جنگجو بودن به معنای جنگ طلبی نیست به معنای آمادگی برای جنگه،بزرگترین جنگ هم زندگیه،جنگ با مشکلات زندگی،حالا چی میشه اگه آماده ای این نبرد نباشیم؟
ازش فرار میکنیم،خودمون رو به نفهمی و ندیدن میزنیم اما مشکلات هیچوقت تسلیم نمیشن!میان دنبالت تا بالاخره روحتو به اسرات بکشن و بکشنش!
بیشتر صحبت این بخشم با نوجووناست،بچه ها بیاین بجای روابط عاطفی و اینجور چرندیات خودمون رو آماده آینده کنیم،اکثرا تو 10 تا 15 سالگی حداقل یک شکست عاطفی رو تجربه کردن(شکست عاطفی نه عشقی!)چرا اونوقت؟چون فک میکنه زندگی همینه،اما زندگی یعنی تا وقتی که مشکلات بزرگتر نشدن آماده نبرد باهاشون باشی،نوجوونی بهترین سن برای آماده شدن برای جنگیدن با مشکلاته،بجای سر کل زدن با احساسات کاذب خودتون قوی کنین،خودتون با اینکه که زندگی بهتر میشه گول نزنین،خودتون رو با امید به آینده روشن گول نزنین،امید چیز عجیبیه چون اگه عاقلانه نباشه فرد رو به جنون میرسونه،جای دنبال جذبه جنسی و احساسی رفتن آماده فردا تاریک و پر از مشکلات باشین،نمیخوام حرف کلیشه ای بزنم اما یادتون باشه هیچوقت تسلیم نشین چون اگه تسلیم بشین میشین آدم بده،منتظر زندگی شیرین هم نباشین،منتظر مرگ شرافتمندانه و خوب باشین چون آدما یا مثل یه قهرمان میمیرن یا انقدر زنده میمونن که میشن آدم بده؛زندگی شیرین مال ما آدمای معمولی نیست که بشه بدستش آورد،ما میتونیم معنیشو تغییر بدیم و فک کنیم توشیم!حالا بازم انتخاب با شماست،مثل احمقا دنبال احساسات باشین توی این سن یا که آماده دنیای تاریک آینده باشین!