ایوان دوم/ بهار 98/ درباره کتاب/ معرفی کتاب/ بهاره شیرازی فارغ التحصیل مهندسی سرامیک
بلندیهای بادگیر(wuthering heights) که در ایران به نام «عشق هرگز نمیمیرد» نیز انتشار یافته اولین و تنها رمان امیلی برونته، شاعر و نویسندهی اهل انگلستان در سبک رمانتیسم است.
بلندیهای بادگیر نام عمارتی است که داستان کتاب در آن اتفاق میافتد، واژه wuthering از کلمهای اسکاتلندی گرفته شده است و به طوفانی که اطراف خانۀ اصلی وجود دارد اشاره میکند و به نظر میرسد نمادی از هیاهو و فضای پر تنش داستان است.
نوع روایت اول شخص و از زبان مردی است که خانهای را در همسایگی بلندیهای بادگیر اجاره کردهاست، اما داستان اصلی رمان برای این مرد تعریف میشود.
همین ساختار غیر معمول و لحن شاعرانه و روان و دراماتیکِ بیان کتاب، ویژگیهای متمایزکننده رمان از باقی رمانهای هم عصر خود است.
این رمان داستان یک مثلث برمودای عشقی بین کاترین، هیثکلیف و ادگار است که تمام شخصیتهای داستان را غرق میکند و به نابودی میکشاند، نویسنده به گونهای ماهرانه لطافت و خشونت، مهر و کین، امید و ترس را کنار هم آورده است.
شارلوت برونته خواهر بزرگتر امیلی دربارۀ او و کتابش اینطور نوشته است: «او در این اثر نیرومند تر از مردان، ساده تر از کودکان، بی همتا در میان همتایان است.»
تاکنون فیلم و سریالهای زیادی بر اساس این کتاب ساخته شدهاست که اولین بار در سال ۱۹۳۹ به کارگردانی «ویلیام وایلر»، با فیلمبرداری سیاه و سفید روی پردهی سینما رفت. این فیلم فقط شانزده فصل از سی و چهار فصل کتاب را به تصویر کشیده بود. علاوه بر این از مهمترین فیلمهای اقتباسی از کتاب، فیلم محصول سال ۱۹۹۲ با بازی ژولیت بینوش (کاتی) و رالف فینس (هیثکلیف) و مینی سریال دو قسمتی محصول سال ۲۰۰۹ با بازی تام هاردی است.
بلندیهای بادگیر دوازدهمین رمان برتر جهان از دید سایت بیبیسی و ششمین شاهکار ادبی دنیا از دید روزنامۀ گاردین است.
دربارۀ نویسنده:
امیلی جین برونته( Emily Jane Brontë) یکی از خواهران برونته، شارلوت و آن برونته، از شاعران و نویسندگان کلاسیک ادبیات جهان در سال ۱۸۱۸ در ثورتون یورکشایر در بریتانیا به دنیا آمد. علاوه بر کتاب بلندیهای بادگیر، تنها رمان وی که شهرت جهانی یافته است، امیلی اشعار بسیاری نیز سروده است، که برخی از اشعار او به همراه اشعار دو خواهر دیگرش در یک مجموعه به چاپ رسیده است.
پدر امیلی کشیشی متعصب بود که به واسطهی شغلش، خانواده مجبور به اقامت در بخشی از انگلستان با طبیعتی بکر شد. امیلی مادر خود را در سه سالگی از دست داد. پدر سختگیرش وظیفۀ آموزش فرزندان را در منزل عهدهدار شد. اوقات فراغت امیلی در کنار خواهرانش شارلوت و آن با کتاب، داستان نویسی، شعر و طبیعت گذشت. بعدتر سه خواهر به دلیل فقر خانوادگی و در پی کسب استقلال مالی اقدام به تدریس کردند اما امیلی چنان شخصیت خجالتی و انزواجویی داشت که هرگز نتوانست برای مدتی طولانی دور از خانه بماند.
امیلی قبل از اتمام دومین رمانش و در سال ۱۸۴۸ در ۳۰ سالگی به علت بیماری ذاتالریه درگذشت.
بخشهایی از کتاب :
زیر آسمان دلپذیر کمی ماندم و آنجا پرسه زدم. نگاه کردم به پروانهها که لابهلای بوتهها و سنبلهها بال میزدند. گوش سپردم به صدای ملایم باد که لابهلای سبزه و علفها میوزید و فکر کردم که چطور میشود تصور کرد که خفتههای این خاک آرام، خواب زدههایی بیقرار باشند. میگفت بهترین کار در یک روز گرم ماه ژوئیه این است که آدم از صبح تا شب برود روی یک تکه چمن وسط بوته زار دراز بکشد، زنبورها لابهلای گل ها با وِزوِزشان برای آدم لالایی بگویند، چکاوکها بالای سر آدم آواز بخوانند، آسمان آبی و بیابر باشد و خورشید هم مدام بتابد. این کل تصور او بود از سعادت بهشتی. اما چیزی که من دلم میخواست تاب خوردن از یک درخت سبز بود که برگهایش خش خش کنند، باد غرب بوزد و ابرهای سفیدِ سفید به سرعت از بالای سر ما رد بشوند. تازه، نه فقط چکاوکها، بلکه باسترک ها و توکاهای سیاه و سِهرههای سینه سرخ و فاختهها هم از چهار طرف نغمه سرایی کنند. بوته زار از دوردست پیدا باشد، با فرو رفتگیهای سایهدار و خنک، اما نزدیک ما موجهای بلند علفزار که در نسیم تاب بخورند، همین طور جنگل و صدای آب، و کل دنیا بیدار و سرشار از شادی.
در یک نظرسنجی که 2000 نفر در آن شرکت داشتند، 20 درصد از شرکتکنندگان جمله «روح از هر چه ساخته شدهباشد، جنس روح او و من از یک جنس است» را به عنوان عاشقانهترین جمله ادبی انتخاب کردند و به این ترتیب کتاب «بلندیهای بادگیر» را به عنوان عاشقانهترین کتاب ادبیات انگلیسی برگزیدند.