تند تند نفس میکشیدم و قفسه سینهام میسوخت. آنقدر دویده بودم که دیگر جانی برایم نمانده بود. همین که وارد کوچه شدم نفس راحتی کشیدم. صدای پایی را از پشت سرم احساس کردم. سعی کردم بیتوجه باشم اما همین که خواستم کلید را در قفل در بچرخانم .. .
کنجکاو شدهاید، نه؟ دقیقاً همین پاراگراف اهمیت داستانسرایی در تولید محتوا را به عینه نشان میدهد. برانگیختگی احساساتی مثل کنجکاوی، تمایل به خواندن و پیش رفتن با داستان و اینکه مخاطب تا آخر با نویسنده همراه میشود تا از پایان قصه سر دربیاورد.
یکی از مهمترین اهداف تولید محتوا هم همین است. اینکه چیزی بنویسیم که مخاطب را با ما همراه کند و متمایز باشد تا توجه خواننده جلب شود. داستاننویسی در تولید محتوا یک استراتژی قدرتمند است که این اهداف را محقق میکند.
در این مطلب سعی دارم در ابتدا یک تعریف از داستانسرایی ارائه بدهم و در قدمهای بعدی راجع به اهمیت این موضوع در بازاریابی محتوا حرف میزنم و در آخر چند نمونه موفق از داستانگویی در بازاریابی محتوا را برایتان مثال میزنم. با من همراه باشید.
داستانسرایی چیست؟
حقیقت مسئله این است که مفهوم کلی این موضوع همان معنای لغوی این عبارت است. داستانسرایی (Storytelling) یعنی قصه گفتن. یعنی سعی کنیم برای فهم بهتر مطالب دشوار از یک مثال یا داستان استفاده کنیم تا موضوع صحبت را به شکل سادهتر و ملموستر به مخاطب بفهمانیم.
مثال واضح آن همان مجموعه کتابهایی است که هر کدام از ما کم و بیش در دوران کودکی خواندهایم. در طی تمام این سالها نویسندگان کودک و نوجوان سعی کردهاند تا برای بچهای که هیچ تعریفی نسبت به بدیها و بیاخلاقیهای این دوره و زمانه ندارد از زشتی دروغ، تهمت و غیبت بگویند و اهمیت دوری از این مسائل اساسی را در قالب داستان به او بفهمانند.
داستاننویسی در محتوا، کنار توضیح مسائل پیچیده و مفهومی باعث جذابتر و خواندنیتر شدن مطلب میشود و همچنین اعتماد مخاطب را جلب میکند. حتی اگر شما بلد باشید که کجا و چطور از آن استفاده کنید، این مهارت میتواند پاسخگوی مشکلات و سوالات مخاطب شما باشد و اطلاعات مفیدی را در اختیار او قرار دهد.
اهمیت داستانسرایی در بازاریابی محتوا چیست؟
یک بازاریاب حرفهای باید توانایی این را داشته باشد تا به بهترین شکل ممکن خدمات خود را عرضه کند. امروزه دسترسی گسترده به اینترنت و فضای مجازی باعث شده است تا روزانه با هجوم اطلاعات و انواع تبلیغات برای فروش محصول یا خدمات مواجه شویم. پس شما برای اینکه دیده بشوید و توجه مخاطب را به خودتان جلب کنید، نیاز دارید تا با روشی متفاوت محصول یا خدمات خود را به مخاطب عرضه کنید.
به قول جیمز وارن (بنیانگذار وبسایت share more stories) مصرفکنندگان لزوماً به دنبال یک تجربه متفاوت از محصول یا خدمات نیستند، بلکه به دنبال یک ارائه متفاوت هستند. شما باید به این سوال جواب بدهید که چرا مخاطب باید برای خدمات یا محصول شما زمان بگذارد؟ با استفاده از داستانسرایی در تبلیغات، مخاطب میتواند یک آشنایی متفاوت را با برند شما تجربه کند.
شما با داستانسرایی به محتوای خود رنگ تازهای میبخشید و عواطف و احساسات انسانی را در آن دخیل میکنید. واضح است که دلیل به وجود آمدن محصول یا عرضه نوعی خدمات، پاسخ دادن به کمبودها و یا حل مشکلی در جامعه اطرافتان است.
حالا فرض کنیم که شما به عنوان عضوی از این جامعه قصد داشته باشید که محصولی را خریداری کنید. سوال این است که آیا ترجیح میدهید که از یک فرد غریبه آن را بخرید یا فروشندهای که با او احساس دوستی و صمیمیت بیشتری میکنید؟
طبیعتاً مورد دوم انتخاب شما است و این دقیقا همان کاری است که داستانسرایی با برند شما و خدماتتان انجام میدهد. داستان کمک میکند تا برند شما قابلاعتمادتر و صمیمیتر به نظر برسد که همین میتواند برگ برنده شما برای فروش بیشتر باشد.
شخصیت برند شامل مجموعه ارزشها و نیازهایی است که برای مخاطب تعریف میشود. یک داستان حرفهای باید بتواند به این سوال پاسخ بدهد که هدف شما از ارائه این خدمات چیست؟ باید بتواند نیاز مخاطب به محصول را برجسته کند.
با استفاده از دنیای قصهها میتوانید مخاطب را به چیزی بیشتر از یک مشتری تبدیل کنید و با انتقال حس صمیمیت به او کاری کنید تا مشتری خودش را جزوی از خانواده برند شما بداند و به نسبت به آن وفادار بماند. رسیدن به این هدف، برابر با برداشتن یک قدم بزرگ به سمت موفقیت و سود بیشتر است.
در ادامه مطلب میخواهم چند نمونه از داستانسرایی موفق در زمینه تولید محتوا را مثال بزنم که در پیشرفت برند تأثیر به سزایی داشته است.
نمونههایی از داستانسراییهای موفق
خب همانطور که قبلاً توضیح دادم هدف داستانسرایی (استوری تلینگ) این است که شما مشکل و کمبود را طوری تعریف کنید که مخاطب نسبت به محصول شما احساس نیاز کند. حالا لیوان چای خود را آماده کنید تا با هم چند نمونه داستانسرایی جذاب از برندهای مختلف را بخوانیم :
1- مجله Darling
مجله Darling فعالیت خود را با هدف اصلاح یک مشکل شروع کرده است. اگر تا به حال به جلد مجلات مشهور دقت کرده باشید، شباهت عجیبی در همه آنها به چشم میخورد. زنها در جلد مجلات (که معمولاً مدل هستند) همواره با پوستی بسیار صاف و هیکل عالی و روی فرم ظاهر میشوند.
در حالی که عموم افراد جامعه معمولاً اینطور نیستند و این از واقعیت به دور است. مجله Darling با آگاهی به این مشکل راهحلی ارائه کرده است.
این مجله هیچوقت در تصاویر خود از فتوشاپ برای تغییر چهره یا بدن زنان استفاده نمیکند و محصولاتی را ارائه میکند که مردم با متوسط درآمد توانایی خرید آن را داشته باشند.
همچنین این برند تصمیم گرفت تا با سفر در مسیر خطوط هوایی آلاسکا، مجموعه سفرنامهای از شهرهایی که در این مسیر هستند تهیه کند و بررسی کند که هر شهر به چه چیزی مشهور است و اینکه چطور بعضی شهرها توانستهاند با استفاده درست از قابلیتهای خود بیشتر شناخته بشوند و به پیشرفت برسند.
2- قهوه High Brew Coffee
دیو اسمیت (Dave Smith) بنیانگذار برند قهوه High Brew Coffee در صفحه «درباره ما» وبسایت خود دست به حرکت جالبی زده است. او در این صفحه تعریف کرده که چطور در طی یک سفر شش ماهه به کارائیب ایده فروش قهوه سرد به ذهنش رسید.
خلاصه داستان از این قرار است که دیو و خانوادهاش بعد از ده سال کار در شرکت چای یخی تصمیم گرفتند که شرکت را بفروشند و پس از آن سفری به دریاهای آزاد داشتند تا حال و هوایی عوض کنند.
در طول این سفر با دم کردن قهوه سرد که پررنگ و پر از کافئین بود، میتوانستند در طول مسیر هوشیار و پرانرژی باشند و آنجا بود که ایده اصلی به ذهنشان رسید: تولید قهوه سرد و آماده در قوطی تا در هر زمان و هر جا سریع و راحت به آن دسترسی داشته باشید.
(روایت مفصل این داستان را میتوانید در صفحه «درباره ما» وبسایت بخوانید)
به همین زیبایی و سادگی در قالب یک روایت، مشکل را برجسته کردند و نشان دادند که چه راهحلی برای آن وجود دارد و در ادامه در قالب یک پیام به مخاطب فهماندند که: راهحل این مشکل پیش ما است. از قهوه آماده و سرد ما خرید کنید.
3- کوین نیک
حتماً شما هم این روزها کم و بیش اصطلاح بیت کوین به گوشتان خورده است و در عین حال برای همه ما این سوال پیش میآید که اصلاً بیت کوین چیست؟ وقتی هم که به گوگل مراجعه میکنید با مجموعهای از تعاریف سخت و اصطلاحات تخصصی رو به رو میشوید که بیشتر گیجتان میکند.
حالا کوین نیک با آگاهی نسبت به این مشکل راهحل جالبی برای آن پیدا کرده است. در ابتدا بگذارید تا بگویم که کوین نیک چیست؟
کوین نیک بستری برای خرید و فروش ارز دیجیتال است که شما از طریق آن میتوانید به صورت اتوماتیک رمزارزها را در لحظه خریداری کنید.
کوین نیک با انتشار یک رپورتاژ آگهی در قالب داستان بیت کوین را به زبان ساده تعریف کرده و نحوه خرید آن و شرایط خرید را در قالب یک روایت ساده و صمیمی توضیح داده است.
طبق گزارش این سایت، این رپورتاژ جزو پربازدیدترین مطالب این سایت در یک ماه بوده است. بازدیدکنندههای این رپورتاژ از طریق لینک سایت کوین نیک که در متن قرار داده شده بود، به سایت هدف میرفتند. بررسی زمان سپری شده توسط این بازدیدکنندهها نشان داده است که مردم از این سبک محتوا بسیار استقبال کردهاند.
به طور کل میتوان گفت داستانسرایی در بازاریابی محتوا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و اگر به شیوه درست و حسابشده استفاده شود میتواند باعث جهش و پیشرفت خیلی بیشتر شما در مسیر حرفهای بشود.
این سبک محتوا میتواند باعث ایجاد ارتباط بین شما و مخاطبتان شود و او را به انجام کاری که شما میخواهید ترغیب کند. حالا این کار میتواند خرید محصول، ثبت نام در وبسایت یا دادن آدرس ایمیل باشد.
البته نباید اهمیت پرسونای مخاطب را فراموش کنید. اگر جمعیت هدف شما جزو افراد متخصص موضوع مورد بحث هستند، در این صورت سادگی بیش از اندازه و توضیح اصطلاحات رایج آن حوزه برای افراد متخصص میتواند خستهکننده و حوصلهسربر باشد ولی در عین حال داستانسرایی بهجا و حرفهای میتواند چندین پله ارزش برند شما را بالا ببرد.
در این مطلب سعی کردم تا به شما یک دیدگاه کلی از اهمیت داستاننویسی در تولید محتوا بدهم و با اشاره به چند نمونه، مزایای این تکنیک را برایتان برجسته کنم. امیدوارم که برایتان مفید بوده باشد.