پاندای کونگ فوکار انیمیشنی است مفرح،کمدی،شاد،دوست داشتنی و سرشار از لذت. انیمیشنی که به ما نشان می دهد حتی یک پاندای چاق خپل می تواند جنگجوی اژدها شود و مردم دره صلح را نجات دهد. کسی که نه استاد شیفو و نه پنج آتشین هیچ اعتمادی به او نداشتند ولی استاد اوگوی درست انتخاب کرده بود. پو کسی بود که می توانست دره را از درست تایلانگ خشمگین که حس کینه و انتقام او را کور کرده بایستد.
داستان درباره پاندایی چاق است که در آرزوی تبدیل شدن به یک کونگ فوکار بزرگ است ولی بابا شله پز که پاندا را بزرگ کرده، مخالف است و معتقد است که پاندا(پو) باید کار و کاسبی در شعله پز خانه را گسترش دهد و کنار خودش به کار آشپزی و پختن آش مشغول شود.
پو که شیفته پنج آتشین و استاد شیفوست در حسرت آن است که بالاخره یک روز تبدیل به یک کونگ فوکار بزرگ شود.
در قصر یشم، استاد شیفو در حال تربیت پنج آتشین(ببری-افعی-میمون-لک لک و مانتیس) است تا یکی از آنها بتواند با انتخاب استاد اوگوی جنگجوی اژدها شود. آنها تمرینات طاقت فرسایی را پشت سر می گذارند که استاد اوگوی شیفو را از بازگشت تایلانگ مطلع می کند. تایلانگ در زندان چولگام مخوف چولگام که نگهبانانش همه کرگدن هستند زندانی است و به نظر می رسد نمی تواند از آن زندان فرار کند اما باز هم شیفو نگران است. او پرنده قاصدی به نام زنگ را به زندان چولگام می فرستد تا آنها با اقداماتی جهت امنیت بیشتر زندان برای عدم فرار تایلانگ انجام دهند.
اما رئیس زندان که یک کرگدن است، از این اقدام سر باز می زند و حتی ناراحت هم می شود و به خود مطمئن است که تایلانگ هرگز نمی تواند از زندان چولگام فرار کند ولی تایلانگ همه کرگدن ها را درب و داغون می کند و به زنگ می رسد و به زنگ پیغام می دهد که زنگ به استاد شیفو برساند.
در همین هنگام مراسم جنگجوی اژدها برگزار می شود و مردم دره به سمت قلعه یشم می روند تا ببینند کی جنگجوی اژدها می شود. پو که چاق است نمی تواند از پله های پرتعداد قصر یشم بالا برود ولی به زحمت خود را بالا می کشد و وقتی به در اصلی می رسد، در بسته می شود. او از تمام سوراخ ها برای دیدن نمایش پنج آتشین استفاده می کند ولی موفق نیست و از تمام نقشه هایش برای ورود به قصر یشم با ناکامی همراه می شود، ولی او ناامید نمی شود چون موشک ها و ترقه هایی را پیدا می کند تا با آنها بتواند وارد قصر یشم شود.
در همین هنگام بابا شله پز سر می رسد و سعی می کند پو را از این کار باز دارد ولی پو تصمیمش را گرفته و در لحظات آخر پرتاب به بابا شله پز می گوید که من نمی خواهم آشپز بشوم و می خواهم کونگ فوکار بشوم ولی موشک عمل نمی کند و پو نقش بر زمین می شود. دیگر کار از کار گذشته و خود پو هم ناامید شده است. در لحظه ای پو می خواهد بلند شود، موشک ها عمل کرده و پو به هوا می رود، سپس پس از عبور از ابرها به پایین سقوط می کند و صاف وسط محوطه قصر یشم فرود می آید. حضار با تعجب به پو نگاه می کنند. پو چشمانش را باز می کند و چیزی جلوی چشمانش می بیند. انگشت استاد اوگوی.
درست است استاد اوگوی در کمال ناباوری پو را بعنوان جنگجوی اژدها انتخاب می کند که باعث تعجب همگان می شود. استاد شیفو هم عصبانی است و فکر می کند که چطور یک پاندای چاق و تنبل می تواند دره صلح را از یک خطر بزرگ نجات دهد.
در ابتدا شیفو و پنج آتشین نقشه هایی می کشند تا پو را از قصر یشم فراری دهند. در مقابل اوگوی هم به پو امید می دهد و همین باعث می شود پو به راحتی تسلیم نشود.
پو کتک های سیری از استاد شیفو و پنج آتشین می خورد که در نهایت کارش به طب سوزنی مانتیس می کشد. آنجا متوجه می شود که داستان تایلانگ چیست؟ تایلانگ بچه ای بود که در جلوی در قصر یشم گذاشته شده بود و پدر و مادرش هم نبودند. استاد شیفو تایلانگ را می بیند و او را بزرگ می کند و به او کونگ فو یاد می دهد. او تبدیل به یک کونگ فوکار ماهر می شود. تایلانگ حالا برای یک هدف می جنگید انتخاب بعنوان جنگجوی اژدها اما استاد اوگوی او را بعنوان جنگجوی اژدها انتخاب نکرد. همین باعث شد تایلانگ شهر را به هم بریزد برای دستیابی به طومار اژدها وارد عمل شود. اما طومار اژدها چیست؟ هر کس که بعنوان جنگجوی اژدها انتخاب می شد باید طومار اژدها را می خواند. حال تایلانگ می خواست به زور طومار را بگیرد ولی اوگوی جلویش را می گیرد و او را بیهوش می کند و او به زندان چولگام فرستاده می شود. بعد از آن شیفو با هیچ کس مثل تایلانگ مهربان نبود و دیگر تغییر کرده بود. در همین حین شیفو توسط زنگ متوجه فرار تایلانگ می شود و آن را به اوگوی گزارش می دهد و اوگوی در پاسخ به شیفو از او قول می گیرد. در نهایت چوبش را به شیفو می دهد و از دنیا می رود. شیفو به پو و پنج آتشین خبر را اعلام می کند و اینجاست که پو فرار می کند، شیفو جلویش را می گیرد ولی درگیری کلامی بین آنها رخ می دهد که باعث ناراحتی شیفو می شود. پنج آتشین هم که امیدی به پو نداشتند خودشان وارد عمل شدند تا تایلانگ را شکست دهند. صبح فردا استاد شیفو به غذاخوری می رود و می بیند که پو برای پیدا کردن غذا دست به کار های خارق العاده از جمله وا کردن 180 می زند که باعث تعجب و خوشحالی شیفو می شود. شیفو پو را به جایی کونگ فو برای اولین بار در آن توسط اوگوی ابداع شد می برد و در آنجا با استفاده از غذا پو را آموزش می دهد و او تبدیل به یک کونگ فوکار می شود. پنج آتشین هم در نبرد با تایلانگ شکست می خورند و با تن های زخمی به قصر یشم باز می گردند. حال نوبت رونمایی از طومار اژدهاست. پو طومار را باز می کند ولی چیزی در طومار نیست جز بازتاب تصویر خود پو. هیچکس درک نمی کند که چرا اوگوی طومار اژدها را خالی گذاشته. به هر حال شیفو به پو و پنج آتشین دستور می دهد که دره را تخلیه کنند تا از تایلانگ در امان باشد. شیفو خودش با تایلانگ می جنگد و شکست می خورد. پو هم که فکر می کرد بابا شله پز در پختن آش هایش رمز و رازی دارد فهمید که در اشتباه است. بابا شله پز می گوید که هیچ چیز سری در آش ها به کار نرفته فقط باید به خود و کاری که می کنی باور داشته باشی. همین باعث می شود که پو به سر خالی بودن طومار اژدها پی می برد. به قصر برمی گردد و با تایلانگ مبارزه می کند و او را شکست می دهد.
حال همه به پو احترام می گذارند حتی استاد شیفو.
این انیمیشن زیبا و خنده دار در سال 2008 ساخته شد و محبوبیتش زمینه را برای پاندای 2 و 3 فراهم کرد. این انیمیشن بالغ بر 2000 بار از تلویزیون پخش شده ولی هنوز هم برای خیلی ها شیرین و خنده دار است. یکی از بهترین انیمیشن ها و خنده دار ترین انیمیشن ها با موزیک هانس زیمر آلمانی، رقابت اسکار 2008 را به انیمیشن تحسین برانگیز وال ای باخت ولی این چیزی از ارزش های این کارتون کم نمی کند. به شما توصیه می کنم این انیمیشن را از دست ندهید، انیمیشنی پر از معنی و مفهوم و در عین حال کمدی و شاد برای تمام گروه های سنی.