ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه امیری
فاطمه امیری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نظم در بی‌نظمی!

چرا به وسایل من دست می‌زنید؟ نظم برای من در بی‌نظمی است! ...

جملاتی آشنا برای همه ما. یا خودمان این‌گونه هستیم یا از زبان یکی از افراد خانه و دوستانمان شنیده‌ایم.

این عبارت، خیلی مسائل را در ذهنم آورده که بنویسم (مثال بزنم) اما می‌ترسم. نه از کسی یا حرف زدن، اما از آشفتگی خودم می‌ترسم.

با اینکه الان میزم خلوته و وسایلم مرتب اما ذهنم بی‌نظم و نامرتب است.

شاید میز و اتاق مرتب، احساس امنیت می‌دهد، یا ما برای اینکه هر چیزی را بهتر درک کنیم و بفهمیم باید منظم باشد، حداقل خودم این‌طوری هستم. مثلاً میز یا اتاقم مرتب باشد، بعد کارهایم را شروع کنم. تمرکزم بیشتر است و...

شاید آدم‌هایی که نظم را در بی‌نظمی می‌بینند، امنیت را در آن حس می‌کنند، پس این حرف را می‌زنند.

شاید نظم برایشان یعنی بایگانی کردن دغدغه‌هایی که وسط برگه‌ها و پرونده‌های روزمرگی گم شوند.

واقعاً هرج‌و‌مرج و بی‌نظمی یعنی تصمیم اشتباه، پیش‌بینی نادرست، کارهای بی‌نتیجه، هیجان و... در مقابل نظم یعنی نتیجه درست و از پیش تعیین شده و...؟

اما همان نظم همیشه ماندگار است؟ مثلاً لیوانِ من نمی‌تواند از روی میزِ مرتبِ من بیافتد؟ یا روی برگه‌های بر روی میز ریخته شود؟

برنامه‌ریزی من ممکن نیست بهم بریزه؟ وسط برنامه‌ریزی‌ام به چیزی که بداهه به ذهنم رسیده، حتی فکر هم نکنم؟

این‌طوری ایده‌ها و... باید از قبل نوشته شده باشند. مگر می‌شود؟

به نظرم ما هر چه قدر هم برنامه‌ریزی و نظم را در زندگی خود خرج کنیم، بازم هم جایی به بی‌نظمی احتیاج داریم. یا خودش به سراغمان می‌آید.


خیلی از بی‌نظمی‌ها، نظمی در آن نهفته
خیلی از بی‌نظمی‌ها، نظمی در آن نهفته






نظمبی‌نظمیدغدغهنوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید