الهام اسماعیلی
الهام اسماعیلی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

نمایشگاه گردی بخش کودک و نوجوان

نوجوانها این روزها چی می‌خوانند؟ شفاف تر بخواهم بگویم؛ یک نوجوان از قشر متوسط که به مدرسه دولتی معمولی می‌رود چه چیزهایی می‌خواند؟ در واقع وقتی بهکتابخانه می‌آید سراغ چه جور کتابهایی را می‌گیرد؟

بیش از یک سال است که مراجعین نوجوانم (دوره اول متوسطه) گاهی پنجم و ششم‌ها از من کتابی درباره داستان بازی‌ها یا گاهی روش انجام یک بازی آنلاین(پسری اهل کتاب که تحت تاثیر دوستانش که اهل بازی است، قرار گرفته و می‌خواهد از روی کتاب یاد بگیرد که چگونه بازی کند!) یا بیشتر کمیک استریپ و کتابهایمصور خصوصاً مانگا‌ها را می‌خواهند. در کتابفروشی‌ها هم شنیده‌ام که نوجوان‌ها و بعضی والدین از کتابفروش سراغ مانگا را می‌گیرند، که سخت یافت می‌شود. اما تا دلتان بخواهد کمیک‌‌ انیمیشن‌های دیرنی در هر جای نمایشگاه امسال به چشم می‌خورد که خیلی بی‌کیفیت و واقعاً آزاردهنده بود.

در نمایشگاه گردی امسال بخش کودک، نوجوان به چند ناشر معروف و بزرگ سر زدم. نشر ویدا از همه شلوغ‌تر بود، ناشر داستانهای فانتزی، ترسناک و دلهره‌آور،که کتاب بازی تاج و تخت، ویچر یا سری آر ال استاین را چاپ کردند. نوجوان‌های ۷-۸ سال پیش که استاین می‌خوندند حالا جوان‌های ۲۰ و چندساله‌ای بودند که درنشر ویدا حسابی شلوغ کرده بودند و دنبال یک کتاب هیجان انگیز‌تر بودند. بعد رفتم انتشارات پیدایش که برای من یک شگفتی داشت و با یک نوع کتاب جدید آشناشدم به نام light novel. لایت ناول یا رمان راحت خوان که ناشر این اسم را برایش گذاشته، لایت ناول کتابی‌ست که بعد از پخش انیمه به صورت رمان در حد ۵۰هزار کلمه درمیاد!! (چرا خب؟ درآمدزایی و استفاده از علائق در همه ابعاد) پیدایش ناشر تیزبینی هست که با توجه به نیاز نوجوان امروز دست به چاپ رمان ژاپنیمی‌زند، همانطور که برای نوجوان ۱۰ سال پیش فانتزی و ادبیات ترسناک چاپ می‌کرد. حالا در غرفه‌ش نوجوان‌های زیادی در صف خرید و انتخاب کتابها بودند. ازدیدن این کتابها هیجان زده اما در خرید مردد بودند. یکی از پسرها به دوستش می‌گفت: «آخه باحاله؟ حذف نکردند؟» می‌گفت: «بذار یه کم بخونم.» انگار که کمیشک دارند که داستان به طور کامل ترجمه شده باشد. بچه‌ها به راحتی مانگا به زبان انگلیسی را می‌خرند و می‌خوانند و آشنا به محتوا هستند که احتمال حذف را هم‌ می‌دهند.

کاهش سن بلوغ، چرخش نوجوان‌ها از غرب به شرق، به سریال‌-انیمه‌ها و خواندن کتابهای مصور کار نویسنده‌های ایرانی را خیلی سخت‌تر کرده است. انگارینویسنده‌ها که فیلمنامه و بازینامه هم می‌نویسند‌ از نوجوان ما چندگام عقب‌ترند. زمانیکه ترجمه گرافیک ناول‌ها بازار نشر ایران را پر کردند، ما همچنان درگیر ادبیاتفانتزی و ترسناک بودیم؛ تا مانگا و کمیک فراگیر شد، ناشر و نویسنده داستان‌های تصویری با زبان محاوره و تصاویری همچون خاطرات پسر بی‌عرضه فارسی راچاپ کردند. این بار کمی زودتر جنبیدیم و حالا البته کمیک «ایلیا» را هم داریم، تصویرسازی و کیفیت چاپ کتاب خوبه، اما داستان همان قدرت ماورائی و جادو وعمق نداشتن شخصیت‌هاست. ما دنباله رو شرق و غربی هستیم که برای کودک و نوجوان‌مان ذائقه ساختند. داستانی که می‌نویسیم کپی ضعیفی است از تمام آنچهکودک و نوجوان خوانده‌ است. ما در نوشتن که پایه هر کار فرهنگی است، بیش از هر چیزی نیازمند داشتن یک ذهن هوشیار با داشتن تفکر نقاد هستیم.

شاهد هستیم که شخصیت‌ها در کمیک‌های مارول پا را از امریکا فراتر گذاشتند، به آفریقا و شرق آسیا رسیدند و به زودی شخصیت مسلمان را نیز رو خواهند کرد. برای خودم بسیار جالب بود که دو فیلم پلنگ سیاه و شانگ چی از بخش داستانی قوی برخوردار بودند که به غنای فرهنگی و افسانه‌ای افریقا و شرق آسیا بی‌ارتباطنیست. به قدری شخصیت پردازی‌ها در فیلم پلنگ سیاه و شانگ چی باورپذیر و عالی بود که اگر ‌المان‌های فیلم مارول در آن نبود، احتمال نمی‌دادیم، این دو نیز ادامههمان قهرمان‌های بی‌هویت امریکایی هستند. ما نیاز داریم همانند آن نویسندگان از بیرون به آنچه داریم نگاه بیندازیم و از نو بنویسیم. نوجوان امروز را متناسب باشرایط روز بشناسیم. نوجوانی که الان سرگرم nft و متاورس شده.

آیا باید ذائقه‌شان را عوض کرد‌؟ تغییر ذائقه چگونه خواهد بود؟ جادو، چندخدایی، دنیاهای موازی و … از مفاهیم مشترک داستان‌های مورد علاقه‌شان هست. ما بایدبا آنها هم مسیر شویم؟



نمایشگاه گردینوجوانمانگالایت ناولکتاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید