اگر اهل تاریخ و کتب واقعهنگاری و به خصوص عکسهای تاریخی باشین، قطعا شما هم این تناقض رو دیدین.
از نوع لباس پوشیدن تا حرف زدن، از فضاسازی تا نوع رفتار همه و همه صرفا جوری برنامهریزی شدن که برای مخاطب جذابیت بصری داشته باشن، اینکه چقدر متقن باشن انگار مهم نیست!
اصلا از وقایع تاریخی حرف نمیزنم چون سوادش رو ندارم و نمیدونم چقدر از اتفاقاتی که توی فیلمها و سریالها به نمایش میکشن دقیقا منطبق بر روایت تاریخیشونه. بحث من حول محور مسائل فرهنگی اون زمانه. (البته سواد اونم ندارم:)) و هدفم فقط تلنگره.)
مثلا چی؟ مثلا وقتی داستانهای قدیمی رو میخونیم، پای صحبت مامانبزرگها میشینیم یا حتی وقتی فرهنگ شفاهی و قصههای فولکلریک رو بررسی میکنیم میفهمیم که در گذشته توی فضای خانواده و جامعه، مردسالاری عجیبی حاکم بوده؛ ولی توی فیلمها اینجوریه که زنها آزادانه فعالیتهای اجتماعی میکنن توی بحثها شرکت میکنن و حضور پر شوری توی تمام عرصهها دارن!
یا وقتی یه سرچ ساده کنیم و عکسهای دههی 20 رو از منابع مختلف نگاه کنیم یا حتی توی آلبومهای قدیمی خونهی خودمون رو بگردیم، میبینیم که نوع پوشش بسیار بسیار متفاوتتر از چیزیه که نشونمون میدن، وقتی داریم از نوع پوشش حرف میزنیم همیشه اکثریت جامعه رو در نظر میگیریم و نه یک عده افراد خاص.
یا وضعیت جادهها و خونهها و خیابونها و کوچهها هم همینطور، توی رسانه همهی مکانها به طرز دلانگیزی زیبا و تمیز و سنگفرش شدهان و این با تجربهی زیستهی آدمایی که اون دوران رو دیدن بسیار متفاوته.
مادربزرگ من تعریف میکنن وقتی اولین بار کوچهشون آسفالت شده و از گل و لای و خاک و خل خلاص شدن یکی از همسایهها به شکرانه کلکوچه رو سینهخیز میره! این اتفاق برای سالهای 56 این حدوداس!
یا توی قحطی سال 1320 که توی رسانه خیلی دوران گوگولی و زیباییه و اوج گشایش سیاسی و آزادیهای مدنیه!:)) اینجوری بوده که اگر قصابی گاوی برای کشتن پیدا میکرده، اون رو بعد از ذبح روی تشتی میذاشته و صبر میکرده خونش کامل بریزه توی تشتها و بعد از دلمه بستنش میبریده و به مردمی که از گرسنگی به اونجا هجوم آورده بودن میفروخته! و حتی توی همین خرید خون دلمه بسته هم به خاطر حملهی جمعیت کلی آدم زیر دست و پا تلف میشده. یک سکانس کوتاه واقعی از یک واقعیت دردناک تاریخی.
کوچهها و خیابونها پر از آدمایی بوده که از گشنگی تلف شدن و همونجا رو زمین موندن!
یا فقط فیلمها و سریالها نیستن!
دیدین این روزها یه سری از عکسهای افغانستان قدیم رو با افغانستان جدید مقایسه میکنن؟
"شما همیشه اینجا جهانکرد بودی"! چقدر بی نظیره این جمله. اونایی که اون سالها سبک زندگی اعیانی با لباسهای خاص و خونههای خاص داشتن عملا توی افغانستانِ واقعی زندگی نکردن و از لحاظ آماری هم زیر ده درصد از جامعهی افغانستان همچین زندگیای داشتن و سبک زندگیِ اون عدهی قلیل معیار درستی برای سنجش کل وضعیت افغانستان نیست.
اگر یه مطالعهی سرسری از فرهنگ جامعهی افغانستان توی ولایتهای مختلف حتی قبل از حملهی شوروی داشته باشیم میدونیم که با یه جامعهی بسیار سنتی طرف هستیم و این تصاویری که نشونمون میدن مربوط به اون چند درصد از قشر مرفه و تحصیلکردهی کابله و نه مثلا آدمهای عادی در هزارهجات!
الان منظورم از این حرف اینه که افغانستان اوضاع بدی داشته و الان بهتر شده؟! قطعا نه! به هیچ عنوان نه! معلومه که نه!
حرفم اینه هرچیزی با هر عنوانی به خردمون میدن راحت نپذیریم و دنبال حقیقت باشیم و از تفکر انتقادی استفاده کنیم.
یا راجع به ایران هم من کلی از این عکسها دیدم، تا حالا به این عکسها دقت کردین؟ مثل این میمونه من یه عکس از بهترین محلات تهرانِ سال 1400 رو بذارم کنار یه عکس از مخروبههای یه روستای دورافتاده در سال 1345 و بگم آهان دیدین! چقدر وضعیت مملکت بهتر شده!
مثلا این عکس ناشیانهترین فوتوشاپیه که تو زندگیم دیدم ولی اگر این موضوع رو عنوان کنی همه میٰریزن سرت که شما مزدورید و مالهکشید و آره منظورت اینه الان وضع اهواز گل و بلبله و همین شماها بدبختمون کردید! چه ربطی داره!:)) این عکس فوتوشاپه! همین! تو کجای این جمله کسی داره اشاره میکنه که نه اوضاع اهواز عالیه؟ کجای این جمله این معنی رو میده که قدیم اوضاع اهواز بد بوده؟
این حقیقت که این عکس ساختگیه اصلا از این واقعیت که رنج بزرگی به خوزستان تحمیل شده کم نمیکنه، و تنها نکته اینه که این عکس غیرواقعیه! خیلی سادهاس به نظرم.
این بحث عکس رو مطرح کردم چون خیلی این روزا دست به دست میشه ولی آیا:
آیا منظورم از این حرف اینه که الان اوضاع کشور بهتر از قبله؟ خیر به هیچ عنوان
آیا منظورم از این حرف اینه که اوضاع کشور بدتر از قبله؟ خیر به هیچ عنوان
دقیقا نکته همینجاست! هدف از مطرح کردن این موضوع اینه که فارغ از این که نظر من اینه که وضعمون بهتر شده یا بدتر، باید بسنجیم ببینیم اصلا این روش، روش درستی برای رسیدن به جواب این سواله؟ یعنی با یه عکس میشه گفت که ببینین ما از کجا به کجا رسیدیم!؟ (فرقی نداره از جای خوب به بد یا بد به خوب!)
امیدوارم تونسته باشم اینو منتقل کنم که منظورم به هیچ عنوان این نیست که گذشتهی تاریکی داشتیم و الان چقدر خوشبختیم و اینا ( صدبار تاکید کردم خدایی:)) )
این که رسانه حقیقت رو به غلط داره به خرد ما میده یه گزارهی مستقله و با ربط ندادن اینا به سوگیریهای خودمون به مرزکشیها و به خط و خطوط فکریمون، میتونیم بدون تعصب دنبال حقیقت و واقعیت باشیم.
اینکه سال 1320 اکثریت مردم عادی چه لباسی میپوشیدن، چه تفریحاتی داشتن، سرگرمی روزانهاشون چی بوده و چی میخوردن و روابط خانوادگی و اجتماعی چه جوری بوده رو مقایسه کنین با چیزی که توی سریال خاتون اتفاق میفته، میتونم بگم 70٪ از این سریال توی زمان و مکان تخیلی رخ میده و نه در گیلان 1320. بازم بگم منظورم این نیست که اون موقع بدبخت بودیم و الان گل و بلبل یا دیگه کافیه؟:))
یا سریال شهرزاد هم همینطور، اگر در سال 1332 جمعیت ایران رو چیزی حدود 18 میلیون نفر در نظر بگیریم، و تهران رو یک میلیون و خوردهای و جمعیت مرفه تحصیلکردهی عموما نزدیک به دربار و دولت رو هم چیزی حدود 500هزار نفر(که مسلما خیلی دست بالا تخمین زده شده) میبینیم که فقط حدود 2درصد از جامعه همچین کیفیت زندگیای رو تجربه کردن و به همین ترتیب میشه شهرهای بزرگتر که رفاه نسبی بهتری داشتن و بعد روستاها و عشایر و غیره رو حساب کرد.
خلاصه که اون تصویر زیبا و رشکبرانگیزی که توی سریالها و فیلمها از فضای اون زمانها دارن منطبق بر واقعیت فضای کلی حاکم بر جامعه و سبک زندگی اکثریت و عموم مردم نیست و در نتیجه مقیاس و معیار مناسبی برای رسیدن به پاسخ به این استفهام انکاری هم که "از کجا به کجا رسیدیم؟!" نیست.
دور و برمون پر از آدماییه که علم و اطلاعات و سواد تاریخیشون خلاصه شده به برداشتشون از این فیلمها (خودم رو از این قائده مستثنا نمیبینم) و این باعث میشه هر تصویری که هر رسانهای با هر سوگیریای بهمون نشون میده رو واقعیت مطلق بپنداریم.
کلا راجع به رسانه و تحلیل گفتمان و تاثیر کلمات توی زندگیهامون خیلی دوس دارم بیشتر صحبت کنم. امیدوارم فرصتش باشه و متن منسجمی بتونم بنویسم و نه مثل این متن که هولهولی فقط یه سری چیزایی که تو ذهنم بود رو نوشتم و دارم میرم سراغ مقالهای که تا آخر شهریور باید چاپ بشه:))
ممنون که خوندین، خوشحال میشم نطرتون رو بدونم.