سلام دوباره،تیتر چی میگه بابا؟!
آقا امروز تصمیم گرفتم این قسمت متفاوت باشه یعنی رو به جلو نمیریم بلکه مبحث دروغگویی رو باز میکنیم کاملا فلسفی در حدی که پشمان استاد ارسطو ریزش شدید پیدا کند!:
بخش اول:شکلات!
آقا دروغ مثل شوکولاته(دلیل این همه "و"علاقه بنده به این خوراکیه!)یعنی خوش مزه است و همه دوسش دارن و تجربه اش کردن یعنی اگه کسی بگه شکلات نخورده یا دروغ نگفته داره چیز میخوره،چیز یعنی همون شکلات؛دروغ مثل یه شکلات کوچولو خوشمزه است که آدم رو وسوسه میکنه بیشتر بخوره و البته بزرگتر!حالا این شکلات علاوه بر مرض قند و چاقی سمی هم هست یعنی گور خودت رو میکنی اگر نتونی در برابرش دووم بیاری(-آخر مرتیکه دووم!دوام +چشم ابولقاسم جان چشم!)
بخش دوم:شکلات از اون اون سیاه تلخا!
خب قطعا اگه باهوش باشین میفهمین شکلات استعاره است از اون ماده سیاه اعتیاد آور اما درمانی!یعنی تریاک
داشتم میگفتم تریاک در گذشته مصرف درمانی داشته!باور ندارین؟از بابابزرگ مامان بزرگا بپرسین،یه جورایی حکم استامینوفن یا ژلوفن رو داشته مسکن و ضد عفونت اما اعتیاد آور!دروغ هم بعضی مواقع اینطوریه یعنی اولش برای درست کردن یه کاری گفته میشه که به نفع همه است اما بعد تبدیل به اعتیاد میشه و طرف مجبوره دروغ بگه!
بخش سوم:یا شرلوک هلمز
گاهی اوقات دروغ برای پوشاندن دروغ قبلی گفته میشه اینطوری که یه دروغ میگی اما برای این که اون دروغ لو نره یه دروغ دیگه و بعدش یکی دیگه و یهو میبینی افتادی تو باتلاغ شرک و دیگه نمیتونی ازش بیرو بیای!حالا اگر حضرت شرلوک هلمز هم وارد بشه توی این کلاف گم و گور میشه و آخرش اوردوز کرده و راهی بیمارستان میشه
بخش چهار:سادیسم یا مازوخیسم؟مسئله این است
بعضی ها هستن سادیسم دارن یعنی دیگر آزاری،با دروغ گفتن به دیگران لذت میبرن و برای همین نمیتونن از هر گونه دروغ گفتن بگذرن،اما مازوخیسمی ها یا خودآزاران که با دروغ گفتن و صدمه زدن به خودشون حالا چه روحی مثل از دست دادن دوستان و یا جسمی مثل کتک خوردن و جر خوردن از سه ناحیه(این بخش تصویری است!)لذت میبرن که خداوند عقل به آنها عنایت بفرماید!(ببین چقدر اینا داغونن که منم اینا رو اسکل و روان پریش میبینم!)
بخش پنجم:تجارت سیاه
بعضی از دوستان بیزنس مَن(-آخه بیشعور من بسی رنج بردم در این سال سی که تو به تاجر بگی بیزنس من؟ +ابولقاسم حرفت صحیح ولی این بنده خدا ها که نمیخوان دعوای منو تو رو ببینن!یه چند روز دیگه اصلا میدم خودت یه مطلب بنویسی در دفاع از زحمات سی سالت آقا جان!)داشتم میگفتم یعنی تاجر تشریفدارن و با دروغ گفتن حالا چه از راه سرگرم کردن مردم مثل رسانه ها یا فیلم ها یا حتی اینجانب یعنی به وجود آوردن دنیایی زیبا درآمد کسب میکنن که به ولله یک پول سیاه نیز من در نمیارم و همش برای رضای خداست!
وگروه دوم که با فروش اجناس بنجول و به درد نخور به مردم به جای جنس مرغوب و البته با شگرد دروغ و چرب زبانی پول در میارن که میشه از اونا بعضی از سازندگان داخلی خودرو و غیره نام برد،«مثل اینکه دوستان اشاره میکنن زیاد دارم حرف میزنم و انگار یکی از برادران گونی در دست داره،برادر من الان میام بزار تموم شه»
بخش ششم:اندر باب تدبیر پیشگان و ژنان خوک ببخشید خوب!
خب این بخشم به مسولین مرتبط که دیگه...................@$#%^%&^ آستین ول کن%^#&^ کمک!!!!!!!!!!!!!^^&)% بابا بزارین حداقل امضاء کنم%&)*$$# شیشه نوشابه رو از من آییییییی!!!!!!!&%$*&..........
خب الان که دارم مینوسم تو گونی ام و تونستم گوشی رو بگیرم تا دوتا چیز بگم:
یک بحث سیاسی نکنین اگه میکنین خط قرمزا رو رد نکنین و از اونجا که خطوط قرمز نامعلومه پس کلا بحث نکنین
دو:دوستتون دارم فعلا
امضاء:اسی که اسماعیل نیست!