خب سلام و درود فراوان!
این احتمال زیاد قرار شروع یه سری پست باشه که محتواشون کاملا جدی و بحث برانگیزه!
بحث رو اینجوری شروع میکنم:
فمینیسم چی هست اصلا؟منبعمون هم ویکی پدیاست که تاریخچه طویلی دارد:
فمینیسم (به فرانسوی: Féminisme) گسترهای از جنبشهای سیاسی، ایدئولوژیها و جنبشهای اجتماعی است که به دنبال تعریف، برقراری و دستیابی به حقوق برابر جنسیتی در مسائل سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی است.[۱][۲][۳][۴] فمینیستها بر این باورند که جوامع دیدگاه مردان را در اولویت قرار میدهند و با زنان در این جوامع به صورت منصفانهای رفتار نمیشود.[۵] تلاشها برای تغییر این وضعیت شامل مبارزه با کلیشههای جنسیتی و تلاش برای فراهمآوری موقعیتهای تحصیلی و شغلی برابر با مردان برای زنان میشود.
خب بریم سراغ معروفترین تعبیر و شعار فمینیسم یعنی برقراری و دستیابی به حقوق برابر جنسیتی:
برابری جنسیتی به گفته عزیزان فمینیسم یعنی:مردان و زنان در فرصت های شغلی برابر باشند اما در کدوم فرصت ها جای تامل داره،منظور فرصت ها کار ها پشت میزی و در بدترین حالت مهندسی و معلمیه،البته این ها هم مشاغل سخت و پیچیده این مخصوصا معلمی؛من خودمم معلمم و درک میکنم اما نسبت به کارگر روزمزد و عمله و بنا و کارگر معدن امنیت شغلی و جانی و درآمد بیشتری دارن و البته آسون ترن!تازه تصور کنین نیمی از جامعه مردان کارمند با زنان خانه دار جابه جا شن،تنها اتفاقی که میوفته افزایش جمعیت بی کاران کشوره،تازه اگه باز هم بخشیشون بتونن کارآفرینی کنن یا بتونن با شغل سخت تر و به اصطلاح یدی کنار بیان تازه مدرکشون هم حساب کنین که سالها برای شغل قبلیشون تحصیل کردن! اما زنان به لطف این جامعه به اصطلاح مرد سالار که در جهان به ویژه کشور ما حاکمه توسط جامعه بخاطر بیکاری بازخواست نمیشن اما مردان میشن،طوری که همیشه توسط خانواده و دیگران سرخورده شده و حتی منظور از آمار بیکاران مردان بیکار جامعه است!
اگه برابری میخوایم باید 50 درصد کارگران روزمزد و کارگران زحمت کش معادن رو هم زنان تشکیل بدن ولی خب از لحاظ عقلانی نمیشه چون این کار ها به نیروی بدنی احتیاج داره،نیروی بدنی به ماهیچه و تولید ماهیچه به هورمون تستسترون، و بدن زنان هم نسبت به مردان تستسترون کمتری داره،خیلی کمتر پس ماهیچه کمتری تولید میکنه و کار های جسمی سخت تره براشون.این بانوان ماهیچه ای رو هم میبینین توی فضای مجازی هورمون تستسترون رو به بدنشون تزیرق کردن یا به صورت استثنا بدنشون بیشتر از حالت عادی این هورمون رو تولید کرده.
بخش دیگه برابری درباره نظر اجتماع راجب به زن و مرده!
تصور کنین یه مرد فقیر رو توی خیابون ببینین،چقدر میل به کمکش دارین؟با خودتون دربارش چه تصوری دارین؟معتاده؟دزده؟قاتله؟خطرناکه و کلی چیز دیگه اما یه زن فقیر تنها حتی تصورشم به قلبتون فشار میاره چه برسه دیدنش توی خیابون!یا نظرتون چیه یه مثال دیگه بزنیم،یه خانوم و یه آقا با هم میرن کافه،خانوم به آقا میگه که بیا دنگی حساب کنیم!خب نظرتون راجب به زنه چیه؟مگر غیر از یه زن خودساخته و تلاشگر و موفق؟حالا بر عکسش،مرد به زن میگه بیا دنگی حساب کنیم!حقیقتا با خودتون میگین مرده خسیسه!اگه یه مرد درآمد داشته باشه میشه وظیفه اما یه زن میشه یه امتیاز مثبت!
خب بریم کنکاش این شعار با استفاده یکی از صدها نمونه موجود از سخنانشون:
2سال نابود شدن عمر رو و هزار تا سختی خطر رو که تحمیل میشه به مردان رو با عادت ماهانه و درد زایمان برابر میدونه،چیز هایی که طبیعت در نهادشون گذاشته و نشان سلامتشونه،میگه بزرگ کردن بچه انگار دست تنها بزرگ میکنه!آخه عزیز من پرورش کودک وظیفه مشترک هر دو والده حالا اگه پدر به دلیل روزی حداقل 7 ساعت کار اداری کمتر تو خونه حضور داره رو دلیلش معلومه چون اگه اینکار رو نکنه عمه من پول نمیاره تو سفرتون!
بخش فرهنگ غلط و تک بعدی دیدن رو قبول دارم،دختری که ازدواج نکنه رو ترشیده بدونن کار ظالمانه و کوته نظرانه ای مثل همین بخش مرد شدن پسران تو سربازی و اگه مردی سرباز نره میگن مرد نشده!
برچسب ضعیفه هم که مال قرون وسطا انقلابه دیگه واقعا،جامعه ما هم حقیقتا اصلا برای انسان و انسانیت احترام قائل نیست دیگه مرد یا زن پیشکشمون!
برای حسن ختام پارت اول:
جهانی که مکتب فمینیستی معاصر ترسیم میکند، جهان عجیبی است. از تاریخی سخن میگوید، که با آنچه درگروههای تاریخ دانشگاهها، تدریس میشود، مغایرت دارد. دیدگاهی را علمی میخواند که فقط به طور گزینشی، آموزههای گروههای علوم را اتخاذ میکند و رویکردی متناقض و غیرلیبرال به اخلاق است که در آن درستی یک عمل تا حد زیادی به فاعل آن بستگی دارد. جهانبینی ارائه شده در فمینیسم معاصر، شباهت زیادی به فرد شعبده باز دارد که میتواند در برنامه تحسین برانگیزی تردستی کند، به شرط آنکه از زاویه خاصی به برنامه او نگاه کنید و هیچ تلاشی برای بررسی دقیق کارش صورت نگیرد. در حقیقت نمیتوان به راحتی این تردید را از بین برد که دلیل اصرار همیشگی فمینیستها بر وجود دپارتمان جداگانهای برای برنامه "مطالعات زنان"، این است که مطالب آنها اگر مانند تاریخ، فلسفه، یا علم، تدریس میشد، مورد بازبینی دقیق و بررسی نقادانه قرار میگرفت؛ در حالیکه آنها باید از این بازبینی نقادانه، معاف باشند...
امضاء:اسی که اسماعیل نیست
پ.ن:راستی فردا اسامی برندگان اسی طوری رو پست میکنم!
پ.ن2:قصد ما کوچیک شمردن دغدقه و مشکلات زنان نیست فقط شفاف سازی راجب شیطانی به اسم فمینیسته!