(این یادداشت را در سال ۹۴ یعنی دو سال پس از روی کار آمدن دولت روحانی نوشتم. از آن زمان تغییراتی در وضعیت دانشگاهها و مقررات آن به وجود آمده است، اما ساختار حکمرانی در دانشگاه همچنان ثابت باقی مانده و همان مشکلات گریبانگیر دانشگاهیان است، از این جهت گمان میکنم بازنشر آن در اینجا خالی از فایده نیست.)
*****
در دوران دولت قبلی فشار بسیار زیادی بر دانشجویان و اساتید وارد شد به نحوی که اگر همین مسیر ادامه پیدا میکرد فقط دانشجویان و استادان همسو با دولت میتوانستند در دانشگاه حضور داشته باشند و دانشگاه از حالت نهادی عمومی خارج میشد. ریاست محترم جمهور در زمان انتخابات با هوشیاری تأکید زیادی بر آزاد بودن فضای دانشگاهها کردند و به درستی اعلام کردند که بر دانشگاه نباید فضای پادگانی حاکم باشد. از سوی دیگر ایشان و سایر مسئولان دولت بارها اعلام کردهاند که در مقابل فشار مخالفانِ دولت، انتظار دارند که دانشگاهیان به صحنه بیایند و از دولت حمایت کنند. گاهی این صحبتها حالت گلایه نیز پیدا کرد. با وجود گذشت نزدیک به دو سال نه تغییر چندانی در فضای دانشگاهها به وجود آمده است و نه دانشگاهیان توانستهاند با طیب خاطر از سیاستهای دولت تدبیر و امید اعلام حمایت کنند.
مشکل به نظر میرسد در زیرساختهای حاکم بر دانشگاههاست. البته همه دانشگاهها شرایط و ساختار یکسانی ندارند و در همین مدت دیدهایم که دانشگاههایی همسو با شعارهای دولت توانستهاند فضای دانشگاه را تغییر دهند و شرایط موجود را از حالت تکصدایی که در دولت قبل به شدت بر دانشگاه حاکم بود خارج کنند. این موضوع از یک طرف بسته به عزم جدی رئیسان جدید است و از سوی دیگر به نفوذ و پایگاه تشکلهای اصلاحطلب فعال اساتید و دانشجویان ارتباط دارد. ضمن این که شاهد آن هستیم که در برخی دانشگاهها اتفاقاً اوضاع با روی کار آمدن دولت جدید و تغییر مدیریت، وخیمتر هم شده است و اندک روزنههایی که در دولت قبلی وجود داشت از میان رفته است.
دولت گرچه میخواهد فضای پادگانی دانشگاهها را بر هم بزند و این را بارها اعلام کرده است و نمیتوان در نیت دولت تردید کرد، اما تا زمانی که زیرساختهای پادگانی شدن فضای دانشگاهها را تغییر ندهد نمیتواند اطمینان پیدا کند که دانشگاهها از فضای پادگانی خارج شده و از حاکمیت تکصدایی بیرون میآید. چند عامل را میتوان در پادگانی شدن فضای دانشگاه مؤثر دانست:
– تعدد تصمیمگیری در امور دانشگاه و دخالت نهادهایی از خارج دانشگاه موجب شده است که حتی اگر دانشجویان و دانشگاهیان هم بخواهند فضای آزاد ایجاد کنند آن نهادها مانع از باز شدن فضا خواهند شد. همانطور که در دولت قبلی تعدد تصمیمگیری در سیاست خارجی باعث سردرگمی مسئولان شده بود و هزینههای زیادی را بر کشور تحمیل کرد و نهایتاً دولت جدید با یککاسه کردن مسئولیت در وزارت خارجه توانست نظم و انسجام به سیاست خارجی بدهد، به نظر میرسد سیاستهای اصلاحی مشابهی باید در نحوه مدیریت دانشگاهها صورت بگیرد و مدیری منتخب دانشگاهیان مسئولیت نهایی را بر عهده داشته باشد و به دانشگاهیان پاسخگو باشد و با تقویت تشکلهای دانشجویی فضای نظارت و نقد را ایجاد کند.
– انباشت قوانین و آییننامههایی که هر گونه فعالیت دانشجویان را به شدت مقید و محدود میکند فضا را برای فعالیت دانشجویی پرمخاطره و پرهزینه کرده است. در چنین شرایطی دانشجویان ترغیب به انفعال و بیتحرکی میشوند و برای فعالیت کردن نیاز به اراده و انگیزه و صبری بسیار قوی دارتد تا از هزارتوی مقررات بتواند عبور کند. اغلب مقررات مربوط به شکلی کاملاً اقتدارگرایانه تصمیمگیری را بر عهده کسانی گذاشته است که عمدتاً از بیرون دانشگاه نصب میشوند و جایگاه چندانی به خود دانشگاهیان نداده است. بگذریم از این که در بسیاری از دانشگاهها به دلیل فقدا نظارت کافی، حتی همین قوانین هم نادیده گرفته میشود. در عموم دانشگاهها مسئولانی که برای تصمیمگیری در خصوص فعالیتهای دانشجویی تعیین شدهاند حق خودشان میدانند که به میل خودشان مقررات را تفسیر کنند، در نتیجه فعالیتهای دانشجویی در صورتی که همسو با مسئولان باشد مجاز شمرده شده و در غیر این صورت تخلف محسوب میگردد. با توجه به ناروشن بودن بسیاری از مقررات و مجازاتها و محرومیتهای شدیدی که پیشبینی شده است، عملاً فعالیت دانشجویی به عبور از دالان وحشت تبدیل شده است. گام گذاشتن در این راه مستلزم صرف نظر کردن از تمام حقوق اجتماعی و دانشگاهی است. از این رو به نظر میرسد برای این که دانشگاه دوباره شاهد شور و نشاط حاصل از فعالیتهای دانشجویی گردد باید بسیاری از مقررات حاکم بر دانشگاهها یا برچیده شده یا به نحوی بازبینی شود که خود دانشجویان و دانشگاهیان بتوانند در خصوص فعالیتهای دانشجویی تصمیم بگیرند و مرجع نهایی خارج از دانشگاه نباشد.
– انتصاب مدیران از بالا و عدم مداخله دانشگاهیان در امور دانشگاه، استقلال دانشگاه را از بین برده است. دانشگاهها در کشورهای توسعهیافته عموماً مستقل از دولت و در نتیجه مستقل از تغییر و تحولات سیاسی هستند اما متأسفانه در کشور ما چنین امری هنوز تحقق پیدا نکرده است. در پایان دوران اصلاحات در برخی دانشگاهها مدیران انتخابی برگزیده شدند اما با پایان یافتن دوران اصلاحات، هم روند انتخابی شدن مدیران از میان رفت و هم این که مدیران منتخب از کار برکنار شدند. از میان برداشتن نفوذ نهادهای خارج از دانشگاه بر دانشگاه و بها دادن به خواست دانشگاهیان میتواند به باثبات شدن دانشگاهها کمک کند. حالت انتصابی مدیران هرگونه امکان پاسخگویی را از میان برده و امکان پیشرفت را منوط به نزدیکی با فرد منتصب میکند. متأسفانه در شرایط فعلی هر گونه انتصاب حتی انتخاب مدیر گروه، انتخاب استادان، پذیرش دانشجویان در سطوح ارشد و دکتری منوط به استعلام گرفتن از وزارتخانهای خاص است که عملاً جامعه دانشگاهی را به نحوی وابسته و فرمانبر کرده که نقش چندانی در ادارهٔ امور مربوط به خود ندارند. برای بازگشت اعتبار دانشگاه لازم است خود دانشگاهیان در امور مربوط به خود مرجع نهایی باشند و از ذیل حاکمیت سایر وزارتخانهها خارج شوند.
– امکان صدور احکام سنگین محرومیت برای دانشجویان عملاً فضای رعب و وحشت را بر دانشگاه حاکم کرده است. آییننامه کمیته انضباطی که در آن جامعه دانشجویی نقش چندانی در آن ندارد در بسیاری از دانشگاهها زمینه را برای سرکوب شدید هرگونه صدای معترض و منتقد فراهم کرده است. متأسفانه قوانین انضباطی دانشگاهها به نحوی است که اگر مسئولان دانشگاه تصمیم به برخورد با دانشجوی منتقدی بگیرند، او عملاً هیچگونه پشتیبان و پناهی برای دادرسی ندارد. در صورتی که محرومیت از تحصیل را مجازات اجتماعی و سلب حقوق افراد تلقی کنیم کمیته انضباطی با تجمیع شاکی و قاضی و مجری احکام عملاً تفکیک قوا را هم نقض کرده است. در مواردی به رییس دانشگاه این حق داده شده است که از ورود دانشجویان به دانشگاه هر زمانی که مایل بود خودداری کند. حتی قوانینی به تصویب رسیده است که اگر دانشجویی با تصمیمات مسئولان بناحق از حق تحصیل محروم شد امکان دادرسی در مراجع قضایی را نداشته باشد. به نظر میرسد برای خروج دانشگاه از فضای پادگانی، تغییراتی اساسی در ساختار کمیته انضباطی ضروری است و باید مرجع رسیدگی در مورد تخلفات دانشجویان به نهادی داده شود که دانشجویان بتوانند صدای خودشان را به روشنی برسانند، از خودشان دفاع کنند و ضمناً از نفوذ نهادهای خارج از دانشگاه بیرون بیاید. بدون چنین تغییراتی هرگونه انتقاد و اعتراضی سرکوب خواهد شد.
– فعالیتهای وابسته به نهادهای خارج از دانشگاه فضای وحشت و ارعاب را در دانشگاهها حاکم کرده است. علاوه بر این که در دوران دولت قبلی جعل هویت تشکلهای دانشجویی رواج زیادی پیدا کرد و هنوز هم در برخی دانشگاهها ادامه دارد و عمدتاً گروههای اصولگرا تمایل دارند از نام و عنوان تشکلهای باسابقهٔ اصلاحطلب استفاده کنند، شاهد پدیده متناقض دیگری هم بودهایم که عمدتاً به گروههایی مربوط میشود که از بیرون دانشگاه حمایت مالی و معنوی میشوند. از این جهت این پدیده متناقض است که در جهت عکس فلسفهٔ وجودی خود عمل میکند، یعنی تشکلهای دانشجویی داریم که تمام فعالیت و تلاششان در این است که جلو راهاندازی و فعالیت سایر تشکلهای دانشجویی را بگیرند. یا نشریات دانشجویی در دانشگاهها منتشر میشود که تمام هدف و آرمانش این است که جلو فعالیت مطبوعاتی سایرین گرفته شود. در حقیقت با فضای و ارعاب و تهدید و افشاگری و در برخی موارد با استفاده از حربهٔ تکفیر و ارتداد برخی تشکلها و مطبوعات وابسته به آنها در دانشگاه هم دانشجویان را تهدید میکنند و هم اساتید را. در مواردی هم که دیگران برنامهای در دانشگاه داشته باشند سعی بر برهم زدن آن برنامهها دارند. عموماً هم این تشکلها از سوی نیروهای خارج دانشگاه پشتیبانی سیاسی و رسانهای میشوند. چنین فضایی امکان فعالیت را برای نیروهای مستقل از میان میبرد. در صورتی که دانشگاهیان پشتیبان جدّی نداشته باشند عملاً هرگونه فعالیت به معنای از دست دادن تمام حقوق دانشگاهی و مدنی خواهد بود. در صورتی که دانشگاه بخواهد از فضای پادگانی خارج شود قاعدتاً باید جلوی ارعاب و وحشتآفرینی تشکلها و دانشجویان علیه یکدیگر را بگیرد تا زمینه برای فعالیت دانشجویی هموار گردد.
– کنترل امنیتی تردد در دانشگاهها بیش از هر اقدام دیگری دانشگاهها را به پادگان شبیه کرده است. در برخی دانشگاهها در ورودی فضاهای دانشگاهی گیت امنیتی نصب شده است. حال آن که دانشگاه مرکز ترویج علم و دانش است و نباید ورود و خروج به آن بدین صورت به شکلی امنیتی درآید. در مواردی حتی تردّد دانشجویان غیرخوابگاهی به خوابگاهها هم محدودیتهای شدیدی دارد. به طور کلی به نظر میرسد در دولت قبلی گرایش به این سو بوده است که تا جای ممکن ارتباط دانشجویان با یکدیگر محدود شود. ابراز نظر و عقایدشان محدود شود و همه چیز تحت کنترل امنیتی درآید. به همین خاطر در بسیاری از دانشگاهها حتی چسباندن اطلاعیههای تبلیغاتی که به رفع نیازهای مالی دانشجویان و ابتکارات درآمدزای کوچک مربوط میشود نیز در کنترل شدید حراست قرار گرفته است. اگر بناست دانشگاه از حالت پادگانی خارج شود بهتر است به لحاظ ظاهری هم از پادگان بودن فاصله بگیرد. در موارد بروز مشکل از مسئولان حراست دانشگاه بخواهد که وارد عمل شوند نه این که تمام امور دانشگاه زیر نظر آنان باشد.
موارد گفته شده لزوماً به دولت قبلی بازنمیگردد، برخی از امور ریشهاش به دورههای قبلی برمیگردد اما مسلماً با شرایط و نیازهای دوران جدید سازگار نیست و باید تحوّلی اساسی در نحوه مدیریت دانشگاه صورت بگیرد. دولت اگر بخواهد به دانشگاه که مهمترین حامی پیشرفت و ترقی کشور است نقش فعالی بدهد، باید بندها و زنجیرهایی را که در طول سالیان و دورههای گوناگون به اقتضای شرایط نامساعد روز بر پیکره دانشگاه بسته شده است، باز کند تا دانشگاه از فضای پادگانی موجود خارج شده و حامی توسعه و دولتهای توسعهگرا باشد.