این دو راهی دو سر برد
بوی خانهتکانی و نوروز برای یک کتابدار، با اعضای کتابخانهاش به مشام میرسد. وقتی اعضای کتابخانه علاوه بر کتابهای امانتی، با خودشان یکی- دو کیسه بزرگ و سنگین به کتابخانه آوردهاند و میگویند: «الهام جان برات از کتابخونه بچهها کتاب آوردم، کلی از کتابهاشون را جدا کردم تا اهدا کنم به کتابخونه، حتماً بذاری تو کتابخونهها.» «کتابهای خوبی هستند، ما که خوندیم و با بعضیهاشون کلی خندیدیم». بعد از راهنمایی برای انتخاب کتابها و گفتوگویی که برای هر کدام از کتابها با بچهها دارم، میروم سراغ کتابها! کیسه را باز میکنم و هر کدام را با دقت ورق میزنم. از کتابهای خط خطی شده و کتابهایی که صفحاتشان یکی در میان پاره شدند، برایم آوردهاند تا کتابهای درسی و کمک آموزشی. من به عنوان کتابدار یک کتابخانه محلی کوچک که با این بچهها خاطره دارم و بزرگ شدن و یادگرفتن خواندنشان را دیدهام، با دیدن این کتابها دلم برایشان غنج میرود. به خودم میگویم که خاطره بازی کافی است و از نگاه یک کتابدار جدی به کتابها نگاه میکنم. ادامه کتابها، از کتابهای مذهبی است که همه جا هدیه میدهند و همه ما در خانه چندتایی از آنها داریم تا آموزش احکام پسران و دختران در سن بلوغ. از این کیسههای بزرگ با اغماض یکی دو جلد نصیب کتابخانه میشود، مابقی به مرحله بازیافت و خمیر شدن میروند. اهدا کنندگان عزیز در مراجعه بعدی به کتابخانه از من سراغ کتابهایشان را میگیرند که در جواب میگویم بجز یکی دو جلد، سایر کتابهای شما متناسب با خط مشی کتابخانه ما در مجموعه سازی نبود و ما آنها را به دست بازیافت سپردیم. احتمال میدهم ناراحت شوند. اما اعضای فرهیخته ما میگویند که از درآمد فروش آنها هم میتوانید برای کتابخانه هزینه کنید و این کار برای ما رضایت بخش است. در نخستین سالهای کارم در کتابخانه کودک، همه کتابها را میپذیرفتم و کار تفکیک آنها را هم برعهده میگرفتم. اما به مرور متوجه شدم که نیاز به توضیح این نکته است که هر کتابخانه متناسب با مخاطبانش و خط مشی که برای خودش ترسیم کرده است، اقدام به مجموعه سازی میکند و لزوماً هر کتابی که به کتابخانه آورده میشود، مناسب قرار گرفتن در کتابخانه نیست و اگر هم وارد مخزن شود، هرگز مورد استفاده مخاطب کتابخانه قرار نمیگیرد. با بیان این نکتهها و اینکه ممکن است من کتابهای اهدایی شما را به دست بازیافت بسپارم، تعدادی که دلبستگی بیشتری به کتابهایشان داشتند، از انجام آن کار پشیمان میشدند و به دنبال مکان دیگری برای کتابهای دلبندشان میگشتند و از من درباره اینکه کتابها را کجا دهند، سؤال میکردند. یکی از این مکانها که به ایشان معرفی میکردم، مرکز تبادل کتاب تهران بود. این مرکز واقع در خیابان انقلاب، خیابان برادران مظفر شمالی، مکانی برای گردش کتابهای بدون استفاده در خانه با کمترین هزینه به منظور ترویج فرهنگ کتابخوانی است. اگر تعداد کتابهای کاربران برای تبادل کمتر از 50 جلد باشد، میتوانند با مراجعه حضوری اقدام به افتتاح یک حساب کاربری کنند که از سوی کارمندان این مرکز برایشان انجام میشود و کتابها را به آنها بسپارند تا فرایند بررسی، ممیزی و قیمتگذاری از سوی مرکز، برای هر کتاب صورت گیرد. کارشناسان مرکز با توجه به معیارهای تعریف شدهشان، کتابها را قیمتگذاری کرده و به نام شما به ثبت میرسانند و شما پس از آن در قسمت پنل کاربری در سایت مرکز تبادل کتاب میتوانید وضعیت کتابهای خود را پیگیری کنید. کتابهای شما از زمان ثبت به مدت سه هفته با قیمت کارشناسی شده در مرکز فروخته میشوند، اما اگر فروخته نشد و در قفسهها باقیماند، در هفته چهارم با تخفیف ۳۰درصد و در هفته پنجم با ۵۰درصد تخفیف و در نهایت بعد از شش ماه با ۷۰درصد تخفیف به فروش میرسند. حالا دیگر خیالتان راحت است که کتاب شما به دست دیگر دوستداران کتاب رسیده است. وقتی کتابهای شما به فروش رفت یک اعتبار مجازی برای شما در این مرکز ایجاد میشود و شما این امکان را دارید که هر زمان نیاز به خرید کتاب داشتید، با استفاده از اعتبارتان از همان مرکز، کتاب جدیدی را خریداری کنید. در صورتی که در مرکز تبادل کتاب فاقد اعتبار باشید، یعنی همه موجودی خود را استفاده کرده یا پیشتر کتابی را برای تبادل ارائه نداده باشید، این امکان را دارید که به صورت آزاد از مرکز تبادل، کتاب خرید کنید. کتابهای مرکز تبادل کتاب حتی در صورت خرید آزاد، نسبت به بازار از قیمت پایینتری برخوردارند. چون کتاب دسته دوم محسوب میشوند. همه ما در قفسه کتابهایمان در خانه، کتابی را داریم که فکر میکردیم خواندن آن برای ما ضروری است اما هرگز نتوانستیم آن را بخوانیم یا حتی فرد مناسب این کتاب را در اطراف خود نیافتیم تا آن را هدیه دهیم. مرکز تبادل کتاب، این امکان را برای شما فراهم میکند تا هم قفسه کتاب شما سبک شود، هم آن کتاب به خوانندهاش برسد، هم شما یک کتاب دیگر را برای خود انتخاب کنید. واقعیت این است که خانه تکانی فرهنگی، روشی متفاوت از سایر بخشها دارد و علاوه بر مرتب کردن ظاهر قفسهها و کمدها، آگاهی ما را تغییر میدهد و ما را به شبکهای از فرهیختگان متصل میکند.
این یادداشت را در هفته نامه ایران جمعه ، تاریخ 11 اسفند 1401، ضمیمه پنج شنبه روزنامه ایران منتشر کردم.