کودک ذاتاً پرسشگر و جست وجوگر است. از همه چیز میپرسد و برای سؤالهایش در پی پاسخ است. هرچه بزرگتر میشود و به سن و سال مدرسه رفتن میرسد ما انتظار داریم که جنس سؤالها متفاوت و جست وجویش برای یافتن پاسخ بیشتر شود. در فصل مدرسهها در کتابخانه کودک و نوجوان با تعداد زیادی کتاب مرجع، منتطرم تا دانشآموزهای رده سنی مختلف به ما مراجعه کنند و پروژههای کلاسی را با هم پیش ببریم و انواع روش پژوهش را با هم تجربه کنیم. اما هرسال تحصیلی تعداد دانشآموزان کودک و نوجوانی که به کتابخانه مراجعه میکنند تا با استفاده از منابع مرجع از جمله فرهنگنامه کودکان و نوجوانان به جست وجو و پژوهش در موضوع مورد سؤال بپردازیم، کاهش مییابد.
روحیه پژوهشگری و پرسشگری در مدارس، زیر فشار حجم مطالب آموزشی و تکالیف شب و امتحانهای کلاسی از بین میرود. البته همه تقصیرها به گردن نوع آموزش، معلم و مدرسه نیست. در عصر اینترنت و شبکههای اجتماعی و این روزها چت با هوش مصنوعی و بمباران اطلاعاتی که کودک در معرض آن است، محتمل است که قبل از ایجاد سؤال در ذهن کودک و حرکت به سمت رسیدن به پاسخ، جوابهای آماده در اختیارش قرار گیرد و از او بخواهیم آن پاسخها را یاد گیرد و به همان بسنده کند. که البته در تفکر انتقادی، رسیدن به هر پاسخ یک بن بست و پایان تفکر است. پرسیدن سؤالهای خوب ادامه دهنده مسیر پژوهش است.
دانشآموزان این روزها سؤالی برایشان ایجاد نمیشود تا به دنبال پاسخ و پژوهش باشند. بعد از پاندمی کووید19 و در دسترس قرار گرفتن اینترنت به واسطه گوشی هوشمند، اگر سؤالی هم داشته باشند، به صورت صوت یا متن از آقا گوگل میپرسند و او برای آنها هزاران و گاه میلیونها صفحه میآورد که به سؤال او پاسخ دادهاند، بدون اینکه زحمتی به خودش برای جست وجو در منابع مختلف و معتبر دهد. البته قطعاً نوع پژوهش در عصر دیجیتال و در نگاه کودک بومی دیجیتال تغییر کرده است. شاید دیگر نیاز به حضور در کتابخانه و استفاده از منابع معتبر نباشد. همان منابع معتبر به صورت دیجیتال در انواع کتابخانههای تحت وب در دسترس است و البته که استفاده از آنها رایگان نیست و میزان مراجعه از سوی کودک و نوجوان به آنها بسیار کم است. بیشتر منظورم این است که دانشآموز این روزگار، سؤالی برایش مطرح نمیشود، خانواده، مدرسه و معلم و خصوصاً رسانهها، هر آنچه را لازم است تا کودک و نوجوان بیاموزد دستهبندی کردند و در سالهای مختلف تحصیل در اختیارش قرار میدهند و او آن محتواها را بدون احساس نیاز دریافت میکند. از بیسؤالی دانشآموزان گفتم، دلیل آن را بینیازی و فاقد دغدغه بودن آنها میدانم. هرگاه انسان احساس نیاز داشت، نیاز بیپاسخ ماند، سؤال و دغدغهای برای او ایجاد میشود. نیازِ برآورده نشده است که سؤال ایجاد میکند. کودک و نوجوان این عصر فاقد احساس نیاز هستند. ما به جای آنها فکر میکنیم و تصمیم میگیریم. نمیگذاریم لذت کشف را بچشند تا در مسیر پژوهش و کشف قرار گیرند. هرگاه در طول قرنها انسان، احساس نیاز به چیزی داشته است، در پی رفع آن کوشیده و آن را پاسخ داده است. کودک به محض تولد با انبوهی از نیاز به دامن خانواده میآید و ما با توجه به روند رشد او، نیازهایش را برآورده میکنیم. در هر عصری یک نیاز که از همه پررنگتر بوده به پاسخ رسیده است. مثلاً نیاز به ساخت ابزارهای مختلف شکار برای پاسخ به نیاز گرسنگی، از نیازهای حیاتی و کف هرم مازلو تا نیاز به شکوفایی. مثلاً میل به پرواز و ساخت هواپیما. نه تنها کودک و نوجوان، که بزرگسالان هم در این عصر از هر چیزی اشباع شدهاند. اشباع از هر آنچه در ذهن آید. برای همین است که به هر سمت که سرک میکشیم، ما را به سمزدایی و پاکسازی ترغیب میکنند. سمزدایی از کبد، پاکسازی بدن، پوست، ذهن و سمزدایی این روزها، دیجیتالی است. تا از نظر ذهنی و جسمی پاک شده، عادی و نرمال شویم و بتوانیم سبکبال زندگی کنیم. دانش آموز عصر دیجیتال در حد اسکرول کردن، درگیر یک مطلب یا موضوع میشود، چند ثانیه مکث میکند، سپس از روی مطلب رد میشود.
سرعت بالای زندگی، حوصله عمیق شدن و کاویدن یک موضوع را برای کودک و نوجوان نمیگذارند. تعداد نوجوانانی که به یک موضوع علاقهمند میشوند و میخواهند در دریای دانش شیرجه بزنند و آن را عمیق یاد بگیرند یا مهارتی کسب کنند بسیار اندک و انگشت شمار است. مدتی پیش کودکی را دیدم که به خزندگان علاقه دارد و درباره آنها کتاب میخواند، مستند میبیند، پژوهش میکند و میداند که در آینده نیز یک جانورشناس متخصص با گرایش خزندگان میشود، بسیار با همسن و سالانش متفاوت بود؛ متمرکز بود و مانند سایر بچهها از هر محتوای رسانهای که در دسترس بود، استفاده نمیکرد. از گروه همسالان پیروی نمیکرد و به خودش و علایقش آگاه بود و با عزت نفس پیشنهادهای فراگیر دوستانش در زمینههای مختلف را بررسی و در نهایت رد میکرد. در هرکاری مستقل عمل میکرد و با استدلال درباره انتخابهایش توضیح میداد که همه در راستای هدفش بود. لازمه این سبک زندگی و پژوهش، کنارهگیری از هر چیزی است که کودک و نوجوان را در سطح نگه میدارد. والدین، معلم، مربی برای کودک و نوجوان نقش تسهیلگر و حمایت کننده را دارند که با تشویق به طرح پرسش و برانگیختن حس کنجکاوی کودک باعث خواهد شد کودک پژوهشگر تربیت شود.
این یادداشت در ویژه نامه جمعه ۵۳ - ۲۳ آذر ۱۴۰۲ منتشر شده است.