلکه یک فضیلت عملی و محتاطانه است. 7. فضیلت:

- احتیاط: احتیاط مهمترین فضیلت در اخلاق اپیکوری است. این شامل محاسبه عقلانی لذت‌ها و دردها و توانایی انتخاب‌های عاقلانه و محتاطانه در جستجوی سعادت است. - شجاعت و میانه‌روی: شجاعت و میانه‌روی نیز از فضایل مهم هستند. شجاعت فرد را قادر می‌سازد تا درد و رنج را تحمل کند، در حالی که میانه‌روی به فرد کمک می‌کند تا از افراط و تفریط اجتناب کند. - عدالت: عدالت برای حفظ جامعه و دستیابی به سعادت ضروری است. این شامل رفتار منصفانه، احترام و توافق متقابل با دیگران است.

۸. لذت و شادی:

- لذت‌های جنبشی و کاتاستماتیک: اپیکور بین لذت‌های جنبشی که شامل ارضای امیال و رفع درد می‌شوند و لذت‌های کاتاستماتیک که شامل فقدان درد و لذت بردن از یک حالت پایدار و آرام هستند، تمایز قائل می‌شد.

- شادی بلندمدت: هدف نهایی اخلاق اپیکوری دستیابی به شادی و رفاه بلندمدت از طریق جستجوی لذت‌های طبیعی و ضروری، پرورش فضیلت و اجتناب از درد و رنج است.

۹. اجتناب از درد و رنج:

- مدیریت درد: اخلاق اپیکوری بر اهمیت مدیریت و به حداقل رساندن درد و رنج تأکید دارد. این شامل اجتناب از خطرات غیرضروری، افراط و تفریط و همچنین پرورش سلامت روانی و جسمی است.

- پریشانی روانی: پریشانی روانی، مانند اضطراب، ترس و خشم، منبع مهمی از ناراحتی است. اخلاق اپیکوری قصد دارد پریشانی روانی را از طریق زندگی عقلانی، درمان فلسفی و جستجوی لذت کاهش دهد. ۱۰. مرگ و زندگی پس از مرگ:

- مرگ روح: اپیکور معتقد بود که روح فانی است و با بدن از بین می‌رود. هیچ زندگی پس از مرگ یا داوری الهی برای ترس وجود ندارد. - پذیرش مرگ: پذیرش اجتناب‌ناپذیری مرگ و مرگ روح، جنبه مهمی از اخلاق اپیکوری است. این امر به کاهش ترس از مرگ و زندگی پس از مرگ و تمرکز بر جستجوی شادی و آرامش در زندگی کنونی کمک می‌کند. نتیجه‌گیری:

اخلاق اپیکوری چارچوبی جامع و منسجم برای دستیابی به شادی و آرامش از طریق زندگی عقلانی ارائه می‌دهد. این اخلاق بر اهمیت لذت، فضیلت، دوستی و عدالت در دستیابی به یک زندگی شاد و رضایت‌بخش تأکید دارد. اخلاق اپیکوری با فیزیک و معرفت‌شناسی اپیکوری پیوند نزدیکی دارد و یک سیستم فلسفی یکپارچه را تشکیل می‌دهد که تجربه‌گرایی، ماتریالیسم و لذت‌گرایی را با هم ترکیب می‌کند. هدف نهایی اخلاق اپیکوری دستیابی به حالت آتاراکسیا و آپونیا، عاری از درد، پریشانی و اضطراب، از طریق جستجوی عقلانی لذت و پرورش فضیلت و خرد است.

خلاصه‌ای از محتویات نامه‌های اپیکوروس

از اپیکوروس‌ سه نامه در کتاب زندگی فلاسفه دیوژنس لائرتیوس باقی مانده که تنها آثار مستقیم اپیکوروس‌حساب می‌شود که از او مانده که در اصل تلخیصی از آثار اوست و ظاهرا واقعا نامه نیستند بلکه تلخیص‌های دیوژن لائرتی از آن است. این نامه‌ها در کل اطلاعات زیادی در مورد تفکرات اپیکوروس‌ را با خود دارد. منبع من هم همین نامه‌هاست.

۱.نامه به منوسیوس

«نامه به منوسئوس» اثر اپیکور، دیدگاه‌های فلسفی او را در مورد دستیابی به سعادت و آرامش از طریق جستجوی خرد و درک ماهیت لذت و درد، تشریح می‌کند. در اینجا نکات کلیدی آمده است: نکات کلیدی:

۱. جستجوی خرد:

اپیکوروس جستجوی خرد را در هر سنی تشویق می‌کند، زیرا برای سلامت روح و سعادت ضروری است. او توصیه می‌کند که مطالعه فلسفه نباید به تأخیر بیفتد یا رها شود، زیرا برای یک زندگی پربار بسیار مهم است.

۲. ماهیت خدایان:

اپیکوروس به وجود خدایانی که جاودانه و سعید(خوش‌بخت) هستند، اما در امور انسانی دخالت ندارند، اعتقاد دارد. تقوای واقعی، درک ماهیت خدایان و زندگی با فضیلت است، نه ترس از مجازات الهی.

۳. ترس از مرگ:

اپیکوروس استدلال می‌کند که مرگ برای ما چیزی نیست، زیرا فقدان آگاهی است. ترس از مرگ غیرمنطقی است زیرا وقتی فرا می‌رسد دردی ایجاد نمی‌کند. درک اینکه نباید از مرگ ترسید، زندگی را لذت‌بخش‌تر می‌کند.

۴. لذت و درد:

لذت، خیر نهایی و هدف زندگی است. اپیکور بین لذت‌های ضروری و غیرضروری تمایز قائل می‌شود. همه لذت‌ها ارزش انتخاب ندارند و از همه دردها هم نمی‌توان اجتناب کرد. فرد خردمند به دنبال لذتی است که آرامش را به ارمغان می‌آورد و از دردهایی که آن را مختل می‌کنند، اجتناب می‌کند.

۵. اعتدال و سادگی:

اپیکوروس طرفدار سبک زندگی ساده و معتدل است، زیرا منجر به رضایت و رهایی از ترس از سرنوشت می‌شود. او معتقد است که غذای ساده و آب می‌تواند به اندازه یک رژیم غذایی پرهزینه، در صورت رفع گرسنگی، لذت به همراه داشته باشد.

۶. فضیلت و خوشبختی:

فضیلت برای یک زندگی شاد ضروری است. احتیاط، شرافت و عدالت از یک زندگی دلپذیر جدایی‌ناپذیرند. زندگی لذت‌بخش بدون فضیلت، زندگی شاد نیست و زندگی فضیلت‌مند بدون لذت نیز کامل نیست.

۷. سرنوشت و اراده آزاد:

اپیکوروس ایده کنترل همه چیز توسط سرنوشت را رد می‌کند. او معتقد است که برخی چیزها به ضرورت، برخی دیگر به تصادف و برخی دیگر از طریق اعمال خودمان اتفاق می‌افتند. او بر اهمیت مسئولیت شخصی و نقش اراده آزاد در شکل‌دهی به زندگی فرد تأکید می‌کند.

۸. زندگی مانند یک خدا:

با داشتن یک زندگی پرهیزگارانه و خردمندانه، می‌توان به آرامش و خوشبختی دست یافت و مانند یک خدا در میان مردم زندگی کرد. این شامل درک ماهیت خدایان، محدودیت‌های لذت و درد و نقش اراده آزاد در شکل‌دهی به سرنوشت فرد است.

"نامه به منوسئوس" اثر اپیکور، راهنمای جامعی برای دستیابی به خوشبختی و آرامش از طریق جستجوی خرد، درک ماهیت لذت و درد و زندگی پرهیزگارانه ارائه می‌دهد. او بر اهمیت اعتدال، سادگی و مسئولیت شخصی در شکل‌دهی به سرنوشت فرد و دستیابی به یک زندگی کامل تأکید می‌کند.

۲.نامه به هرودوت*

*ارتباطی به هرودوت مورخ ندارد.

«نامه به هرودوت» اپیکوروس، دیدگاه‌های فلسفی او را در مورد ماهیت جهان، اتم‌ها، خلأ و اصول احساس و دانش بیان می‌کند. نکات کلیدی در اینجا آمده است: نکات کلیدی:

۱. هدف از نامه:

اپیکوروس به هرودوت می‌نویسد تا خلاصه‌ای مختصر از دیدگاه‌های فلسفی خود در مورد طبیعت ارائه دهد، با هدف کمک به کسانی که نمی‌توانند آثار گسترده‌تر او را مطالعه کنند. او بر اهمیت درک اصول اساسی فلسفه خود برای دستیابی به آرامش و خوشبختی تأکید می‌کند.

۲. اصول اساسی:

اپیکوروس بر اهمیت درک مفاهیم و اصطلاحات اساسی مورد استفاده در فلسفه خود، مانند اتم‌ها، خلأ و ماهیت روح، تأکید می‌کند. او استدلال می‌کند که درک روشن این اصول برای قضاوت دقیق و اجتناب از خطا ضروری است.

۳. اتم‌ها و خلأ:

اپیکوروس فرض می‌کند که جهان از اتم‌ها (ذرات غیرقابل تقسیم) و خلأ (فضای خالی) تشکیل شده است. اتم‌ها ابدی، غیرقابل تقسیم و تغییرناپذیر هستند، در حالی که خلأ امکان حرکت و تعامل آنها را فراهم می‌کند. جهان بی‌نهایت است، شامل تعداد بی‌نهایت اتم و یک فضای خالی بی‌نهایت.

۴. حرکت اتم‌ها:

اتم‌ها در حرکت مداوم هستند، یا آزادانه در فضای خالی حرکت می‌کنند یا در اثر برخورد با اتم‌های دیگر منحرف می‌شوند. حرکت اتم‌ها، تشکیل و انحلال اجسام مرکب و پدیده‌های مشاهده شده در جهان طبیعی را توضیح می‌دهد.

۵. احساس و دانش:

اپیکوروس استدلال می‌کند که احساسات ناشی از تأثیر اتم‌ها بر حواس هستند و تصاویری (اِیدولا) تولید می‌کنند که به ذهن منتقل می‌شوند. دانش از تجمع انطباعات حسی(تجربیات) و استدلال مبتنی بر این انطباعات و تصورات حاصل می‌شود. خطا از تفسیر نادرست انطباعات حسی یا تأثیر ایده‌های از پیش تعیین شده ناشی می‌شود.

۶. ماهیت روح:

روح از اتم‌های ریز و سبکی تشکیل شده است که در سراسر بدن پخش شده‌اند و به آن توانایی احساس و تفکر می‌دهند. روح فانی است و با مرگ با بدن حل می‌شود و به تمام احساسات و آگاهی پایان می‌دهد.

۷. لذت و درد:

اپیکوروس معتقد است که لذت، خیر نهایی و درد، شر نهایی است. هدف زندگی، دستیابی به حالت آرامش (آتاراکسی) با اجتناب از درد و جستجوی لذت، در درجه اول از طریق ارضای خواسته‌های طبیعی و ضروری است.

۸. آزادی و جبر:

اپیکوروس استدلال می‌کند که برخی چیزها به ضرورت، برخی دیگر به تصادف و برخی دیگر از طریق اعمال خود ما اتفاق می‌افتند. او ایده مداخله الهی در امور انسانی را رد می‌کند و بر اهمیت اراده آزاد و مسئولیت شخصی تأکید می‌کند.

۹. دین و خدایان:

اپیکوروس به وجود خدایان اعتقاد دارد اما استدلال می‌کند که آنها در امور انسانی دخالت نمی‌کنند و در جهان طبیعی دخالت نمی‌کنند. خدایان جاودانه و شاد هستند و به عنوان الگوهایی از زندگی ایده‌آل لذت و آرامش عمل می‌کنند.

نتیجه‌گیری:

«نامه به هرودوت» اپیکوروس، مروری جامع بر دیدگاه‌های فلسفی او در مورد ماهیت جهان، اتم‌ها، خلأ، احساس، دانش و اهداف نهایی زندگی انسان ارائه می‌دهد. او بر اهمیت درک اصول اساسی فلسفه خود برای دستیابی به آرامش و خوشبختی تأکید می‌کند و استدلال می‌کند که درک روشن این اصول برای قضاوت دقیق و اجتناب از خطا ضروری است. فلسفه اپیکور، رویکردی ماتریالیستی و تجربه‌گرایانه برای درک جهان طبیعی و دستیابی به خوشبختی ارائه می‌دهد.

۳.نامه به پیتوکلس

«نامه به پیتوکلس» اپیکوروس، دیدگاه‌های فلسفی او را در مورد اجرام آسمانی و پدیده‌های طبیعی تشریح می‌کند و بر اهمیت درک این مفاهیم برای دستیابی به آرامش و خوشبختی تأکید می‌کند. در اینجا نکات کلیدی آمده است: نکات کلیدی:

۱. هدف نامه:

اپیکوروس به پیتوکلس می‌نویسد تا خلاصه‌ای مختصر از دیدگاه‌های خود در مورد اجرام آسمانی و پدیده‌های طبیعی ارائه دهد، با هدف کمک به کسانی که نمی‌توانند آثار گسترده‌تر او را مطالعه کنند. او بر اهمیت درک این اصول برای دستیابی به آرامش و خوشبختی تأکید می‌کند.

۲. پدیده‌های آسمانی:

اپیکوروس استدلال می‌کند که مطالعه پدیده‌های آسمانی باید بر دستیابی به رهایی از اضطراب و آرامش متمرکز شود، نه اینکه به دنبال یک توضیح واحد و یکسان برای همه چیز باشد. او معتقد است که توضیحات متعددی برای پدیده‌های آسمانی امکان‌پذیر است و این توضیحات باید مبتنی بر حقایق و قیاس‌های قابل مشاهده باشد.

۳. ماهیت جهان:

جهان مجموعه‌ای از چیزهایی است که توسط آسمان در بر گرفته شده است و شامل ستارگان، زمین و همه اشیاء قابل مشاهده است. جهان نامتناهی است و شامل تعداد نامتناهی اتم و فضای خالی است.

۴. تشکیل جهان:

جهان با ترکیب بذرهایی که به طور مناسب برای چنین هدفی اختصاص داده شده بودند، شکل گرفت که از یک یا چند جهان یا از فضای بین آنها سرچشمه می‌گرفتند. خورشید، ماه و سایر ستارگان به طور جداگانه تشکیل شدند و بعداً در کل جهان درک شدند.

۵. اندازه و حرکت اجرام آسمانی:

اندازه خورشید و سایر ستارگان همانطور که برای ما به نظر می‌رسد، اما به خودی خود ممکن است کمی بزرگتر یا کوچکتر باشد. طلوع و غروب خورشید، ماه و ستارگان ممکن است به روشن و خاموش شدن متناوب آنها یا به حرکت آنها در بالا و پایین زمین بستگی داشته باشد.

۶. خسوف و فصول:

خسوف خورشید و ماه ممکن است به خاموش شدن آنها یا به قرارگیری سایر اجرام بستگی داشته باشد. حرکات بین گرمسیری خورشید و ماه ممکن است به انحراف آسمان یا مقاومت هوا بستگی داشته باشد.

۷. پدیده‌های آب و هوایی:

رعد و برق، رعد و برق، طوفان، زلزله و سایر پدیده‌های آب و هوایی را می‌توان با حرکت و تعامل اتم‌ها و خلأ توضیح داد. این پدیده‌ها نیازی به مداخله الهی ندارند و می‌توانند با علل طبیعی توضیح داده شوند.

۸. اهمیت درک:

اپیکوروس بر اهمیت درک اصول اساسی فلسفه خود برای دستیابی به آرامش و خوشبختی تأکید می‌کند. او استدلال می‌کند که مطالعه پدیده‌های طبیعی باید بر دستیابی به رهایی از اضطراب و آرامش متمرکز باشد، نه جستجوی یک توضیح واحد و یکسان برای همه چیز.

نامه اپیکوروس به پیتوکلس مروری جامع بر دیدگاه‌های فلسفی او در مورد اجرام آسمانی و پدیده‌های طبیعی ارائه می‌دهد. او بر اهمیت درک این اصول برای دستیابی به آرامش و خوشبختی تأکید می‌کند و استدلال می‌کند که مطالعه پدیده‌های طبیعی باید بر دستیابی به رهایی از اضطراب و آرامش متمرکز باشد، نه جستجوی یک توضیح واحد و یکسان برای همه چیز. فلسفه اپیکوروس رویکردی ماتریالیستی و تجربه‌گرایانه برای درک جهان طبیعی و دستیابی به خوشبختی ارائه می‌دهد.

منبع:

دانشنامه فلسفه استنفورد. مقالات رواقیان و اپیکوریان

فضای خالیاجرام آسمانیجهان
۰
۰
ἐρώτησις(Erotesis)
ἐρώτησις(Erotesis)
«چرا مجبورم میکنی حقیقتی را بگویم که ندانستن‌ش برایت موجب بهترین لذت‌هاست؟بهترین تقدیر آن‌ست که در دسترس شما نیست،یعنی نزادن و نبودن.پس از آن بهترین تقدیر زود مردن است.» ×سیلنوس‌به شاه میداس×
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید