در خصوص ماهیت رخدادی که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد اختلاف نظر شدیدی میان صاحبنظران وجود دارد. درحالی که نیروهای ملی همواره آن را کودتا خواندهاند، هواداران سلطنت نیز از همان روز نخست عنوان قیام ملی را به کار بردند و تقریباً تا زمانی که محمد رضا شاه در قدرت بود به کسی اجازه ندادند حرف دیگری بزند. در این خصوص اما نکاتی قابل تأمل وجود دارد.
- مدعیان قیام ملی عمدهٔ استدلالشان جایگاه قانونی محمدرضا شاه و صدور فرمان عزل وی است. اما آنچه از اسناد برمیآید دولتین انگلیس و آمریکا سالها پیش از ۲۸ مرداد در فکر برکناری مصدق بودند و تصورشان بر این بود که با حضور وی در قدرت نمیتوانند مشکل نفت را در ایران حل کنند و طرحهایی در این زمینه ریخته بودند. همواره بخشی از این طرح کودتا متقاعد ساختن شاه برای مشارکت در این کودتا و صدور چنین فرمانی بود. در حقیقت دعوا بیش از آنکه میان شاه و نخستوزیر باشد میان انگلیس-آمریکا و مصدق بود و صدور فرمان عزل بخشی جزئی از این طرح کودتا. از آن گذشته زمانی چنین فرمانی میتواند مشروعیت قانونی بدهد که همراه با برخورد قهرآمیز در فضای سیاسی نباشد. در صورتی که فضای سیاسی ایران بهواسطهٔ نیروهای نظامی و امنیتی حالت خارقالعاده به خود نمیگرفت، چندان دور از انتظار نبود که مصدق پاسخ درخور سیاسی به شاه بدهد و با پشتوانهٔ مردم حرکت او را خنثی کند، چنانکه پیشتر در سی تیر نیز در برابر فرمان شاه ایستادگی کرد و موفق شد. در حقیقت بیمیلی شاه برای عدم مشارکت در کودتا و صدور چنین فرمانی نیز به همین خاطر بود که بهلحاظ سیاسی چنین اقدامی در وضعیت معمول سیاسی کارآمدی نداشت و تنها میتوانست عنصری تزئینی در یک کودتای تمامعیار نظامی و امنیتی باشد و قدرت مشروعیتبخش نداشت.
- قیام و حضور مردم در خیابان بدون شک نیاز به نیروی بسیجکننده و محرک دارد که ۲۸ مرداد فاقد چنین عنصری است. نه گروه سیاسی خاصی چنین فراخوانی داده بود و نه اتفاق تکاندهندهای رخ داده بود که باعث حرکت خودجوش مردم شود. از آن طرف نیز کاملاً آشکار شده است که در میان بخشی از مردم و نیروهای سیاسی و نظامی پول سازمان سیا توزیع گردیده است. بنابراین حضور آن عده از مردم را بیش از آنکه جنبشی سیاسی بدانیم، اجرای نمایشی بود که دستمزد بازیگران آن پرداخت شده بود. از آن گذشته تلفیق جنبش سیاسی و تانک امری عادی نیست. حضور تانکها در خیابان و هدف گرفتن محل اقامت مصدق نمیتواند عنصری خودجوش باشد. سابقه نداشته است که جنبشهای اعتراضی خودش بتوانند تانکها را به نفع خودشان از پادگانها بیرون بکشند.
- برخی بر این نکته تأکید دارند که طرحها و نقشههایی که سالیان درازی نیروهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا کشیده بودند تنها به عملیات مفتضح ۲۵ مرداد ختم شده و باقی وقایع دیگر ربطی به آنان نداشته است. فارغ از اینکه باور این موضوع دشوار است که طرحی چندین ساله چگونه پس از یک شکست ممکن است به طور کلی از دستور کار خارج شده باشد، شواهد حاکی از آن است که هندرسون پس از کودتای نافرجام به شدت فعال شده و با دیداری پرتنش که با مصدق داشت توانست یک مشکل اساسی را با حیله حل کند و از مصدق بخواهد که هوادارانش را از خیابان جمع کند. از سوی دیگر در ۲۷ مرداد جلسهای با حضور مقامات امنیتی آمریکا و انگلیس و شخص فضلالله زاهدی برای چارهاندیشی برگزار شده است.در حقیقت برخی از اسناد نشان میدهد که عملیات ۲۸ مرداد درست پس از دیدار هندرسون و مصدق آغاز شد و با حمله و تصرف محل اقامت مصدق پایان یافت.
- اما فارغ از ماهیت رخدادهای ۲۸ مرداد، آنچه مسلم است اینکه دولت ایران و اتحاد انگلیس و آمریکا در بنبست سیاسی قرار داشتند و همین بنبست موجب شد که در نهایت یک سوی مناقشه با کودتا این گره بزرگ را بگشاید. روشن نیست اگر کودتا رخ نمیداد این بنبست چگونه خاتمه مییافت. نه تنها منافع اقتصادی ایران در این کودتا دستکم تا مدتی از میان رفت، بلکه دستاوردهای دمکراتیک سیاسی ایران نیز یکباره خنثی شد و بار دیگر دولتی خودکامه بر سر کار آمد و با پشتوانهٔ دولتهای دمکراتیک روزبهروز خودکامهتر شد. دولت مصدق توانسته بود شاه را قانع کند که بهجای حکومت، سلطنت کند و تمام ارکان حکومت را تحت نظارت دولتی دمکراتیک دربیاورد. اما وظیفهٔ یک دولت کارآمد گرهگشایی از مشکلات و بهحساب آوردن دقیق قدرت طرفهای مقابل است، عنصری که دولت مصدق گویا فاقد آن بود یا چنان اسیر شعارهای خود شده بود که دیگر راهی برای خودش باقی نگذاشته بود. مسئله این است که زمانی که ما خودمان نتوانیم مشکلاتمان را با دیگران حل کنیم و پا پیش بگذاریم، آنها منتظر نمیمانند و مشکلاتشان را ولو با شیوههای نامشروع و زورگویانه حل خواهند کرد و چه بسا خساراتی جبرانناپذیر بر سرنوشت یک کشور و نظام اجتماعی و سیاسی ما برجا بگذارند.