بازنشری از سخنان دکتر مصطفی مهرآیین (لینک سخنرانی در انتها پست)
این سخنرانی را قبلاً گوش داده بودم. فکر کردم شاید اصل چیزی که من یا ما میخواهیم در این ویس اشاره شده است. پس فقط چند جمله از آن را قرار دادم، چون میدانستم متن طولانی خوانده نمیشود. اما اگر وقت داشتید و پیش از این گوش ندادهاید، حتماً کامل گوش کنید.
انگار این اعتراضات شبیه جلسه روانکاوی است. جامعه میخواهد حرف بزند... شنیده شود.
جامعه خفه است...
برخی خود را در مقابل مشاور تصور کرده و در حال خالی کردن خود و شکستن یک بغض عمیق هستند...
قدرت از جنس زبان است.
زبان در هر تخصصی سوژههای خود را میسازد.
جامعه باید سخن بگوید... جامعه باید مسائل خود را بگوید... جامعه باید سوژه تولید کند...
قدرت از جامعه گرفته میشود... یعنی از پایین به بالا.
برعکس چیزی که وجود دارد این است که، سوژهها مشخص هستند و اعمال میشوند.
قلمرو سیاست کل جامعه است... به تعداد قلمروهای زندگی حاکم داریم. مثلاً پدر و مادر در خانه، استاد در دانشگاه و...
این یعنی سیاست خرد و کوچک است. سیاست خرد و پراکنده است.
الگو را باید جامعه دهد. جامعه دانش بدهد. دانش از پایین به بالا میرود.
یعنی چون به آن حوزه، قواعد و رسوم آن آشنا هستند، پس قواعد را از آن جا (قلمروهای جامعه) گرفته و پرسیده میشود. به جامعه انتقال میدهند. بنابراین ابتدا شناخت بعد مدیریت و حکومت است.
همهی اینها یعنی زندگی، جامعه و به طور کلی مسائل جمعیت مبنا هستند.
دانش زندگی، دانش سیاسی است یا دانش جامعه، دانش سیاست است.
سیاست شناسی داریم، نه سیاست گذاری.
اینکه من یا ما چه میخواهیم، قطعاً شناخت جامعه، خواستهی جامعه و فرهنگ قلمروها، بررسی احوال آنها و گرفتن دانش از جامعه، سپس وضع قانون، اجرا و مسلماً حمایت بعد از اجرا است.
به نظرم بهتره کامل گوش کنید:
سخنرانی دکتر مهرآیین در مورد عبور از بحران (براساس نظریه پیشنهادی فوکو)