چند روز پیش لوله کشی گاز داشتیم حین کار حرف از فوت کردن مادر یکی از آشنا ها شد و من سریع تذکر دادم که خبر خوب و شادی آور برای اول کار بزنید بهتره و انتظار داشتم سریع بحث عوض بشه ولی ماجرا طبق انتظارم پیش نرفت.
در جواب لوله کش گفت:همیشه باید به مرگ فکر کرد و حرف زدن بهش باعث میشه که به ما یاد آوری بشه یه روزی ما هم میمیریم.[1]
اول خیلی ناراحت شدم چون شکستن تابو ها مثل یه آمپول میمونه اولش دردناکه ولی بعدش حالت بهتر میشه. بعد از چند دقیقه فکر کردن فهمیدم من که سعی میکنم تابو های اشتباه رو بشکنم چرا باید چنین نظر و عقیده ای داشته باشم؟چرا باید از زدن چنین حرفی ناراحت بشم؟چه چیز هایی باعث شده من به این چیز ها فکر کنم؟
متاسفانه کلیشه هایی در ذهن ما قالب گرفته شده و بعضا تغییر دادنشون سخت میشه اما به قول معروف هر چیزی که ما ها رو نکشه مطمئنا قوی ترمون میکنه.
در انتها هم یه نقشه از زمین عزیز میزارم که یه ذره فرق میکنه فرقش اینه که سر و ته هست البته شاید نقشه هایی که ما استفاده میکنیم سر و ته هستن!در این نقشه ها شمال رو پایین در نظر میگیرن و بالا رو جنوب! چون بالا و پایین فقط یک چیز قراردادی هست و معنی خاصی در فضا ندارد.
[1]نقل به مضمون
[2] میتونید در مورد نقشه South-up map orientation با کلیک روی این لینک بخونید.