(متن طنزی در باب هدایایی که این روزها باسلام واقعا دارد به همه میدهد :) )
به شخصه معتقدم لذتی که در هدیه دادن و هدیه گرفتن هست، در بخشش نیست!
اما در دو راهی صعب هدیه دادن و هدیه گرفتن هم، لذتی که در هدیه گرفتن هست در هیچ چیز دیگری نیست. تصدیق میکنید که؟
حالا همه اینها به کنار. شما فکر کن برای کسی هدیهای جذاب و باکلاس میفرستی که برای آن هدیه هیچ هزینهای نکردهای!
زیبا نیست؟
اما زیباتر از همهی اینها این است که وقتی طرف هدیهاش را باز کرد و لذتش را برد، شما دقیقا همان هدیه را هدیه میگیری!
اینجاست که باید برای جمع کردن کرک و پشم های ریخته شده جارو برقی را به برق زد.
القصه اینکه باسلام دو هدیه 30 هزار تومانی برای همه کنار گذاشته است.
همین که ما این هدیه را به دوستانمان رساندیم، 30 هزار تومن هم ما از باسلام برای خودمان هدیه میگیریم.
و این هدیهبازی پایانی ندارد که هیچ، بیشترین دعوت کننده به باسلام هم برنده یک دستگاه آیفون 12 میشود.
کیسه جاروبرقی من یکی که پر شده.
اینجاست که هم هدیه دادن لذت بخش میشود و هم هدیه گرفتن.
البته جاهایی هم ضدحال میخوریم. مثلا آنجایی که با هزار ذوق و شوق میرویم سراغ دعوت از فلان دوستمان اما ناگهان میفهمیم او خودش قبلا عضو باسلام بوده است.
به قول دلسوختهای پشمهای گوسفندانم را زدم، تازه فهمیدم چقدر دور و برم گرگ هست.
اما از اینها که شوخی بود اگر بگذریم؛ فضایی که باسلام برای کسب و کارهای خانگی و محلی ایجاد کرده است، شاید همان چیزی باشد که اقتصاد پر از دلال ما به آن نیاز دارد. فضایی صاف و ساده، مستقیم و بیواسطه، امن و شفاف و بالاخره ضد دلال و دلالی... .
ممنونم که لایک میکنید ? .