شرح حال پنج نفر از دوران کودکی تا دوران جوانی، که کارشان را از خلافهای کوچک شروع می کنند و ..
بازیگران : Brittany Daniel، Bruno Kirby، Cynthia Daniel، Ernie Hudson، James Madio
کارگردان : Scott Kalvert
خاطرات بسکتبال (به انگلیسی: Basketball Diaries) یک فیلم درام جنایی زندگینامهای آمریکایی است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد[۲] به کارگردانی اسکات کالورت[۳][۴] و بر اساس رمانی زندگینامهای به همین نام نوشته جیم کارول. این داستان سالهای نوجوانی کارول را بهعنوان یک بسکتبالیست و نویسنده امیدبخش دبیرستانی روایت میکند که به هروئین اعتیاد پیدا میکند.[5] توزیع شده توسط New Line Cinema، [6] در The Basketball Diaries لئوناردو دی کاپریو در نقش کارول به همراه برونو کربی، لورین براکو، ارنی هادسون، پاتریک مکگاو، جیمز مادیو، مایکل ایمپریولی و مارک والبرگ در نقش های فرعی بازی می کنند.[7] The Basketball Diaries اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس در 27 ژانویه 1995 به نمایش درآمد.[8] این فیلم در 21 آوریل 1995 به طور گسترده در سینماها اکران شد و نقدهای متفاوتی دریافت کرد و 2.4 میلیون دلار در باکس آفیس فروخت.
نوجوان جیم کارول یک بسکتبالیست دبیرستانی معتاد به مواد مخدر است که به طور مرتب با دوستانش پدرو، میکی و نوترون در خیابان های شهر نیویورک و در مدرسه دچار شرارت می شود. او در خارج از بسکتبال، علاقه هنری به نویسندگی، نگهداری آثارش در دفتر خاطراتش، بیان افکارش و خلق شعر دارد. بهترین دوست جیم، بابی، بر اثر سرطان خون در حال مرگ است. جیم اغلب در بیمارستان به ملاقات او می رود. بعداً، پس از سفر به یک نمایش استریپ که توسط بابی عصبانی کوتاه شده بود، بابی می میرد و جیم و دوستانش در مراسم تشییع جنازه او شرکت می کنند. پس از تشییع جنازه، جیم و دوستانش به زمین بسکتبال می روند و خاطرات زندگی بابی را مرور می کنند. جیم که از مرگ بابی افسرده شده، شروع به مصرف هروئین می کند.
در تمرین بسکتبال، سوئیفتی مربی جیم، جیم را در دوش حمام می بیند، زمانی که او استراحت کوتاهی می کند تا او را بلند کند، جایی که او را تازیانه می زند و به او پیشنهاد می دهد که برای رابطه جنسی به او پول بدهد. جیم قبول نمیکند و سوئیفتی را با سر به دیوار هل میدهد. با افزایش ناامیدی جیم از مدرسه و زندگی در طول زمان، او تصور می کند که به همکلاسی هایش شلیک می کند. روز بعد، قبل از یک بازی، جیم، پدرو و میکی از کلاه پدرو قرص می خورند، به این امید که آنها بالا باشند. نوترون قرص ها را رد می کند و با جیم در مورد عادت رو به رشد خود مواجه می شود. قرص ها داونر هستند و باعث می شوند پسرها در طول بازی عملکرد فاجعه باری داشته باشند. معلمی که متوجه مصرف مواد مخدر پسرها می شود به جیم و میکی می گوید که آنها یک هفته تعلیق شده اند و سوئیفتی به جیم می گوید که او اکنون دوباره از بازی بسکتبال برای مدرسه اش منع شده است. جیم و میکی، در پاسخ، از تیم استعفا می دهند و مدرسه را رها می کنند، در حالی که نوترون می ماند.
مادر جیم پس از افشای مواد مخدر او را از خانه تبعید می کند. جیم، میکی و پدرو از آن زمان به بعد فقط برای امتیاز بعدی خود به عنوان معتادان بی خانمان زندگی می کنند. یک گشت و گذار بعد، آنها را مجبور می کند برای پول وارد یک مغازه شیرینی فروشی شوند. میکی یک اسلحه در صندوق پول پیدا می کند و آن را می گیرد. با شنیدن صدای آژیر، جیم و میکی فرار می کنند، اما پدرو که خیلی بلندتر از آن است که متوجه وضعیت شود، پشت سر گذاشته و دستگیر می شود. جیم به زندگی ناامیدانه از معاملات مبهم و خوشحالی با میکی ادامه میدهد و در زمستان پیش رو، در برف سرشار از هروئین از هوش میرود. دوست جیم، رجی، که با جیم به خاطر وضعیت مخمصهاش در موقعیتی مشابه همدردی میکند، او را پیدا میکند، او را به آپارتمانش میبرد و او را مجبور به سمزدایی میکند، اما جیم دوباره عود میکند.
جیم در خیابان به دنبال مواد مخدر است و به تن فروشی در یک دستشویی عمومی متوسل می شود. بعدا، جیم و میکی هروئین می خرند، اما متوجه می شوند که فروشنده آنها را پاره کرده است. میکی خشمگین فروشنده را در پشت بام یک ساختمان آپارتمانی می اندازد. او به طور تصادفی او را از پشت بام هل می دهد تا جان خود را از دست بدهد. میکی سعی می کند فرار کند، اما توسط یک باند مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و سپس دستگیر می شود. او بعداً در بزرگسالی محاکمه و محکوم می شود. جیم پس از فرار، بدون هیچ جایی برای رفتن، به آپارتمان مادرش می رود و او او را به پلیس گزارش می دهد. جیم دستگیر، مجرم شناخته میشود و به جرم حمله، دزدی، مقاومت در برابر دستگیری و نگهداری مواد مخدر به شش ماه حبس در جزیره رایکرز محکوم میشود و مدتی را در زندان برای پاکسازی میگذراند.