ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

در جست‌وجوی زبان ازدست‌رفته (3)

ایوان ششم / بهار 98/ کاربرد علائم نگارشی در نوشتار/ سید محمدحسین قاسمی ورودی 95 مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف

اگر از ما بخواهند چند جملۀ باقی‌مانده در ذهن، از زبان فارسی دبیرستان را بیان کنیم، احتمال قریب به یقین، جملۀ «بخشش لازم نیست اعدامش کنید»، یکی از آن‌ها خواهدبود، اگر تنها مورد نباشد! جمله‌ای که لزوم رعایت علائم نگارشی در زبان شیرین پارسی را به ما یادآور می‌شود. البته این الزام، منحصر به مواردی که سبب بدخوانی و بدفهمی متون می‌شود نیست. خیلی از اوقات، برای سروسامان‌دادن و زیبایی متن و هم‌چنین تسهیل در خوانش آن، این علائم، عصای دست ما می‌گردند. اهمیت این موضوع، مرا بر آن داشت تا در ادامۀ مقالات زبان فارسی ایوان، به‌سراغ این سلاح نگارشی بروم. خدا را چه دیدیم؛ شاید مانند برخی سریال‌های داخلی و خارجی، فصل‌های بعدی آن هم درآمد!

1) نقطه

الف) پس از پایان جملات (به‌جز جملات تعجبی و پرسشی)

مثال: خانه دل‌تنگ غروبی خفه بود.

ب) مواردی که کلمه‌ای به‌اختصار آورده می‌شود.

مثال: «اف.بی.آی» یا «ه.الف.سایه»

2) ویرگول

الف) وقتی نیاز به مکث داشته‌باشیم یا برای خوانش بهتر و رفع ابهام، توقف کوتاهی لازم باشد.

مثال: در گیر‌و‌دار جنگ جهانی دوم، نازی‌ها جنایات بسیاری علیه یهودی‌های لهستان، در اردوگاه «آشوویتس» انجام دادند.

ب) پس از منادا

مثال: ای لشکریان خدا، نوبت فتح‌الفتوح ماست.

ج) پیش و پس از بدل

مثال: «احمد سوکارنو»، رئیس‌جمهور فقید اندونزی، عمر خود را در راه آزادی و استقلال کشورش گذاشت.

د) میان واژه‌های هم‌پایه، به‌جز دو واژۀ پایانی

مثال: محمدحسین، امیرمهدی، صبا، محسن و مریم، تلاش بسیاری برای ارتقا و غنای نشریه، به کار بستند.

ه) در جمله‌های مرکب، بین جملۀ پیرو (وابسته) و جملۀ پایه (هسته) به کار می‌رود.

مثال: اگر ما از سر بریده می‌ترسیدیم، در منزل عاشقان نمی‌رقصیدیم!

3) نقطه‌ویرگول

الف) هنگامی‌که چند جملۀ مستقل هم‌بستگی معنایی دارند، میان آن‌ها از این علامت استفاده می‌کنیم.

مثال: امیرحسین به کافه رفت؛ دوستش را دید و سپس به‌سوی منزل ره‌سپار شد.

ب) در جملات مرکّب، پیش از کلماتی نظیر «فرضاً»، «مثلاً»، «یعنی»، «زیرا»، «در نتیجه» و ...

مثال: فیلم‌های سینمایی به‌نوعی در حال ترویج ابتذال در جامعه هستند؛ مثلاً عشق، ابزاری برای کارگردان است تا صرفاً گیشه را قبضه کند.

4) علامت سؤال

الف) در پایان جملات پرسشی

مثال: آیا بُوَد که گوشۀ چشمی به ما کنند؟

ب) برای نمایش تردید یا استهزا

مثال 1: او در سال 124 ه.ق. (؟) فوت کرد.

مثال 2: ورزش‌کار کشورمان، خیلی توانمند (؟) است.

5) علامت تعجب

الف) در پایان جملات تعجبی

مثال: عجب روزگار غریبی شده!

ب) پس از اصوات

مثال: هی! به کجا چنین شتابان؟

6) دونقطه

الف) پیش از نقل‌قول‌ها

مثال: او فریاد زد: «به نام دموکراسی، همگی متحد شوید».

ب) هنگام برشمردن اجزای یک چیز

مثال: نیروهای اصلی «محور» در جنگ جهانی دوم: آلمان، ایتالیا و ژاپن

ج) جهت معنی‌کردن واژه‌ها

مثال: هژمونی: تسلط

در شمارۀ آتی، به تفاوت کارکرد پرانتز، گیومه، قلاب و آکولاد، و هم‌چنین توضیح برخی دیگر از علائم نگارشی خواهیم‌پرداخت.


زبان فارسیعلائم نگارشیویراستاریدرست نویسینگارش فارسی
صاحب امتیاز: کانون شعر و ادب دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید