ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

سنت‌شکنی‌های خانم جولی

ایوان هفتم/ تابستان 99/ نمایش‌نامه / متینه محمودی ورودی 95 مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف

به بازیگران گفته می‌شود اساس بازی این است که عادی صحبت کنند، صدایشان عادی باشد و از ژست‌های غیر طبیعی خودداری کنند. لازم نیست برای سرگرم کردن بیننده‌ها کار خاصی انجام شود، لازم نیست گروه موسیقی زنده در صحنه باشد و لازم نیست صحنه پر از زرق و برق باشد برای به وجد آوردن بینندگان؛ هر چیزی که باعث لذت آنی بشود و تماشاگر را از تفکر بازدارد باید حذف شود. حتی کریستین (Christine یاKristine)، خدمتکار زن خانه، وقتی که باید دقایقی را تنها بازی کند کاملا بی توجه به تماشاگران و حتی گاهی پشت به آن‌ها قرار می‌گیرد، زیرلب آوازی می‌خواند، ظرف‌ها را جمع می‌کند و بعد از آن روبه‌روی یک آینه می‌نشیند تا موهایش را سنجاق بزند. شاید امروز عادی به نظر بیاید ولی در سال 1889، نمایش این فعالیت‌های عادی برای بیننده احتمالا حوصله سربر بوده است. این قرار است اولین تئاتری باشد که روی صحنهء "تئاتر ناتورالیسم اسکاندیناوی" ("Scandinavian Naturalistic Theater") در کوپنهاگن می‌رود. تئاتری که کارگردان خودش می‌خواهد بسازد، آن طور که می‌خواهد. در نقشه صندلی‌ها به نسبت بالاتر هستند تا هم سطح صحنه باشند، تا تماشاگران خود را درون بازی احساس کنند. به همین دلیل نیز اندازه‌ی فضا کوچک‌تر و تعداد صندلی‌ها کم‌تر از معمول است. در این نمایش پرده تنها یک‌بار پایین می‌آید، آن هم در انتها. داستان یک شب میانه‌ی تابستان شروع می‌شود و صبح فردایش پایان آن است. فضای نمایش یک دیوار و دو نیم دیوار از یک آشپزخانه است، آشپزخانهء یک خانه اشرافی، خانه اشرافی متعلق به کنت (The Count) که دخترش آخرین فرد از این نسل اشرافی است. حضور فیزیکی کنت در نمایش تنها به یک جفت دستکش او که روی صندلی به چشم می‌خورد، یک جفت چکمه‌اش که در گوشه آشپرخانه دیده می‌شود و باید تمیز شوند، و یک بار به صدا در آمدن صدای زنگِ مربوط به اتاقش محدود می‌شود، اما او شاید مهم‌ترین فرد نمایش است. بارها نامش به میان میاید به طوری که انگار او اساس تفکر و رفتار بقیه افراد است، حتی اگر بخواهند این اساس را کنار بگذارند. دخترش، خانم جولی (Miss Julie)، بارها نگران می‌شود که او از اتفاقات شرم‌آور بین خودش و جین بویی نبرد؛ و خدمتکار مرد خانه، جین (Jean)، در اوج سرکشی از حس زیردست بودن وقتی صدای کنت را از پشت دستگاه ارتباط می‌شوند لحظه‌ای دوباره به این باورِ نهادینه در ذهنش برمی‌گردد که خدمتکار ساده‌ی او ست. گذشته از این، کنت نشانهء اصلی وراثت است، یعنی یکی از مهم‌ترین مباحث ناتورالیسم. از دیگر مباحث ناتورالیستی موجود در داستان می‌توان به تمایل طبیعی بین زن و مرد، فقر، روانکاوی، داستان ساده اما شخصیت‌های پیچیده، پرداختن به مسائل مهمی که زندگی شخصیت‌ها به آن‌ها بستگی دارد و داروینیسم و اینکه چه کسی برای بقا قوی‌تر است.

نمایش خانم جولی، 1906، استکهلم
نمایش خانم جولی، 1906، استکهلم

یکی از موضوعاتی که این نمایش در آن انقلابی عمل کرده همان شخصیت‌های پیچیده و روانکاوی آن‌هاست. بر خلاف گذشته که تفکر و رفتار شخصت‌ها متمرکز روی یک موضوع بود، شخصیت خانم جولی در این نمایش‌نامه تحت کشش‌ها و فشارهای مختلفی قرار دارد؛ پدرش، مردم و حرف آن‌ها پشت سر او، تمایل به ارتباط با جین، مسئله اشرافیت،... . یک لحظه تصمیم می‌گیرد که مانند مردم عادی با فرد دلخواه خودش وقت بگذراند و اشرافیت کنار برود، لحظه‌ی بعد وقتی جین به درخواست او برای رقص جواب رد می‌دهد، به عنوان ارباب به او دستور می‌دهد که کاری که می‌گوید را باید انجام بدهد. خانم جولی در جایی از داستان خوابی که دیده را تعریف می‌کند، که بالای یک ستون است و آن‌جا احساس امنیت نمی‌کند، می‌خواهد که پایین بیاید اما سقوط او را خواهد کشت. در مقابل جین هم خواب دیده که می‌خواهد از درختی بالا برود اما تنه‌ی آن صاف است و دستش به هیچ شاخه‌ای نمی‌رسد. تفسیرش ساده است و در داستان هم به آن اشاره می‌شود، هر یک از جایگاه اجتماعی خود ناراضی ست و چیز دیگری می‌خواهد. در شخصیت جین دروغ‌گویی، حیله‌گری و بی‌رحمی دیده می‌شود. اوج بی‌رحمی او در سربرین یک پرنده نمود پیدا می‌کند. اولین دروغ‌گویی‌اش در یکی از اتفاقات مهم داستان. جولی را به اتاق خود می‌برد در حالی که اطمینان می‌دهد اتفاقی نخواهد افتاد زیرا که با کریستین نامزد است، اما بعد مشخص می‌شود که آن موقع رابطه برقرار کرده‌اند، هر چند که خود جولی هم ناراضی نبوده. این اتفاقی است که جولی را ضعیف می‌کند و جین را در قدرت قرار می‌دهد. البته تغییر موضع قدرت همچنان تا آخر داستان ادامه دارد و لحظاتی دوباره جولی احساس قدرت می‌کند و لحظاتی هم جین احساس خدمتکار بودن، که این حجم از تلاطم حتی از دید یک مخاطب امروزی هم عجیب به نطر می‌آید. سپس جین به جولی می‌فهماند که با این ننگ نمی‌تواند این‌جا بماند و اربابی کند. پس باید سفر کنند و جولی باید با خودش پول بیاورد چون جین پولی ندارد. بروند و در کشور دیگری هتل بسازند؛ به عبارتی با حیله‌گری جولی را راضی می‌کند که هزینه‌های رسیدن جین به آرزویش که هتل‌داری بود را بدهد. بعد از این حتی وقتی جولی کاملا ضعیف می‌شود، حیله‌گری را نیز کنار می‌گذارد و اعتراف می‌کند جولی یک شاخه از آن درخت است که می‌خواهد از آن بالابرود. احترام را کنار گذاشته و جولی را با الفاظ رکیکی خطاب می‌کند. جولی یک اشرافی است که هیچ نظری از خودش ندارد و همه حرف‌هایش تقلیدی از پدر یا مادرش است و به واسطه تربیتش جایی بین مرد بودن و زن بودن باقی مانده‌است. به خاطر همین ضعف، خودش از جین می‌خواهد که به او بگوید که چکار کند. جین هم شروع می‌کند به دستور دادن به او و در نهایت هم او را هیپنوتیزم کرده و برای خودکشی به بیرون از صحنه می‌فرستد.

[نمایش‌نامه خانم جولی در سال 1888 توسط آگوست استریندبرگ (August Strindberg) هنرمند سوئدی نوشته شد. او در این نمایش‌نامه‌ی جنجالی در زمان خودش، علاوه بر دنبال کردن قواعد ناتورالیسم معرفی شده توسط امیل زولا، سعی کرد اثری بنویسد که از نظر خودش ناتورالیسم را بهتر بازآفرینی کند. این نمایش، فارغ از مکتبش، بارها در نقاط مختلف جهان به روی پرده رفته است.]

منابع: "ناتورالیسم در ‘خانم جولی’"، literatureessaysamples.com، 2019

"خانم جولی"، ویکی‌پدیا، 2020



نمایش نامهناتورالیسم
صاحب امتیاز: کانون شعر و ادب دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید