ماهیت فعالیتها و ورزشهایی که توی محیط وحشی کنترلنشده(کوه، جنگل، صحرا و ...) برگزار میشند دو عامل مهم رو همراه داره:
۱: حرکت مداوم (بالا و پایین).
۲: نشان دادن درجه ی بالایی از اسیبپذیری.
خود این دو مورد و علاقه ی درونی من به ریسک کردن از عوامل پایهای هستند که این گونه فعالیتها رو برام جذاب میکنند. اما این به این معنی نیست که ریسکی رو بدون سنجش و از روی نااگاهی قبول کنم. پس بهتر ه که یه برنامه ی کناری برای بدترین و پیشبینی نشدهترین اتفاقات ممکن داشته باشم. یه ذره کلی و انتزاعی شد. بیا یه سناریو رو ببینیم:
ایوی ساعت ۵ صبح از خواب بیدار میشه و به کوهی تو منطقه ی x میره و برنامه داره که قله ی y رو صعود کنه و تا ۸ شب برگرده خونه. برای چنین پروژه ی یه روزهای، ایوی از قبل اب و هوا رو چک کرده و میدونه که شنبه آفتابی خواهد بود. توی کیفش مقداری اب و غذا میذاره و عصاهای کوهنوردیاش رو بر میداره و میره که یه آخر هفته ی خوبی رو توی طبیعت بگذرونه.
ساعت ۸ صبح توی مسیر بیسکمپ پای ایوی پیچ میخوره، با صورت میافته زمین. دست و صورتش جراحت بر میدارند و خونین میشند. آبی که همراهش داشته رو خرج تمیز کردن خون میکنه. با خودش فکر میکنه که جراحتها شدید نیستند و با کمی هوا خوردن سرشون پوشیده میشند. در همین حال قندخونش افتاده پایین و نیاز به خوردن چیزی برای تامین انرژی داره و شروع میکنه به خوردن غذایی که آورده بود. بعد با خودش فکر میکنه من که تا اینجا اومدم، درست ه که دو ساعت از برنامه عقبام، ولی خب حیف ه که به قله نرم. میره و تو مسیر برگشت میبینه داره غروب میشه و شارژ موبایلش هم شدیدا کم ه. یه نیم ساعتی از همون شارژ استفاده میکنه تا مسیر خودش رو پیدا کنه ولی موبایل داره زورهای آخرش رو میزنه و ایوی خیلی استرس داره و همین استرس باعث میشه که قدرت تصمیمگیری و حافظهاش هم بد کار کنند و ندونه دقیقا چه مسیری رو بالا اومده. در همین حال، مستاصل با خودش فکر میکنه که نه راه پسی داره و نه راه پیشی. چیزی دیده نمیشه. همون جا تا صبح میمونه و از سرما یخ میزنه و گرگها میاند و بدن بیجونش رو میخورند.
درست حدس زدی، این یه سناریوی واقعی نیست، بلکه تکههای داستان های مختلف(اما واقعی) از ادمهای مختلف ه که به هم وصل شدهاند تا یه تصویر ترسناکی رو بسازند.
این ده مورد تو چنین شرایطی میتوانند مرز باریک بین مرگ و زندگی باشند. نه وزن زیادی ندارند و نه هزینه ی بالایی. اما گاها از روی تنبلی، سهلانگاری و یا حتی نااگاهی ممکن ه از خاطر ما فراموش شوند.
همراه داشتن نقشه ی مکانی که قصد تفرجاش رو داریم خیلی مهم ه. علم نقشه خونی متاسفانه توی عصر معاصر کمتر آموزش داده میشه. با روی کار اومدن عصر دیجیتال ما ها با خودمون فکر میکنیم که من که موبایل دارم و میتونم مسیرم رو روی موبایل هروقت که خواستم ببینم. با وجود موبایل خیلی از تکنیکهای نقشهخوانی از جمله مکان فعلی، مسیر طی شده، جهت حرکت و ... رو نباید بلد باشم و خودم بکار بگیرم. چنین نگرشی هرچند تا حدودی درست ولی من رو وابسته به یه وسیله ی دیجیتال میکنه که خودش وابسته به خیلی المانهای غیرقابل کنترل دیگه برای من ه. مثلا ممکن ه وسط راه شارژ موبایلم تموم بشه. ممکن ه در اثر سرمای زیاد باطری موبایل کار نکنه. ممکن ه جایی موبایل از دستم زمین بیافته. ممکن ه موبایل خیس بشه و از کار بیافته و بدترین حالت ممکن این ه که جایی اینترنت و سرویس نداشته باشم. برای همین داشتن یه نقشه ی کاغذی از کل اون منطقهای که دارم توش میگردم بهترین اپشن بکاپ ه. که خب استفاده از این نقشه ی ضروری لازمه ی این رو میخواد که من بتونم از طریق قطبنما و نقشه اطلاعات موجود رو بخونم و درک کنم و بر اساس درکم تصمیم بگیرم.
داشتن منبع نور به خصوص زمانی که قصد صعود سحرگاهی(قبل از طلوع خورشید) یا صعود شبانه(بعد از طلوع خورشید) رو داریم خیلی مهم ه که توی این شکی نیست. اما خب اتفاقات کاملا غیر قابل پیشبینیای ممکن ه که توی سفر روزانه-سفری که قرار بوده بعد از طلوع شروع شه و قبل از غروب تموم شه- بیافته که مجبور کنه ما رو که طول روز و حضورمون رو خارج از تمدن انسانی افزایش بدیم. داشتن دید خوب توی چنین شرایطی بدون نور مناسب امکان ناپذیر ه و البته که چراغ هم باز وابسته به المان دیگری مثل باطری هست. پس باطری اضافه همراه داشتن از واجبات ه!
گفتم که محیط وحشی کنترل نشده المانهایی رو تعریف میکنه که اسیبپذیری ما رو بالا میبره و ما باید نسبت بهشون آگاه باشیم. یکی از این المانها افتاب ه. آفتاب میتونه سر، چشم و پوست ما رو شدیدا اذیت کنه و در طولانی مدت باعث سرطان پوستی شه. برای حفاظت از این المان همراه داشتن کلاه، عینک آفتابی و کرم ضد افتاب اهمیت بالایی دارند.
المان دیگری که تو بعضی محیطها صرفا آزار دهنده و بعضیجاها کشنده میتونه باشه وجود حشرات و پشهها هستند. این که برای یک روز طبیعتگردی تا یه هفته مجبور باشیم که جای نیش پشهها رو بخارونیم و دردشون رو تحمل کنیم تجربه ی ما رو توی طبیعت ناخوشایند میکنه. از طرفی توی بعضی از مناطق دنیا حشراتی وجود دارند که میتوتند حامل بیماریهای شدید و کشنده مثل دَنگی باشند. برای حفظ امنیت بهترین و عملیترین اپشن استفاده از اسپری دافع پشه هست. موقع خریدن این اسپری البته باید به مواد درونش از جمله میزان دیدیتی توجه کرد.
کیت کمکهای اولیه خیلی خیلی مهم ه. نیاز بهش رو میشه توی مواردی مثل زمانی که پا تاول میزنه تا زمانی که بخشی از بدن جراحت کوچکی برمیداره و یا حتی در بدترین شرایط اتفاق خیلی بدی برای خودمون یا شخص دیگری توی مکان میافته احساس کرد و ما مجبور میشیم که اون زخمها رو پانسمان کنیم. البته این موارد فقط محدود به جراحات نیست، ممکن ه در اثر نوشیدن آب آلوده دچار روانی معده یا در اثر در معرض بودن سرما به مدت طولانی دچار هایپوترمیا و یا در اثر در معرض بودن گرما به مدت طولانی دچار گرمازدگی بشیم. مثال های موضوع نامحدود اند و ما باید تا حد لازم براشون آمادگی داشته باشیم.
حالا که علت اهمیت همراه داشتن کیت کمکهای اولیه رو متوجه شدیم سوال دیگه که پیش میاد این ه که این مجموعه چه محتویاتی رو باید داشته باشه؟ آیا چون هر اتفاقی ممکن ه برای من بی افته باید کل داروخونه رو با خودم حمل کنم؟ نه! محتویات مجموعه ی کمکهای اولیه باید با محتویات ذهنی ما و علممون برای شرایط احتمالی تطابق داشته باشه. مثلا اگه من دکتر جراح نیستم، وسایل جراحی با خودم نمیبرم. در اصل هیچچیز که علم استفاده ازش رو ندارم رو با خودم نمیبرم چون فقط سنگینکردن بار ه و شلوغ کردن کیت. از طرفی خب همه هم نباید یه دور دانشگاه برند و علم پزشکی بخوانند تا بتونند گلیم خودشون رو تو چنین شرایطی از اب بیرون بکشند. کورسهای کمکهای اولیه و کمکهای اولیه برای محیط حیات وحش غالبا تو مراکز هلال احمر و اتشنشانیها آموزش داده میشه. بعدها مطلبی در مورد محتویات این مجموعه و چگونگی استفاده ازشون خواهم نوشت.
چاقو یکی از مهمترین و پرکاربردترین چیزهایی ه که ادم میتونه همراه خودش ببره. البته این پرکاربردی که میگم وابسته به مهارت استفاده کننده است. چاقو میتونه وسیله ی دفاع، حمله، بریدن، شکوندن، ساختن، آتش روشن کردن و ... باشه. بعدها در مورد مهارتهایی که فکر میکنم دونستنشون واجب ه هم خواهم نوشت.
بعد از همراه داشتن چاقو توانایی ساختن آتش مهمترین چیز ه. ما از آتش میتونیم برای تصفیه ی آب، پختن غذا، فراهم کردن نور، فراهم کردن گرما، سیگنال دادن، ساختن پناهگاه و محافظت در برابر حیوانات وحشی و ... استفاده کنیم. اهمیت چنین عنصری باعث میشه که روشهای مختلفی رو در نظر بگیریم که در صورت کار نکردن یکی از دیگری به عنوان جایگزین برای ساختن آتش استفاده کنیم. کیتهای آتش میتوانند خیلی اولیه باشند(تنها داشتن یه چاقو) و یا میتونند خیلی سطح بالا و پیچیده باشند. بعدها پستی در مورد روش های مختلف ساختن آتش هم خواهم نوشت.
همونطور که از اسمش پیداست پناهگاه مکانی امن ه که به ما این حس رو میده و حمایتمون میکنه تا در برابر المانهای خطرناکی مثل سرما، باد و بارون و برف، حیوانات وحشی، حشرات و ... در امان باشیم. این پناهگاه میتونه چادری کوچک باشه، میتونه تارپ باشه و یا حتی یه جلیقه گرمایی و یا فقط یه فویل باشه.
حرکت و جنب و جوش فراوان نیازمند انرژی ه و این انرژی از طریق هضم غذا فراهم میشه. این که چطور غذایی رو بسته بندی کنیم که بیشترین انرژی رو بده و کمترین وزن و حجم رو داشته باشه موضوع خیلی مهمی ه! نکته ی دیگه که کمتر در نظر گرفته میشه این ه که افرادی که قصد تفرج یه روزه دارند معمولا با خودشون به اندازه ی همون یه روز غذا میبرند و در نظر نمیگیرند که اگه اتفاقی براشون بیافته شاید مجبور باشند چند روز تا چند هفته تک و تنها توی حیات وحشی سپری کنند. این دورنگری به ما این امکان رو میده که وزن باری رو که حمل میکنیم کمی سنگینتر کنیم و در عین حال نمردن خودمون رو از روی بیغذایی تضمین کنیم. به طور کلی گفته میشه که انسان میتونه تا سه هفته بدون غذا به زنده موندن ادامه بده.
حکم کلی و مقبول این ه که به ازای هر ساعت جنبوجوش ادم نیم لیتر اب بنوشه. البته این میزان بسته به ادمها، نوع فعالیت، ابوهوا و ... تغییر میکنه. ولی خب باز هم باید بیشتر از حدی که فکر میکنیم برای یه روز اب لازم داریم با خودمون ببریم. راهکار دیگه این ه که اگه میدونیم مکانی که برای تفرج بهش میریم منبع ابیداره همراه خودمون وسایل تصفیه ی اب ببریم که فیلترها و قرصهای مختلفی برای این کار موجود ه که بعدها توی پستی در موردش خواهم نوشت.
یه پیشفرض همهگیر ولی غلط هم وجود داره که زمانی که هوا سرد ه(توی زمستان و جایی که برف ه) ادم به اب کمتری نیاز داره و این کاملا غلط ه. دیهایدریشن(کمبود آب در بدن) در چنین مواقعی شاید نمود بارز خارجی نداشته باشه ولی شدیدا میتونه انروژی و حال ما رو تحت تاثیر (منفیطور) قرار بده.
به طور کلی گفته میشه که ادمی میتونه فقط ۳ تا ۴ روز بدون آب سر کنه.
لباس و پوشش هم یکی دیگه از عناصر بسیار مهم ه برای حفاظت از ما در برابر المانهای خارجی. در اصل هنگام برنامهریزی برای سفر در طبیعت باید آب و هوای منطقه تو طول مدتی که قصد سپری کردن درش رو داریم چک کنیم و متناسب با اون لباسهای مختلف پوشیده یا حمل بشه. البته کانسپتی وجود داره به اسم پوشش لایهلایه که بعدها مفصل در موردش خواهم نوشت. ولی به طور کلی باید این رو در نظر داشت که آب و هوا توی طبیعت ممکن ه طی یه ساعت به طور کامل عوض بشه و مثلا اگه تا ظهر آفتابی شدیدا گرم میتابیده ممکن ه تا بعد از ظهر همین افتاب به طوفانی سهمناک تبدیل بشه و ما نیاز داریم که برای چنین شرایطی آماده باشیم.
و این بود لیست ۱۰ عنصری من. همونطور که ابتدای کار گفتم ماهیت چنین فعالیتهایی میطلبه که به انرژی و وزن مواردی که حمل میکنیم آگاه باشیم. پس چه بهتر ه که اگه وسیلهای رو با خودمون حمل میکنیم اون وسیله چندکاره باشه تا بتونیم از تعداد و وزن بارهایی که حمل میکنیم بکاهیم.