فاطمه دا
فاطمه دا
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

اشتباه کرده‌ای؟ بیخود کرده‌ای!


فکر می‌کنم این خبر را همگی شنیده‌ایم!

این خبر را که به تو می‌گوید اگر در 18 سالگی یک اشتباهی کرده‌ای دیگر غلط می‌کنی اگر پشیمان شوی و برای جبرانش تلاش کنی.

این خبری را که همین دایره‌ی کوچک اختیاراتمان را تنگ تر می‌کند، همین چهار عدد "انتخاب"‌ی که برایمان مانده را کم و کم‌تر می‌کند.

آقای مسئولِ فلان کارگروهِ بهمان جا، احتمال اشتباه کردن در 15 سالگی چقدر است؟ احتمال تصمیم گیری غلط در ابتدای شروع جوانی چقدر است؟ از ذهن آشفته و خام یک نوجوان خبر دارید؟ از فشار بار روی شانه‌های تازه بالغش خبر دارید؟ از مشکلات روحی و روانی‌ای که سیستم آموزشی برایشان به وجود آورده است چه؟ از روز مزخرف کنکور و تعیین آینده‌ی چهار ساله‌ات؟

حالا این آینده، نه تنها چهار سال بعدی تو که همه‌ی زندگی تو خواهد بود،‌ چون می‌گویند اگر اشتباه کردی پس هر چه سرت می‌آید حقت است و باید تاوان بدهی، چون می‌گویند پشیمان شدن سودی ندارد و باید توی باتلاقی که هستی بیشتر فرو بروی!

می‌گویی اشتباه نکرده‌ای و در آن زمان و با آن شرایط اتفاقا درست‌ترین تصمیم را گرفته‌ای؟ می‌گویی بعدا رشد کردی، تغییر کردی، علایق جدید ساخته‌ای و سلیقه‌ات عوض شده است و می‌خواهی پای در راه جدیدی بگذاری؟ بیخود کرده‌ای! باید از اول فکرش را می‌کردی! تغییر یعنی چه؟ نگرش جدید یعنی چه؟ حرف‌های روشن‌فکری می‌زنی نکند غرب‌زده شده باشی؟!

چاره‌ی حل مشکل را در ایجاد دو قطبی یافته‌اند، فهمیده‌اند اگر مردم را بیندازیم به جان هم، دیگر دست از مطالبه‌گری برمی‌دارند و به دریدن هم‌دیگر مشغول می‌شوند و اصل موضوع فراموش می‌شود، آقای مسئولِ فلان کارگروهِ بهمان جا به مشاور رسانه‌ایش گفت که عمو جان تو بگو چه کنیم؟ نتیجه این شد که علوم انسانی‌ها را بیندازند به جان فنی‌ها و فنی‌ها را بیندازند به جان علوم انسانی‌ها،‌ بعد در اتاق فکرشان نشستند و به طرح درخشان دیگری فکر کردند،‌ چون از این بعد را مردم خودشان خوب بلدند!

ع.ا ها گفتند شماها فقط ادعای مهندسی دارید و چون سوادش را ندارید نمی‌توانید کار کنید یا مدارج عالی را طی کنید و همانطور که لیسانس را به خاطر پزش مهندسی خواندید حالا هم می‌خواهید برای پزش تحصیلات تکمیلی بخوانید ولی چون زورتان به آن رشته‌ها نمی‌رسد می‌آیید جای ما را تنگ می‌کنید و سطح علمی را می‌آورید پایین!

فنی‌ها در جواب گفتند ما اگر نباشیم که علوم انسانی پشم هم نیست! (متاسفانه تمام این‌ها مستندات توییتریاشان موجود است!)

خدا را شکر این طرح "فعلا" لغو گردید وگرنه باید شاهد جنگ جهانی سوم با محوریت "کی از همه قشنگ تره؟" می‌بودیم!

من خودم از همان تغییر رشته‌ای‌ها هستم! مهندسی خواندم از روی عشق از روی علاقه، هنوز هم رشته‌ام را دوست دارم و در آن حوزه مطالعات عمومی دارم، ولی از یک جایی به بعد فکر کردم ما به هم‌دیگر تعلق نداریم، کار کردن در آن رشته را دوس نداشتم و با روحیات جدیدم سازگار نبود،‌ در اصل با شخصیت منِ 18 ساله بیش‌تر هماهنگ بود تا منِ 25 ساله! من هم برای ارشد و دکتری رفتم سراغ رشته‌ای که بیش‌تر دوستش داشتم و در آن رشته عملکرد بهتری داشتم و حتی برای جامعه هم فرد مفیدتری بودم! جای کسی را هم تنگ نکردم! زحمت مضاعفش فقط گردن خودم بود.

کنکور دادن و رقابت با کسانی که چهار سال آن رشته و مواد درسی را خوانده بودند آسان نبود ولی من از پسش برآمدم. ناچار به گذراندن واحدهای پیش نیاز اضافه‌ای بودم که نیازمند زمان و انرژی بیش‌تر بود، باز هم از پسش برآمدم،‌ کلاس‌ها و ارائه‌ها و امتحان‌ها هم نیازمند تلاش بیس‌تری بود باز هم سنگینی بارش فقط روی دوش خودم بود چون این انتخاب من بود! چندین برابر زحمت کشیدم تا با بقیه‌ی هم‌کلاسی‌ها هم سطح باشم (حتی بالاتر هم بودم ولی ادعایی ندارم).

اگر تعیین صلاحیت افراد برای ادامه تحصیل در یک رشته‌، ‌"کنکور" است که خب آن سد هنوز وجود دارد. یعنی می‌گویید نمی‌شود کسی لیسانس آن رشته را داشته باشد و سوادش را نه؟ یعنی نمی‌شود کسی لیسانس آن رشته را نداشته باشد ولی سوادش را بله؟

لطفا به جای پاک کردن صورت مسئله، ساز و کار را تغییر دهید! با تشکر.

تغییر رشتهعلوم انسانی
مهندسی که انقدر جرأت داشته که رشته‌اش رو تغییر بده و بشه مدرس/عشق سفری که انقدر شانس داشته که همسفرش رو پیدا کرده/مسلمانی که انقدر خدا لطف داشته که خودش راهش رو انتخاب کرده/دانشجو هم که بله تا ابد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید