سلام دوستان
خب دوباره دارم پست میزارم و خب درمورد فمینیسمه و خب برخلاف قبلی میخوام خوبیاش رو بگم!یادتون باشه موقع نقد هر چیز هم جنبه خوبش رو بگین و هم بدش رو،منم که میخوام چند تا پست در نقدش بگم و بگم چه بلا هایی داره سرمون میاره و قراره بیاره گفتم قبلش برای آرامش وجدان هم شده که خدایی نکرده تک بعدی و خیره سرانه نظر نداده باشم توی یه پست از خوبیا این جنبش چند صد و یازده ساله بگم!
1-موج اول:اولین موج فمینیسم مربوط به قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ بود که در ایالات متحده و بریتانیا، تمرکز اصلی این موج بر حقوق برابر برای زنان و مردان در قراردادهای قانونی، ازدواج، حضانت و مالکیت بود که تشکیل شده از قانون حضانت کودکان در سنین حساس،اجازه داشتن دارایی شخصی در بریتانیا کبیر!البته بخش عمده این موج درباره شرکت زنان در مسائل سیاسی مثل همون حق رای که گفتم و البته حق کاندیداتوری درپارلمان!البته میتونیم مبارزه با نژاد پرستی رو هم جزو موج اول قرار بدیم چون توی یه بخش زمانی بودن یعنی قرن نوزده و اوایل قرن 20
2-موج دوم:از دیگر فعالیتهای فمینیستها، تلاش برای انجام اصلاحات در قوانین خانواده که به شوهر حق کنترل زن را میداد، بود. اگرچه قانون سرپناه (قانونی در بریتانیا و آمریکا که حقوق قانونی زن را به شوهرش میداد که من خودم تقریبا باهاش موافقم البته به صورت موازی طوری که یک سری اعمال بدون اجازه همسر فرد چه مرد چه زن قابل انجام نباشه) تا قرن بیستم در ایالات متحده و انگلستان لغو شده بود، اما هنوز در بسیاری از کشورهای اروپا زنان متأهل از حقوق قانونی بسیار کمی برخوردار بودند. به عنوان مثال، در فرانسه تا سال ۱۹۶۵ زنان متأهل برای کار کردن نیاز به اجازه شوهر داشتند. فمینیستها همچنین در پی لغو قوانین «معافیت زناشویی» که شوهران را از محاکمه به دلیل تجاوز به همسرانشان معاف میکرد، بودند. پیش از این فمینیستهای موج اول چون ویکتوریا وودهال، ولترین دو سلیر و الیزابت کلارک ولستنهولم المی برای لغو این قوانین تلاش کرده بودند، اما موفق نشده بودند؛این قوانین یک قرن پس از آن در بیشتر کشورهای غربی لغو شدهاست، اما هنوز در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد.در کل توی موج دوم، فمینیسم برابری رو در مسائلی فراتر از حق رای جستجو میکند و در پی پایان دادن به تبعیضهای جنسیتی است و البته باید بگم هنوز هم ادامه داره در کنار موج سوم اما خب متاسفانه به حاشیه برده شده!
3-موج سوم(تعریف دقیقی نداره!):موجِ سومِ فمینیسم اصطلاحی است که شامل گرایشهای متعدد و مختلفی در حوزهٔ مطالعه و فعالیت فمینیستی میشود. مرز بندی دقیق تاریخی برای شروع موج سوم مورد اجماع واقع نشده اما معمولاً آغار آن را در اوایل دهه ۸۰ میدانند که تا به امروز ادامه داشتهاست. جنبش مذکور به عنوان واکنشی علیه شکست مفروض موج دوم و طرحها و جنبشهای ایجاد شده توسط موج دوم فمینیسم ظاهر شد، اما همچنین در پاسخ به دستاوردهای موج دوم اعلام وجود کرد. در ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰، درک این امر که زنان میتوانند با استفاده از کلیشههای مرسومی که به آنها عنوان داده میشود احساسی از توانمندی را ایجاد کنند، باعث شد موج سوم فمینیسم به باز تعریف زنان و دختران به عنوان موجوداتی قدرتمند، جسور و صاحب اختیار جنسیت خود بپردازد. هم چنین در موج سوم ادراکی عمومی وجود دارد مبنی بر اینکه زنان از «رنگها، قومیتها، ملیتها، ادیان و پیشینههای فرهنگی متفاوت» میآیند. موج سوم از تنوع و تغییر دفاع میکند. مانند دو موج قبل، نظریهای فراگیر و واحد که با آن بتوان موج سوم را توصیف کرد، وجود ندارد.(البته کم کم از اینجا بود که فمینیست ها شروع کردن به دیدن قدرت بیشتر و رگه های طمع قدرت توش دیده شد!به طوری که در بعضی جا ها کمی فاشیستی عمل کرد و به صورت رسمی دو قطب زنانگی و مردانگی رو به چالش کشید،میشه گفت همین اولین قدم برای آغازی بود بر پایان فمینیسم چون دو اصل انکار نشدنی مردانگی و زنانگی رو هدف قرار داد!موج سوم فمینیسم همچنین تلاش کرد تا از تعریف موج دوم در ربط با زنانگی فاصله بگیرد یا آن را به چالش بکشد؛ فمینیستهای موج سومی معتقد بودند که تعریف موج دوم بیش از حد به تجارب زنان سفیدپوست و طبقه متوسط-بالا اهمیت میداد. تمرکز موج سوم معمولاً بر «خردهسیاستها» بود و الگوی موج دوم در ربط با اینکه چه چیزی برای زنان خوب است، یا نیست، را به زیر سؤال برد. موج سوم فمینیسم در تلاش بود که برداشتی پسا-ساختارگرایانه از جنسیت داشته باشد. رهبران فمینیستی غیرسفید پوست مانند بل هوکس، گلوریا آنزالدوا، چلا ساندوالذو بسیاری دیگر تلاش کردند تا در چهارچوب فمینیسم فضایی برای مسائل مرتبط با نژاد ایجاد کنند. موج سوم فمینیسم همچنین منجر به بحثهایی میان فمینسیتهایی که معتقد بودند تفاوتهای روانشناختی مهمی میان جنسیتها وجود دارد و فمینیستهایی که معقتدند بودند هیچ تفاوت روانشناختی میان جنسیتها وجود ندارد و نقشهای جنسیتی فقط به دلیل شرایط اجتماعی هستند، شد.(خب دوستان دسته دوم اولین گروه نابودگر بودن!چرا؟چون زنان و مردان به صورت علنی از لحاظ رفتاری و اخلاقی و جسمی حتی توی مغز تفاوت دارن اما اینا با اینم مخالف بودن!جلو علم وایستادن!)
موج چهارم!(جهنم زیبا!):خب موج چهارم فمینیسم در سال ۲۰۱۲ و زمانی که توجهات نسبت به این جنبش مجدداً اوج گرفت، آغاز شد. این موج با استفاده از شبکههای اجتماعی در پیوند است.بنا به گفته محقق فمینیسم پرودنس چمبرلین، تمرکز موج چهارم بر عدالت برای زنان و مخالفت با آزار جنسی و خشونت علیه زنان است( اما از حرف تا عمل تفاوت بسیار است!)خب تا جایی خوب بود که یک سری قانون و قائده درباره تجاوز جنسی به وجود اومد و تابو شکنی مسائل جنسی مثل عادت ماهانه زنان و اینجور مسائل هدف بود اما وقتی به طور عجیبی به این اعتقاد رسیدن که تنها مردان قابلیت تجاوز کردن رو دارن و مردان فقط میتونن خشونت خانگی رو اعمال کنن و به صورت فاشیست جنسیتی توی این مسائل در اومدن ترسناک شد!گاها بعضی افراد به دروغ برای جذب لایک و فالوو و در کل حمایت فمینیست ها افراد معروف یا اعضای خانوادشون رو متهم میکردن که بهشون تجاوز کردن و همین قضیه تنها باعث شد که چالش me_too جای مبارزه با تجاوزه به دستگاه متجاوز ساز تبدیل بشه و آخرین شاهکارش قانون حفظ عصمت زنان توی ایران بود که بر اساس یک بندش یک زن بدون داشتن هیچ مدرکی میتونه یه مرد رو به تجاوز متهم کنه و اون مرد مجرم اعلام بشه که بیش از تندروی شد در اون و بر اساس اون تمام مردان به صورت اتوماتیک متجاوز در نظر گرفته میشن!بعدشم که هشتک kill_all_man و اعتقاد بر اینکه تنها 10 درصد جمعیت مردان کنونی باید زنده باشن و مردان بیضه های متحرکن به وجود اومد!
خلاصه که آره،نظرتون رو حتما بگین،چه موافق چه مخالف!فقط قول بدین که اگه متقاعد شدین قبول کنین و کولی بازی در نیارن منم قول میدم همینکار رو کنم!