ایوان دوم/ بهار 98/ ادبیات، سینما، تکنولوژی/ پارسا پهلوان کارشناسی معماری تهران جنوب
محال است در دنياي امروزي زندگي کنيد و حداقل يک بار نام «بازي تاج و تخت» به گوشتان نخورده باشد، اقتباسي تلويزيوني از مجموعه کتابهاي «ترانه اي از يخ و آتش»، به قلم جورج. آر. آر. مارتين، نويسنده 70 سالۀ آمريکايي. مارتين متولد سال 1948، نيوجرسي و فارغالتحصيل دانشگاه ايالتي نورث وسترن است. او نويسندگي را به صورت حرفهاي را در سن 21 سالگي با نوشتن داستانهاي کوتاه در ژانر علمي-تخيلي شروع کرد و تا انتهاي دهه 70 فعاليتش محدود به کارهاي علمي-تخيلي بود، که با توجه به محبوبيت اين سبک در ميان جوانان آمريکايي با حجم زياد انتشار کاميکها و فيلمهايي مانند «پيشتازان فضا» و «جنگهاي ستارهاي»، سبکي مورد انتظار از هر نويسندۀ جوان بود. او در دهه 80 با تغيير در قلم خود، به داستانهاي ترسناک و فانتزي روي آورد و همزمان در اين دوره در هاليوود به عنوان فيلمنامهنويس تلويزيوني شروع به فعاليت کرد و به مرور به دلايل اقتصادي، اين کار تبديل به شغل تماموقت او شد؛ تا ابتداي دهه 90 که مارتين خسته از مصالحه با تهيه کنندگان در عظمت تخيلاتش، تصميم به بازگشت به رمان نويسي کرد. در همين زمان بود که ايدههاي اوليهاش براي بزرگترين اثرش تا به امروز، ترانهاي از آتش و يخ و شکل گرفت. مي توان اين اثر را معجوني از تمام علايق او خواند. با شيفتگياي که نسبت به جي. آر. آر. تالکين نويسنده افسانهاي مجموعه «ارباب حلقهها»و سبک حماسي داشت، او تصميم به نوشتن اين مجموعه کرد. گنجايش اين سبک براي خلق دنيايي وسيع، بدون هيچگونه محدوديتي در تخيلاتش و ترکيب آن با علاقهاي که به موجودات افسانهاي و فانتري داشت و همچنين دل بستگياش به بازي شطرنج که پيرو محبوبيت بابي فيشر قهرمان شطرنج آمريکايي در دهه 70 بود و به دنبال آن نبردهاي استراتژيک، اين مجموعه هفت جلدي(که در ابتدا قرار به سه جلدي بودن آن بود) از ذهن او متولد شد. از مراجع تاريخي دنياي ترانه يخ و آتش مي توان به «جنگ رزها» اشاره کرد، مجموعهاي از جنگهاي داخلي در انگلستان بين سالهای 1455 تا 1487 بین خاندانهای یورک و لنکستر که نماد خانوادگی هریک رز قرمز و سفید بود، برای بدست آوردن تخت پادشاهی، که با از بین رفتن خط مذکر هردو خاندان به خاتمه رسید. از دیگر الهامات مارتین «شاهان نفرین شده»، مجموعه رمان تاریخی هفت جلدی درباره سلطنت فرانسه در قرن 14 به قلم ماوریس درون است، و همچنین رمان تاریخی «ایوانهو» نوشته نویسنده اسکاتلندی والتر اسکات در سال 1820، رمان خیالبافانهای در باب قرون وسطا با دیدی نسبتا غیرواقعی و پرستشگرانه نسبت به آن دوران.
حال با دانشي جامعتر نسبت به پسزمينه ذهني نويسنده و منابع او ميتوان با خيالي آسودهتر به تحليل ابر اثر او پرداخت. با وجود اينکه ترانه يخ و آتش از زمان انتشار طرفداران بسياري ميان مخاطبان ژانر فانتزي و حماسي داشت، بعد از اقتباس تلويزيوني شبکه اچ بي او که در سال 2011 شروع به پخش کرد شهرتي جهاني پيدا کرد و تبديل به سلطان بي رقيب سريالهاي تلويزيوني شد، ولي دليل اين محبوبيت را ميتوان در کجا جويا شد؟ بسياري اعتقاد داشتند که دوران فانتزيهاي حماسي با تالکين و سي. اس. لوييس (نويسنده مجموعه «نارنيا») به پايان رسيد و هر آنچه براي گفتن بود گفته شده بود و در زمينه اقتباسي، شاهکار پيتر جکسون (سه گانه ارباب حلقه ها) عرصه رقابت را بر هر گونه اقتباس ديگري تنگ کرده بود، ولي بازي تاج و تخت از ميان همه ي تنگناها سر بر آورد و دنياي ادبيات فانتزي و صفحه نمايش را فتح کرد. شايد بتوان دليل اين شيفتگي جهاني را در واقعگرايانه تر بودن اين مجموعه نسبت به همسبکان خود پيدا کرد. درست است که در زمينه جادو و سحر از ديگر آثار اين ژانر چيزي کم ندارد اما واقعگرايانه بودن آن در روابط انسانها نهان است. مخاطبان خسته از قهرمانان قابل پيشبيني، رستگارياي که هميشه در انتطار آنهاست و پيروزي هميشگي خير بر شر، به بازي تاج و تخت پناه بردند؛ دنيايي که در آن هيچ رخداد خوبي وعده داده شده نيست و مرگ در پس هر صفحه يا قسمت انتظار شخصيت محبوبتان را ميکشد، شخصيتي که شايد تا آن لحظه از نظر مخاطب، شخصيت کليدي داستان بود؛ هنر مارتين در اين است که از تبديل اين موضوع به يک کليشه به صورتي رندانه ميپرهيزد و با هر مرگ غافگيرتان ميکند، هر بار اميدتان را به شخصيتي ميبندد تنها براي اينکه نااميدتان کند و اين حقيقتي است که مخاطبان به تلخي ميآموزند و در نهايت تعجب خود را مييابيد در حالي که از سرخوردگي خود لذت ميبريد و حتي آن را انتظار ميکشيد.
از ديگر المانهايي که اين مجموعه را جذاب ميکند کشمکشهاي سياسي ميان خاندانهايي است که بر سر تصاحب تخت آهنين دارند، جدلهايي که نيم نگاهي از شاخ و شانه کشيدن ابر قدرتهاي دنياي امروزي بر سر تصاحب تخت پادشاهي دنيا به ما ميدهد، سلسلهاي از اتحادهاي دروغين و خيانتها که ما را به فکر واميدارد، که با وجود اينکه جهان کنوني با هيچ معياري شبيه به اين دنياي تخيلي نيست، ولي همچنان بنيان روابط قدرتها بر ضد ارزشهايي مشابه آنچه که در قرون وسطي ميگذشت است. ديگر زيبايي قلم مارتين در استفاده هنرمندانه از اثر پروانهاي است، شگفتياي که حس ميکنيد، بعد از آنکه در مييابيد، اتفاقي نه چندان مهم در يک لحظه، مهرۀ اول در دومينوي سلسله اتفاقاتي بود که هفت پادشاهي را در هرج و مرج فرو ميبرد و از خرد نويسنده حظ ميکنيد.
بازي تاج و تخت در نهايت اثري براي سرگرم کردن مخاطب است و يحتمل بسياري اين مقدار از پرداختن وقت و دقت به آن را بيهوده ميخوانند، ولي اثري که اين چنين به دل و ذهن مخاطب نفوذ ميکند و سپس بر زمين ميزندش، قطعا ارزش تحليل کردن را دارد؛ به هر حال چند مثال از اثري اينچنين وجود دارد که ميليونها نفر در سراسر دنيا دربارهاش تئوريها بپردازند و در نهايت هر بار خود را حيرت زده از نتيجه بيابند؟ شايد تنها پيشبيني که بتوان راجع به مقصد نهايي اين هزارتو کرد، راهنمايي باشد که مارتين در ابتداي داستان از زبان يکي از شخصيت ها آشکار ميکند: «از بازي تاج و تخت يا پيروز بيرون ميآيي يا مرده» .