میخوام ببرمتون به بیست سال قبل، اون موقع ها روزنامهی جامجم روزهای سهشنبه یه ویژهنامه داشت به اسم نسل3، صفحههای آخر این ویژهنامه یه قسمتی بود به اسم خفن استریپس یه جدول خلاقانهای بود که تا اون زمان هیچ مشابهی نداشت، خیلی سالها بعدش یه بازی موبایلیای اومد به اسم آفتابه که یه چی تو اون مایهها بود.
اون جدول خلاقانهترین پازل بومیای بود که تا اون زمان تو زندگیم دیده بودم، هر هفته با خواهرم کلی درگیرش بودیم.
متاسفانه هیچوقت تو زندگیم با آدمی که اون جدول رو دیده باشه روبهرو نشدم و این بزرگترین حسرت منه، چقدر باحال میشد یه آدم تباه دیگه مثل خودم پیدا میکردم و از خاطرات مشترکمون میگفتیم! راستش نه فقط آدمی که اون جدول رو بشناسه بلکه هیچوقت هیچ دوست نِردی نداشتم که سلایق و علایقش مثل خودم باشه!
حالا بگذریم...یهو درد دلم تازه شد!
ده سال بعدش یعنی ده سال قبل از الان، اون موقع ها که موبایلها به این صورت اینترنت نداشتن و فعالیت توی شبکههای اجتماعی محدود به فیسبوک و کلوب و گودر و این چیزا بود، عجیبترین وبسایت عالم رو پیدا کردم!
یه چیزی که بخش نِرد مغزم رو خیلی قلقلک میداد!
یه وبسایت که چند سلسله پازل بومی داشت که عجیبترین و خلاقانه ترین معماهای عالم امکان بودن! از ذوق حل کردن بعضیهاشون دلم میخواست بشینم زار زار برای این خلاقیتشون اشک بریزم! انقدرررر این معماها خفن بودن!
این که چرا یهو امشب بعد از ده سال این وبسایت اومد تو ذهنم و چرا یهو با خودش یه عالمه خاطره آورد رو نمیدونم ولی همونقدر خوشی و ذوق ریخت تو دلم.
امیدوارم این دفعه که اسمش رو میگم (اسمی که به سختی یادم اومد و بعد از اینکه فهمیدم درسته تا نیم ساعت چشمام از تعجب گرد بود) حداقل یه نفر پیدا بشه که بگه "ا منم حلش کرده بودم!"
امضا
کسی که تمام عمرش به دنبال دختری به تباهی خودش بود
پ.ن: لطفا اگر معادل فارسی کلمهی نرد رو میدونین بهم بگین، میدونم خیلی رو مخه که وسط متن فارسی یه کلمهی انگلیسی رو هی تکرار کنی.
آها اسم اون وبسایت یادم رفت!