از شنبه ی هفته ی بعد که مدارس کم و بیش باز میشوند، باید بیفتم توی جاده. همین شد که به فکر جاده هایی بیفتم که تاکنون طی کرده ام. اولین جاده های در زندگی من طی کردم، جاده ی شهرم تا مشهد از راه طبس و برای برگشت از راه شمال بوده است. اما متاسفانه من هیچ یادم نمی آید. جاده ی بعدی که در هفت، هشت سالگی رفتم، مسیر شهرم بروجن در استان چهارمحال و بختیاری تا استان خوزستان بود. جاده ای قدیمی که الان دیگر رونقی ندارد. جاده ای با یک خط رفت و یک خط برگشت، باریک در دل کوه ها و گردنه ها تاب می خورد؛ تا بالای کوه مارپیچ وار می رفت و می رفت تا نزدیک سر کوه. یادم هست ابرها اطراف جاده بودند و بعد دوباره پیچ می خورد تا پایین. ما با پیکان سفر میکردیم، ماشین جوش می آورد و توی گردنه ها کم می آورد و بوی لنت ترمز می آمد. البته کامیون هم در جاده زیاد بود، چون راه اتصالی مرکز ایران به جنوب کشور همین مسیر بود. کل گردنه بوی لنت سوخته ماشین ها می آمد. اما منظره بکرو سبز بود، کوه ها صخره ای و چون بهار بود؛ ته دره، باریک رودی در جریان. نام این جاده در نقشه، جاده ۷۲ است.
حدود چند سال بعد برای جایگزینی این محور ترانزیت کشور جاده ای ساخته شد. با تونل هایی که نیاز نباشه تا سر کوه بالا بری و بعد دو بانده و بعد اتوبان شد. بار بعد که خاستیم به استان خوزستان برویم، از این جاده رفتیم. سد کارون ۳ که در سال 83 به بهره برداری رسید، موجب آب گیری جاده قدیم می شد، به همین دلیل محور جایگزین بروجن-ایذه نیز همزمان با ساخت سد پیگیری می شد. در جاده ی جدید که با وضوح بیشتری در خاطرم هست، آب سبز کارون در انتهای دره ها ، درختان بلوط تنومند طی مسیر و صخره های یک تکه کوه ها در ذهنم پررنگ هستند. یادم هست خود کارون ۳ نمایشگاهی داشت از مراحل کار، عکس ها و ماکت مجموعه. برای من فوق العاده ترین چیزی بود که به عمرم دیده بودم. کل جاده برایم شگفت انگیز بود.
جاده جدید به شماره ۵۵ و نام اتوبان خیج فارس شد محور ترانزیت جدید برای اتصال مرکز ایران، اصفهان به بخش های جنوبی.
درختان بلوط کهن سالان این منطقه با تنه های کج و پیچ دار، حتی در شیب دار ترین دامنه ها روییده اند، در طی مسیر همراه شما هستند. به علاوه ی کوه های صخره ای.
درکنار این زیبایی های این جاده، راستش جاده های پر حادثه ای هستند. دنبال عکس از این جاده ها، بیشتر عکس تصادفات رو می شد. توصیه من به شما: اگر مسافر این جاده ها شدید، دقت و حوصله و مدارا با کامیون ها را فراموش نکنید.
و حالا من مسافر این جاده خواهم بود تا نیمه راه، برای شغلم. هفته ای دو بار یا بیشتر. البته مسیر اصلی من کج راهی است که شاید بعدا نوشتم. همیشه زیبایی های این جاده مرا ذوق زده می کرد. نمیدانم اگر مجبور باشم مداوم در این مسیر باشم آن وقت چه احساسی خواهم داشت.
حال! نوبت شماست، اگر حوصله دارید از جاده هایی که پیموده اید، برایم بنوسید. از خواندن نوشته های شما لذت می برم.