ابراهیم اسکافی
ابراهیم اسکافی
خواندن ۱۴ دقیقه·۴ سال پیش

بررسی تطور گفتمان دانشجویی پس از انقلاب

گفتمان غالب جریان‌های دانشجویی پس از انقلاب تحولاتی را پشت سر گذاشته است که گاه مسیر خود را کاملاً معکوس نموده است. دست کم سه دوره را می‌توان از یکدیگر متمایز نمود که هر کدام از این دوره‌ها رویکرد سیاسی متفاوتی داشته‌اند. دورهٔ نخست، رویکردی عموماً اقتدارگرایانه، دورهٔ دوم رویکردی دموکراسی‌خواهانه و در نهایت متمایل به غرب و نهایتاً در دورهٔ سوم رویکردی تکثرگرایانه.

نشان دفتر تحکیم وحدت
نشان دفتر تحکیم وحدت

پس از انقلاب اسلامی، دولتی در ایران بر سر کار آمد که نسبت به عموم نیروهای انقلابی وقت، رویکردی معتدل و میانه داشت. این دولت تلاش داشت با استفاده از نیروهای متخصص و ملی‌گرا، به تدریج دولت را بازسازی کند و در سیاست خارجی نیز با احتیاط گام برمی‌داشت و چندان به دنبال راه چاره‌ای برای انقلابی‌گری پس از انقلاب نبود. بدیهی بود در این میانه بخش زیادی از نیروهای انقلابی نمی‌توانستند نقشی در دولت ایفا کنند. مشخصاً جایی برای جریانات تندرو دانشجویی نبود، تصور دولت این بود که حالا که انقلاب به ثمر نشسته است، روشنفکران به پشت میزهای تحریر خود و دانشجویان به کلاس‌های درس بازگردند و اجازه دهند دولت با آرامش به تثبیت دموکراسی بپردازد.

از یک طرف، در میان جریان‌های فکری انقلاب جریانات چپ اعم از مذهبی و غیرمذهبی گفتمان غالب را داشتند که با رویکرد لیبرال دولت سازگاری نداشت. بیش از همه حزب توده که نمایندهٔ رسمی کمونیست‌ها در ایران بود و به لحاظ تاریخی ارتباطاتی با اتحاد شوروی سابق داشت، تمام تلاش خود را برای از میان بردن دولت به کار برد و در این راه با چپ مذهبی نیز ائتلافی نانوشته داشت. از طرف دیگر، دانشگاه‌ها در خلأ قدرت پس از انقلاب مجالی برای عرض اندام تمام نیروهای سیاسی موجود و سرکوب‌شدهٔ سابق بود. در چنین فضایی جریان دانشجویی انجمن‌های اسلامی به تحریک بخشی از نیروهای سیاسی مخالف دولت موقت، وارد عرصهٔ سیاست در فضای پس از انقلاب شد و تأثیراتی ماندگار بر دانشگاه‌ها و بر فضای سیاسی کشور باقی گذاشت. در حقیقت دفتر تحکیم وحدت به بازوی فشار اقتدارگرایان پس از انقلاب تبدیل شد و هستهٔ نیروهای خط امام را تشکیل داد. این نیرو مدعی انحصار در پیشبرد خط انقلاب و رهبری در دههٔ نخست انقلاب بود. گام‌های مهمی که این جریان دانشجویی برداشت به پایان غیرمنتظرهٔ دولت موقت و قطع ارتباط با غرب و نهایتاً ایجاد فضای بستهٔ تک‌صدایی در دانشگاه‌ها منجر شد. اگرچه این اقدامات با نگاهی به گذشته ممکن است افراط‌گرایی تلقی گردد، نباید فراموش کنیم که در فضای ملتهب آن زمان این اقدامات عموماً مورد تأیید طیف گسترده‌ای از گروه‌های سیاسی و روشنفکران، اعم از مذهبی و غیرمذهبی بود. اشغال سفارت آمریکا ضربهٔ نهایی را به دولت موقت بازرگان وارد کرد، تعطیلی دانشگاه‌ها به تصفیهٔ تمام‌عیار دانشگاه منجر شد و فعالیت فرهنگی و سیاسی در دانشگاه در انحصار دانشجویان خط امامی درآمد که نه تنها داعیه‌دار انقلاب و رهبری بودند بلکه خودشان را تنها پیرو راستین امام می‌دانستند و از این رو حق خود می‌دانستند به سایر گروه‌های سیاسی اجازهٔ فعالیت ندهند.

اشغال سفارت آمریکا
اشغال سفارت آمریکا

این رویکرد اقتدارگرایانه تا حد زیادی تا پایان رحلت امام ادامه داشت و گسست جدی در این گفتمان پس از دوم خرداد رخ داد. پس از رحلت امام دو واقعهٔ‌ مهم سیاسی در صحنهٔ سیاست رخ داد که به تدریج در فضای جریانات سیاسی اثر ماندگار خود را برجای گذاشت. یکم درگذشت رهبر انقلاب، باعث شد نیروهای خط امام که دفتر تحکیم وحدت یکی از ارکان اصلی آن بود از هستهٔ اصلی قدرت به تدریج کنار گذاشته شوند. مقام‌های انتصابی که به نیروهای خط امام تعلق گرفته بود به تدریج به رقبای محافظه‌کار ایشان واگذار شد. از سوی دیگر فروپاشی بلوک شرق به افول گفتمان چپ منجر شد. گفتمان غرب‌ستیزی و امید به تشکیل حکومت‌های بی‌طبقه و سوسیالیستی به تدریج کم‌رنگ شد. دفتر تحکیم وحدت همچنان تلاش می‌کرد تا انحصار خودش در دانشگاه‌ها را حفظ کند و نقدهای چپ‌گرایانهٔ خودش را به دولت سازندگی وارد می‌کرد. نهایتاً دولت سازندگی زمینه را برای ایجاد جریان دانشجویی رقیب در دانشگاه‌ها که حامی دولت باشند، آماده کرد. اگرچه اتحادیهٔ دانشجویی مد نظر دولت هاشمی نهایتاً آن چیزی نشد که انتظار داشتند، زمینه را برای خروج دانشگاه‌ها از تک‌صدایی فراهم کرد. گفتمان دوم خرداد اگر چه از سوی همان کسانی مطرح شده بود که در دههٔ نخست انقلاب گفتمان خط امام را تشکیل دادند، به لحاظ گفتمانی در بسیاری جهات در تقابل با آن قرار داشت. از یک‌سو بر تنش‌زدایی با جهان تأکید داشت که نسبتی با اشغال سفارت نداشت. به جای تعطیلی دانشگاه و تصفیهٔ آن بر شورونشاط دانشجویی و تحمل مخالف اصرار داشت و دفاع از آزادی‌های فردی و جامعهٔ‌ مدنی از شاخص‌ترین شعارهای آن بود که تا حد زیادی می‌توان آن را خارج شدن از گفتمان چپ جهانی تعبیر کرد. دفتر تحکیم وحدت تعاملی دوسویه با دولت دوم خرداد داشت، از یک سو نخستین و پرتلاش‌ترین حامی سید محمد خاتمی بود و از سوی دیگر با گفتمانی از سوی دولت روبرو می‌شد که نسبتی با پیشینهٔ تاریخی‌اش نداشت. نهایتاً تعامل تحکیم وحدت و دولت مورد حمایتش باعث تحول گفتمانی عظیمی در تشکل‌های دانشجویی وابسته به این اتحادیه شد. در گفتمان جدید تشکل‌های دانشجویی اگرچه چند سالی همچنان در سالگرد ۱۳ آبان، به ابتکار نسل نخست تحکیم وحدت پس از انقلاب افتخار می‌کردند، به تدریج غرب‌ستیزی را کنار گذاشتند. نه تنها چهره‌های اصلی خط امام، بلکه کم‌کم راه برای اغلب روشنفکران عرفی، غرب‌گرا و لیبرال نیز در دانشگاه‌ها باز شد. این پیوند دولت و دانشگاه از منظر جناح رقیب بسیار خطرناک بود. زمانی که ماه‌عسل دولت دوم خرداد و حاکمیت به پایان رسید، خیلی زود تشکل‌های دانشجویی نیز تحت فشار قرار گرفتند. اگرچه در ابتدای روی کار آمدن دولت خاتمی، تشکل‌های دانشجویی از گفتمان تنش‌زدایی خاتمی در سیاست خارجی عقب بودند، اما رویکرد غرب‌گرایانهٔ آنها شتاب سریعی پیدا کرد به نحوی که در نهایت به استقبال حملهٔ آمریکا به عراق با عنوان بهار بغداد رفتند. در حالی که تحکیم وحدت تحت فشار شدید اقتدارگرایان قرار داشت و البته گویا بخش امنیتی و محافظه‌کار دولت با تفرقه‌افکنی در تشکیلات تحکیم عملاً از آن حمایت می‌کرد، خود دفتر تحکیم دچار نوعی آشفتگی گفتمانی شد. از یک سو طرح عبور از خاتمی پیوند میان دولت و دانشگاه را تهدید می‌کرد و به طرز متناقضی با برچسب حکومتی زدن به اصلاح‌طلبان، تصور می‌کردند واگذار کردن قدرت، به آنان توان اثرگذاری بیشتری در جامعه می‌دهد و حتی نگران بقای سیاسی خود نبودند و از سوی دیگر حمایت همه‌جانبه از غرب و سیاست‌هایش در خاورمیانه میان دفتر تحکیم وحدت و فضای رسمی سیاست در ایران درّه‌ای بزرگ ایجاد می‌کرد. اما نهایتاً افول اصلاحات و جایگزینی دولت احمدی‌نژاد که از قضا یکی از فعّالان نسل نخست تحکیم وحدت بود به حیات سیاسی تحکیم پایان داد.

سخنرانی خاتمی در دانشگاه
سخنرانی خاتمی در دانشگاه

در دورهٔ نخست دولت مهرورزی برخی از تشکل‌های دانشجویی در زیر ضربات سهمگین اقتدارگرایان با هزینه‌های بسیار به فعالیت ادامه دادند و سازمان ادوار تحکیم وحدت نیز تشکیل شد تا خارج از دانشگاه‌ها نیز به فعالیت سیاسی ادامه دهند. در آستانهٔ انتخابات ۸۸ سازمان ادوار تحکیم وحدت با رویکردی عجیب وارد فضای انتخاباتی شد. از اصلاحات به شکلی قدیمی سرخورده شده بود و به همین خاطر تلاش کرد از مهدی کروبی بدیلی رادیکال برای رهبری اصلاحات بسازد. مسئلهٔ پیش رو این بود که این جریان متّکی به فعالان دانشجویی، در میان گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب و احزاب اصلی، در اقلیت قرار داشت و صرفاً می‌توانست از میان نیروهای منفرد یارگیری کند. این فضای رقابتی میان سازمان ادوار و بدنهٔ اصلاحات با نزدیک شدن به ایام انتخابات به مواضع رادیکال‌تری علیه اصلاح‌طلبان انجامید. در حالی بخش عمده و غالب اصلاحات از نامزدی میرحسین موسوی حمایت می‌کرد و سید محمد خاتمی نیز به نفع او کنار کشیده بود، دبیر سازمان ادوار مدعی شد میرحسین موسوی نامزد مخفی جناح مقابل یا به‌عبارتی خود نظام است و میانه‌ای با اصلاحات ندارد. حتی تا جایی پیش رفت که مدعی شد خطر مهندس موسوی برای اصلاح‌طلبان بیش از محمود احمدی‌نژاد است و باید در صورت رقابت آنها، از نامزد رقیب اصلاحات حمایت کرد و بدین ترتیب توپخانه ادوار تحکی موحدت علیه میرحسین فعال شد.

جنبش سبز پایانی بر این رادیکالیسم سیاسی بود و اصلاح‌طلبان پس از انتخابات با مسائل عمده‌ای مواجه شدند که این اختلافات به فراموشی سپرده شد. دستگیری و بازداشت فعالان سیاسی از تمام طیف‌های سیاسی نیز باعث شد نیروهای اصلاح‌طلب در قالب جنبش سبز ائتلافی وسیع را شکل دهند. در عین حال، اعتراضات پس از انتخابات فرصت مناسبی برای دولت مهرورزی فراهم کرد تا با عنوان مقابله با فتنه، اندک صدای باقی‌ماندهٔ تشکل‌های دانشجویی را نیز سرکوب کرده و تشکل‌های موازی و حامی اقتدارگرایان را در دانشگاه‌ها جایگزین تشکل‌های اصلاح‌طلب کند. نه تنها تحکیم وحدت سابق از میان رفت بلکه چندین اتحادیهٔ جدید با رویکرد اقتدارگرایانه با عناوین مشابه تحکیم وحدت و انجمن‌های اسلامی تشکیل شد.


ائتلاف سیاسی جنبش سبز اگرچه از نخستین انتخابات پس از اعتراضات با بی‌اعتنایی عبور کرد، اما علی‌رغم حصر رهبران خود و ایجاد محدودیت‌های گسترده برای اصلاح‌طلبان، در اقدامی غیرمترقبه در روزهای آخر نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری، تصمیم به شرکت در انتخابات گرفت و اگرچه نامزدی جدّی از درون خود نداشت، از میانه‌روترین نامزد موجود حمایت کرد. روی کار آمدن دولت روحانی و شعارهای او در حمایت از دانشگاه پویا و پرنشاط و انتقاد از فضای پادگانی دانشگاه، موجب شد تا فعّالان دانشجویی جدید به فکر احیای تشکل‌های دانشجویی جدید بیفتند و کارزاری گسترده را در سراسر دانشگاه‌های کشور به راه انداختند تا تشکل‌های مستقل دانشجویی تشکیل شده و فضای یک‌دست‌شدهٔ دانشگاه‌ها را تغییر دهند. از سوی دیگر حسّاسیّت جناح مقابل که به زحمت توانسته بود دانشگاه‌ها را در دوران احمدی‌نژاد تسخیر کند، نسبت به تحولات دانشگاه بسیار زیاد بود. از اینرو دولت به راحتی نمی‌توانست وزیر تحوّل‌سازی به مجلس معرفی کند. نهایتاً در دور نخست در اکثر دانشگاه‌های کشور تشکل‌های جدیدی تأسیس شدند که منتقد وضعیت موجود هم در دانشگاه و هم در سطح کشور بودند. به سختی می‌توان گفت که این نسل جدید از تشکل‌های دانشجویی چه مشخصه‌های گفتمانی بارزی دارند، اما روشن است که هم از گفتمان اقتدارگرایانهٔ نسل اول تحکیم وحدت فاصله دارند و اساساً امکان بازتولید آن را ندارند و هم چندان روی خوش به گفتمان غرب‌گرایانهٔ سال‌های پایانی دفتر تحکیم نشان نمی‌دهند. شاید بتوان وجه غالب آن را حمایت از گفتمان جنبش سبز دانست. گفتمانی که بیش از هر چیز بر کثرت‌گرایی و دفاع از حقوق شهروندی و حاکمیت مردم‌سالاری تأکید دارد. از حیث گرایش ایدئولوژیک نیز چرخش‌هایی دیده می‌شود. اگر نسل دوم پس از فروپاشی بلوک شرق به سوی غرب کشیده شد، نسل جدید پس از بحران‌های شدید اقتصادی در غرب و ظهور جنبش‌های ضدسرمایه‌داری شکل گرفته است که اتفاقاً آن را از اردوگاه سرمایه‌داری دور می‌کند. در نتیجه چندان جای شگفتی نیست که بخشی از نسل جدید تشکل‌های دانشجویی شیفتهٔ گفتمان منتقدان نئولیبرالیسم باشند. شاید این رویکرد را در میان تشکل‌های صنفی خارج از تشکل‌های رسمی بیشتر بتوان دید. تضعیف تشکل‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها باعث گردیده است که علاوه بر تشکل‌های رسمی، نهادهای صنفی و فعالان نشریاتی نیز به همان اندازه صدای متمایزی داشته باشند. از آنجا که تشکل‌های جدید از داشتن اتحادیهٔ رسمی سراسری محروم هستند نمی‌توان رویکرد کلی آنان را دریافت.


دولت احمدی‌نژاد اگرچه در کلیت رویکرد اقتصادی‌اش چندان ضدسرمایه‌داری نبود، اما شعارهای او و اقدامات نمادینش از جمله توزیع یارانهٔ‌ نقدی و مسکن مهر و سهام عدالت، به تدریج گفتمان اجتماعی را وارد فضای سیاسی کرد. ناکامی اصلاح‌طلبان نیز برخی از تحلیلگران سیاسی این جریان را به این نتیجه رساند که عدم توجه به گفتمان اجتماعی موجب رویگردانی مردم و طبقات فرودست از اصلاحات شده است. از سوی دیگر حامیان ایدئولوژیک چپ که پس از ضربهٔ سهمگین فروپاشی اردوگاه چپ، دچار سرخوردگی ایدئولوژیک شده بودند به تدریج خودشان را بازسازی کردند و این بار برخی از روشنفکران و تحلیلگران چپ سابق گفتمان ضدسرمایه‌داری را در قالب جدید انتقاد به نئولیبرالیسم بازسازی نمودند. گشایش‌های فرهنگی نیز باعث شد که محدودیت‌های نشر از سر راه کتاب‌های ایدئولوژیک غیراسلامی برداشته شود و پس از دوران سخت‌گیری شدید علیه ایدئولوژی چپ، به تدریج دوباره قفسه‌های سرخ‌رنگ به کتاب‌فروشی‌ها بازگردند. از اینرو همه‌چیز زمینه‌ساز اقبال به گفتمان چپ در دورهٔ جدید است، چه در سطح عمومی جامعه و چه در دانشگاه‌ها. اما این گفتمان برای اینکه بتواند به وجه غالبی در تشکل‌های دانشجویی دربیاید موانعی پیش رو دارد. مشکل تاریخی گفتمان چپ نسبت این گفتمان با دموکراسی‌خواهی است، البته نه با آن چیزی که در نظام‌های تک‌حزبی کمونیستی روند دموکراتیک خوانده می‌شود، بلکه دموکراسی متکثری که خواهان رقابت، شفافیت و پاسخ‌گویی و به عبارتی سازگار با لیبرالیسم سیاسی است. یا باید دغدغهٔ دموکراسی را که اتفاقاً وجه غالب تشکل‌های دانشجویی است کنار بگذارد یا گفتمانی را بازسازی کند که فضای مناسب برای دموکراسی هم داشته باشد. از سوی دیگر رویکرد جدید چپ که اگر شکل‌های کلاسیک آن را کنار بگذاریم، گفتمان منتقدان نئولیبرالیسم است، وجه سلبی آن بیش از ماهیت ایجابی است. در واقع می‌تواند تمام جریان‌های سیاسی موجود را با برچسب نئولیبرالیسم به باد انتقادات سهمگینی از جنس کالایی‌سازی، پولی‌سازی، تضعیف توان چانه‌زنی کارگران و فقیرتر کردن آنان و مشابه آن، بگیرد اما همچنان از برساختن بدیلی برای سیاست‌های موجود ناتوان است. در دوگانهٔ سیاسی موجود در قدرت، سرگردان است، اگر هر دو جناح را به یک چوب بزند، طبیعی است به تقویت جناح اقتدارگرایی کمک خواهد کرد که قدرت فرادستی دارد و به خوبی می‌داند که اگر قدرت یکپارچه شود مجال تنفس از این جریان نیز گرفته خواهد شد. اگر از جناح مقابل اقتدارگرایان حمایت کند، در آن صورت تکلیف اختلافاتش با آنها چه می‌شود. در حقیقت در آنجاهایی که جنبهٔ سرخ تشکل‌های دانشجویی بر جنبهٔ سبز آن چربیده است به منزوی شدن آن تشکل‌ها انجامیده است و آن تشکل‌هایی که بیشتر بر وجه سبز ماهیت خود تأکید دارند حضور پررنگ‌تری داشته‌اند.




دفتر تحکیم وحدتاصلاح‌طلبیجنبش دانشجویینئولیبرالیسمدانشگاه
مترجم و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید