ایوان پنجم/ زمستان 98/ مکاتب ادبی/ پریا کمانی ورودی 95 مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف
فراواقعگرایی یا سوررئالیسم1 یکی از جنبشهای هنری قرن بیستم است. سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. امروزه، اصطلاح سوررئالیسم در معنای وسیعتر به تصاویر خیالی، غریب و هولناک در همۀ ادوار تاریخ اطلاق می شود.
زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیستها بود، گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را پیریزی کردند. این شیوه در سال ۱۹۲۲ بهطور رسمی از فرانسه آغاز شد و فراواقعگرایی نامیده شد. این مکتب، بازتاب نابسامانیها و آشفتگیهای قرن بیستم است. سوررئالیسم را میتوان یک جنبش هنری-اجتماعیِ بنیادستیز بهشمار آورد. میلی به ایجاد دگرگونی در زندگی روزمره از طریق آشکارسازی امر شگفتانگیز و تصادفی عینیِ نهفته در نظم ظاهری واقعیت.
«برای کسی که از بیرون ناظر است، سوررئالیسم هیولایی شگرف و نامعقول است. اما برای کسی که توانسته باشد وارد آن شود، خارقالعادهترین کشف و شهود انسانی است. اولی گمان میکند که انحصار عقل سلیم را در اختیار دارد، اما دومی از ورود در دنیاهای نامکشوف «فرا واقعیت»، یعنی نه در «غیر واقعی»، بلکه در «قلب واقعیت» سرمست میشود.
«سوررئالیسم در درجۀ اول نوعی نیروی عظیم گسستن است. ورود با آن نه از طریق تجارب، بلکه به دنبال دگرگونی ناگهانی روحی که همۀ شیوههای احساس کردن و اندیشیدن را زیر و رو کند، امکان مییابد...»[1]
پیدایش سوررئالیسم
سوررئالیسم، فلسفه به معنی کلاسیک کلمه نیست، نمیخواهد که با سرهم کردن یک رشته استدلالات انتزاعی، نظریه هایی را تحلیل یا اثبات کند؛ همچنین جهانبینی تازهای را بیان میکند و به دنبال کشف راز کیهان است. درک رفتار سوررئالیسم در صورت بیخبری از نکات اصلی کیهانشناسی سوررئالیستی امکانناپذیر است؛ و در مقابل، درک این کیهان شناسی نیز بدون آشنایی با کشفیات عینی که سوررئالیسم بر روی آنها بنا شده است، غیرممکن است.
«سوررئالیسم در درجۀ اول عصیان است. این عصیان حاصل هوس روشنفکرانه نیست، بلکه برخوردی است تراژیک بین قدرتهای روح و شرایط زندگی: سوررئالیسم از نومیدی عظیم در برابر وضعی که انسان بر روی زمین به آن تنزل پیدا کرده است، و امید بیانتها به دگردیسی انسانی، زاده شده است.» [2]
آندره برتون2 میگوید:«من که مطلقاً ناتوانم از اینکه سهمی در تعیین سرنوشتی که برایم مقدر شده است داشته باشم... از اینکه هستیام را با شرایط مضحک همۀ هستیهای دیگر تطبیق دهم خودداری میکنم.»
میتوان گفت که نطفۀ همۀ سوررئالیسم در این جمله نهفته است. زیرا بشر در عین آگاهی به عجز خود در مورد تعیین سرنوشتش، به وجود نیروهای بالقوه در خویشتن آگاه است و میداند که اگر به همین زندگی محقر روزمره اکتفا نکند و در راه دستیابی به آن نیروهای نهفتۀ خویشتن تلاش کند، بیتردید به نتایجی خواهد رسید. ما اغلب در مسیر زندگی معمولیمان علائم و اشاراتی از آن نیروها را دریافت میکنیم، اما راه استفاده از آنها را نمیدانیم.
پیش از پیدا کردن راهی که امکان دستیابی به این نیروها را به انسان میدهد، سوررئالیستها به تلخی، ناتوانیشان را در برابر قوانین زندگی زمینی احساس کردهاند.
آندره برتون و دوستان او اخلاف مستقیم نسل شاعران هرمسی و پرومتهای هستند که با نروال و بودلر آغاز شدند و با مالارمه، رمبو، ژاری، آپولینر و روسل و هنرمندانی مانند پیکاسو، دوشان و ... ادامه یافتند. اینان همه عصیانکنندگان بر شرایط روزمرۀ زندگی بودند و امید داشتند که چهرۀ زندگی را با جادوی شعر تغییر دهند.
اغلب مورخین و محققین هنر بر این باورند روزی که آندره برتون شاعر، نویسنده، روانشناس و نظریهپرداز فرانسوی نخستین بیانیۀ سوررئالیسم را در سال 1924 در پاریس منتشر کرد، تاریخ تولد سوررئالیسم محسوب میشود. او در این بیانیه سوررئالیسم را «ابزاری برای آزادسازی ذهن» خواند. اما برخی از کارهای برتون که میتوان آن را سوررئالیستی خواند پیش از این تاریخ نگارش یافتهاند.
در ابتدا سورئالیسم به عنوان یک حرکت ادبی آغاز شد. این نهضت به شدت به شخصیت برتون که رهبری ایدئولوژیک آن را برعهده دار شد، متکی بود. برتون دانشجوی روانپزشکی بود و دوران خدمتش را در «بیمارستان نظامی نانت» گذرانده و با بیماران روانی کار کرده بود. بنابراین با روانکاوی و روش درمانی آن آشنا بود. او همچنین به مطالعۀ پزشکی پرداخته و با کار «زیگموند فروید» در زمینۀ روانشناسی تحلیلی، ضمیر ناخودآگاه و تعبیر رویا بر مبنای تداعی آزاد تصورات، مانوس بود. این تجربه، شالودۀ آثار ادبی او را در حیطۀ سوررئالیسم فراهم کرد.
او و دوستش «لویی آراگون» از آن جهت که هر دو پزشک امراض روانی بودند، میخواستند نظریۀ فروید را دربارۀ «ضمیر پنهان» وارد ادبیات کنند.
موقعیت تاریخی
از نظر تاریخی، سوررئالیسم نهضتی است که در حوالی سال 1920 آغاز شد و عدهای از شاعران و نقاشان را به رهبری آندره برتون گرد هم آورد.
اغلب این هنرمندان قبلاً جزو فعالان دادائیسم بودند و همان روحیۀ عصیان دادا بر آنان نیز حاکم بود. با وجود این، سوررئالیستها با خشونت بر ضد نیهیلیسم دادا و هرگونه حرکت پوچ و کورکورانهای که در آن بود، قیام کردند؛ و به جستوجوی آن چیزی برآمدند که –ولو از نظر خودشان- راه رستگاری بود. سوررئالیسم با جایگزینی مفهوم واقعیت برتر به جای عصیان و نفی موجود در دادائیسم شکل گرفت.
از سال 1919 برتون تحت تاثیر حرفهایی بود که گاهی انسان از درون خویشتن میشنود. بی آنکه ارادهای در کار باشد، به ویژه در بین خواب و بیداری. کشف بزرگ او شنیدن رویاها در حالت بیداری بود تا آن جملههای شبانه را در روز روشن بتواند تکرار کند.
بدین سان برتون نوعی دیکتۀ درونی را به وجود آورد که اولین سند مکتوب آن که در اختیار ما قرار گرفته است، مجموعهای است با عنوان میدانهای مغناطیسی3 که وی با همکاری «فیلیپ سوپو» نوشت و در سال 1921 انتشار یافت. این اثر، اولین اثر سوررئالیستی برتون و سوپو، بیشتر از آنکه یک اثر ادبی پیشرو باشد، نوعی ارزیابی تجربی تواناییهایزمانی است که هرگونه مراعات و قید و بند از آن برداشته شده باشد.
سوررئالیستها در پی آن بودند که تحت تعلیم برتون دریابندکه «در اعماق ذهن انسان چه میگذرد که خود، از آن بیخبر است؟» آنها برای مطالعه، در مورد رویا، خواب، طراحی کودکان و هنر دیوانگان تحقیق کردند، که بدون شک از اولین حرکتهای مطالعاتی خودآگاهانه و موثر بود.آندره برتون در مصاحبهای در مورد نوشتنِ خود به خود میگوید:«اگر بخواهیم نوشتن به راستی خود به خود باشد، باید ذهن را از قید وسوسههای دنیای بیرون و همچنین از دغدغههای فردی که ماهیت سوداگرانه یا احساساتی دارند، خلاص کنیم.»
سیر تاریخی اندیشه سوررئالیستی
سوررئالیسم بر تاریخ حساسیت قرن ما تسلط دارد. کمتر قلمروی زندگی فرهنگی را میتوان شناخت که از پویایی پرجنجال آن در امان مانده باشد. اما این نهضت در واقع چندان حساسیت تازهای ابداع نکرده است و تعدادی از تمایلات اساسی آن مشخصات رومانتیسم قرن نوزدهم را دارند: اعتقاد به طبیعت شاعرانۀ انسان، مراجعه به تواناییهای شعر باطن، تخیل و رویا، همنوایی علم با شعر و ادبیات، امید هزارهای برای انسان که تابع هستیشناسی خود نیست. سوررئالیسم قواعد زیبایی شناسی علمی و حتی سیاسی مهم عصر خود را رد میکند.
دوستی برتون با آراگون و فیلیپ سوپو بود که در مارس 1919 با تاسیس مجلۀ ادبیات، آن عصیان اساسی که برتون در سال 1916 در بیمارستان نانت کشف کرده بود را بارور کرد.
انتشار سری تازۀ مجلۀ ادبیات، همزمان است با قطع رابطه با دادائیستها و سرآغاز دوران موقتی که در اثنای آن سوررئالیستهای آینده به تدریح گرد هم میآیند و نهضت خود را پایه میگذارند که بعدها برتون «دوران شهودی سوررئالیسم4» نام خواهد داد.
از اول دسامبر 1924، ارگان تازهای برای انتشار کارهای گروه با عنوان انقلاب سوررئالیستی جانشین ادبیات میشود. پییر ناویل و بنژامن پره، مدیران آن، لحن نشریهای بسیار جدی به آن میدهند. اما وظیفۀ تجربی که این مجله به گردن دارد سبب میشود که جهتگیری انقلابی نهضت را با سروصدا اعلام دارد. دوران شهودی سوررئالیسم به سرآمده است. با انتشار بیانیۀ اول سوررئالیسم در سال 1924، دوران خردگرای آن آغاز میشود.
اوج جنبش سوررئالیسم در دهۀ 1930 بود. در این سالها، گروههای مختلف سوررئالیست در انگلستان، آمریکا، کشورهای اسکاندیناوی، ژاپن و نقاط دیگر شکل گرفتند.
پاورقی:
1. Surrealisme
2. Andre Breton
3. Champs magnetiques
4. Epoque intuitive du surrealisme
منابع:
1. Michel Carouges, Andre Breton et les donnees fondamentales du surrealism,1950, Gallimard, Paris
2. مکتبهای ادبی، سیدحسن حسینی،انتشارات نگاه،1387
3. Wikipedia.com
4. Seemorgh.com
5. Radiofarhang.ir